داستان های انگیزشی از جول اوستین – قسمت اول

داستان های انگیزشی موفقیت از جول اوستین:

قسمت اول

داستان های کوتاهی از جول اوستین که

هر قسمت در مورد یک موضوع هست

(به همراه فیلم)

خیلی اوقات ما سعی می کنیم که با دیگران بحث کنیم و متقاعدشان کنیم که ما را دوست داشته باشند. یک لطفی به خودت بکن! به آنها بگو:

برای من اهمیتی ندارید.

اگر افراد اشتباه را از زندگی ات خارج کنی، خدا افراد مناسب را وارد زندگی ات می کند. او ارتباطات الهی را برایت می فرستد. افرادی که شما را به خاطر خودتان دوست دارند نه به خاطر کاری که برای آنها می توانید بکنید. افرادی که باعث پیشرفت شما می شوند، افرادی که بهترین توانایی های شما را شکوفا می کنند.

دقیقا مانند یک کودک می باشد که دوست دارد بطری شیرش را در دستش نگه دارد. این کار به او آرامش و امنیت خاطر می دهد. این کار تا زمانی که کودک دوسال اش باشد خیلی خوب است، اما وقتی ۴۷ سال ات بشود، وقتی با این بطری شیر راه بروی برایت مشکل ساز خواهد شد.

اما آیا ما به عنوان پدر و مادر بطری شیر را از کودکمان پس از مدتی نمی گیریم؟

با این حال که کودک دوست ندارد و احساس خوبی پیدا نمی کند ولی این کار را می کنیم. چون می دانیم که جلوی رشد او را می گیرد.

گاهی اوقات خدا شرایط سخت را برای شما فراهم می سازد و چیزی که به آن عادت داشتید را از شما می گیرد. مثلاً:

✔ دوستی که همیشه به شما زنگ می زد و باعث دلگرمی تان می شد

✔ یا همکاری که همیشه در کارتان به شما کمک می کرد

✔ یا همسایه ای که می توانستی هرجا بروی به او هم بگویی تا با هم بروید.

تمام این ها بخاطر این است که خداوند می خواهد بطری را به دلایلی که گفتم از شما بگیرد. تا زمانی که شما به دیگران وابسته باشید این وابستگی میزان رشد شما را محدود می کند.

وقتی خداوند افرادی که از شما حمایت می کردند را حذف می کند. وقتی کسی که به او عادت داشتید را از زندگی تان خارج می کند، از دست آنها عصبانی نشوید، شما نمی توانید دری که خدا بسته است را باز کنید.

بهتر است که این دوستی دیگر ادامه پیدا نکند. احساس درماندگی ای برایتان پیش می آید که ممکن است خوشتان نیاید و همچنین برایتان دردناک باشد.

اما تمام این روند توسط خدا تنظیم شده است. باید متوجه شوید که این موضوع نشانه این است که قرار است پیشرفت کنید.

این ناراحتی یعنی شما وارد مرحله جدیدی خواهید شد. هر کسی که الان با شما هست، شاید نتواند هرجا که می روید، با شما بیاید.

گاهی اوقات برخی افراد در زندگی شما حکم نردبان را دارند. در دوره ای از زندگی تان با شما همراه هستند و کمک می کنند تا وارد مرحله جدید شوید اما پس از مدتی، خدا این نردبان را از زندگی شما حذف می کند تا بتوانید بدرخشید.

به این معنی نیست که آنها ادم های خوبی نیستند، بلکه به این معنی است که نقش آنها در زندگی شما تمام شده است. خداوند شما را وارد مرحله جدیدی از زندگی می کند.

اکثر اوقات من ناامید می شوم و تلاش می کنم شرایطی را تغییر دهم که فقط خدا می تواند تغییر دهد. یعنی تلاش می کنم خدا باشم و چیزهایی را درست کنم که حتی کنترلی روی آنها ندارم.

شما نمی توانید مردم را مجبور کنید که کار درست را انجام دهند. همچنین نمی توانید خودتان را مجبور کنید که کار درست را انجام دهید. اگر بخواهی تلاش کنی تا همه چیز را تحت کنترل خود در بیاوری در نهایت ناامید می شوی.

شما باید یک سری از کارها را به خدا واگذار کنید، تمام تلاش- تان را بکنید و بگذارید بقیه کار را خدا برایتان انجام دهد.

زندگی خیلی کوتاه تر از آن است که بخواهیم با ناامیدی زندگی کنیم. ناامیدی به خاطر اینکه مسیرمان را گم کرده ایم یا ناامیدی به خاطر اینکه اتفاقی غیرعادلانه برایمان رخ داده است.

اگر قرار بود آن اتفاق مانع شما برای رسیدن به اهدافتان شود خداوند هیچوقت اجازه نمی داد آن اتفاق برای شما بیفتد. این فقط یک آزمایش است.

