وقتی شما عقب نشینی می کنید، چیزی را از دست می دهید، چیزهایی که دلیلش را درک نمی کنید. به خودتان یادآوری کنید که خدا قیچی باغبانی را در دست دارد. او شما را هرس نمی کند تا به نقطه ای پایین تر از الان تان برسید.
داستان انگیزشی
موضوع: رنگ موی نارنجی
زمان ویدیو: 1 دقیقه و 40 ثانیه
متن ویدیوی داستان انگیزشی
وقتی تازه با ویکتوریا ازدواج کرده بودم، او به من گفت جول اجازه بده کمی مِش بلوند به موهایت بزنم تا رنگش روشن تر شود و چهره ات تغییر کند.
می دانید که این داستان قرار نیست به جاهای خوب ختم شود!
من آنقدر عاشق و احمق بودم، منظورم آنقدر احترام قائل بودم که به او اجازه دادم که هر کاری می خواهد انجام دهد. او مش بلوند را به موهایم زد و سپس فویل ها را روی سرم گذاشت و باید 30 دقیقه صبر می کردیم.
بعد وقتی فویل ها را از سرم برداشت، ویکتوریا شروع به خندیدن کرد. حالا اخلاق ویکتوریا اینگونه است که وقتی عصبی می شود یا می ترسد، مضطرب و ناراحت نمی شود، بلکه می خندد.
می دانستم که این خنده نسانه خوبی نیست. وقتی که در آینه نگاه کردم موهایم به شدت نارنجی شده بود. گفتم ویکتوریا تو باید این را مثل اولش کنی. او خندید و گفت نمی دانم چطوری این کار را بکنم.
نکته اینجاست که ابزار درست در دستان فرد اشتباه می تواند خطرناک باشد. خبر خوب این است که خداوند باغبان شماست. او تنها کسی است که می تواند شما را هرس کند. او تمام عقب نشینی های شما را کنترل می کند.
وقتی شما عقب نشینی می کنید، چیزی را از دست می دهید، چیزهایی که دلیلش را درک نمی کنید. به خودتان یادآوری کنید که خدا قیچی باغبانی را در دست دارد. او شما را هرس نمی کند تا به نقطه ای پایین تر از الان تان برسید، خوشحالی کمتر، قدرت کمتر، منابع کمتر.
شاید برای مدت کوتاهی به این نقطه برسید اما اگر از خدا اطاعت کنید، این عقب نشینی شما را به میوه های بیشتری می رساند.
اگر خدا نمی خواست شما را بهتر، قوی تر و داناتر کند و رشد دهد، هیچوقت شما را به عقب نمی راند.