آیا اجازه می دهید که آن اتفاق شادی شما را بدزدد؟

با استرس زندگی می کنید؟

یا اینکه آرامش خود را حفظ می کنید و باور دارید که او خداوند است؟

اگر خدا شرایط بد را تغییر نمی دهد، شما باید با اطمینان بگویید که:

خدایا من از این شرایط خوشم نمی آید، اما می دانم تو اجازه آن را داده ای و تا زمانی که این شرایط بد را تغییر دهی، من در آرامش باقی می مانم و از زندگی ام لذت می برم.

موفقیت واقعی این نیست که:

خدا تمام کارها را باب میل شما پیش ببرد یا تمام درماندگی های شما را از بین ببرد.

موفقیت واقعی این است که:

وقتی این مسائل پیش می آیند نتوانند شما را آزار بدهند و همچنان آرامش خود را حفظ کنید و باور داشته باشید که همچنان همه چیز تحت کنترل خداوند است.

داستان های انگیزشی جول اوستین:

متن فیلم داستان های انگیزشی جول اوستین:

شنیده بودم خانمی در مورد کارهایی که آن روز باب میل اش پیش نرفته بودند، در حال گله و شکایت بود. او گفت:

«خدایا چرا اجازه دادی این همه اتفاق بد برای من بیفتد؟

✔ با زنگ ساعت بیدار نشدم و دیر به سر کار رسیدم.
✔ موقع ناهار ساندویچ اشتباه برایم آوردند و مجبور شدم آن را عوض اش کنم.
✔ وقتی در حال رانندگی به سمت خانه بودم تماس ام وسط صحبت قطع شد.
✔ بدتر از همه، وقتی به خانه رسیدم و خواستم پاهای ام را روی دستگاه بگذارم تا ماساژ دهد، دستگاه روشن نشد.

خدایا هیچ چیزی امروز سر جایش نبود.»

خدا می گوید:

«بگذار نگاهی به لیست بیاندازم.

✔ با زنگ ساعت ات نتوانستی بیدار شوی چون یک راننده مست در جاده بود. به این دلیل تو را دیر بیدارت کردم تا آسیبی بهت وارد نشود.
✔ مجبور شدی ساندویچ ات را عوض کنی چون آن شخصی که این ساندویچ را برایت درست کرد بیمار بود و من نمی خواستم تو هم بیمار شوی. بنابرین کاری کردم که شخص دیگری برایت ساندویچ جدیدی درست کند.
✔ تماس ات وسط مکالمه قطع شد چون آن شخصی که در حال صحبت با او بودی می خواست یک سری شایعات تحویل ات دهد و من نمی خواستم که تو احساس بدی پیدا کنی و آن را قطع کردم.
✔ و دستگاه ماساژور هم ایرادی پیدا کرده بود که اگه روشن اش می کردی، برق قطع می شد و نمی خواستم که کل شب را در تاریکی بگذرانی.»

آیا چیزی که شما را ناامید می کند امکان اش هست واقعا کار خداوند باشد؟ آیا امکانش هست که او در پشت پرده کارهایی را برایتان انجام دهد که شما نتوانید ببینید؟ کارهایی که به نفع شماست، مثل مراقبت از شما، راهنمایی شما و قرار دادن تان در جایگاهی مناسب.

هیچ کاری بدون اجازه خداوند انجام نمی گیرد. قرار نیست همیشه دلیل اتفاقات را متوجه شویم اما الان زمان اش است که به او اعتماد کنیم.

ممکن است امروز در شرایط سختی قرار داشته باشی شاید دلیل خوبی هم برای آن داشته باشی و ناامید شده باشی، اما از تو می خواهم همان کاری را انجام دهی که مسیح انجام داد.

به درماندگی، به نگرانی، به ناامیدی تان بگویید:

شما برای من اهمیتی ندارید

ممکن است شرایط غیرعادلانه به نظر برسند اما خداوند می بیند که چه اتفاقاتی دارد برایتان می افتد. او شما را در کف دستان خود جای داده است. او مسیر زندگی شما را هموار می سازد.

تسلیم شرایط سخت نشوید، به زودی به پیشرفتی غیرمنتظره دست می یابید. به زودی وارد مرحله جدیدی می شوید. اگر شما از این امتحان سربلند بیرون بیایید
من باور دارم و اعلام می کنم که:

✔ شما از شرایط سخت به رستگاری منتقل می شوید

✔ و پیشرفت، بهبودی و نجات را در زندگی خود می بینید

✔ خداوند می خواهد شرایط بد را به نفع شما تغییر دهد

✔ و شما به مراحل بالاتر دست پیدا می کنید و

✔ بر موانع غلبه می کنید و

✔ به رؤیاهایتان می رسید

✔ و تبدیل به همان کسی می شوید که برایش آفریده شده اید.

یک پیشنهاد خوب:

این داستان کوتاه را جول اوستین در سخنرانی سی و ششم با موضوع «شما برای من اهمیتی ندارید» نیز تعریف کرده است. برای تهیه نسخه کامل این سخنرانی روی عکس زیر کلیک کنید: