قدرت کلام – روز سوم

بفرست برای دوستت
قدرت کلام - روز سوم

فهرست مطالب

پس وقتی که از راه های تاریک می گذرید در فصل کاری سختی قرار می گیرید یا بیمار می شوید، اصلاً نگران نباشید. خداوند بلیت را به دست تان خواهد داد. او به شما توفیق، قدرت، لطف و گذشت می بخشد تا همان کاری را بکنید که باید انجام دهید.

وقتی قوم بنی اسرائیل در حال عبور از بیابان به سمت ارض موعود بود، خداوند هر روز صبح برایشان مائده های آسمانی به زمین می فرستاد تا بخورند. اما به طور خاص راهنمایی شان می کرد تا فقط به اندازه ی نیاز آن وعده غذا بردارند. در حقیقت، اگر بیش تر از حد تعیین شده غذا بر می داشتند، آن غذا از بین می رفت و فاسد می شد.

 

خداوند درهای رحمتش را به یکباره فقط در یک ماه و یک سال بر ما باز نمی کند، بلکه در هر 24 ساعت شبانه روز مخزنی تازه از برکت، لطف، حکمت و بخشایش اش را بر ما ارزانی می دارد.

چگونه دوران رکود اقتصادی را پشت سر خواهید گذاشت؟ قدم به قدم.

چگونه کودکی دردسرساز را تربیت می کنید؟ قدم به قدم.

 

از خانم «کوری تن بوم» در این باره مطلب بسیار جالبی شنیدم. او و خانواده ی هلندی اش در طول جنگ جهانی دوم یهودی ها را از چشم سربازان نازی پنهان می کردند و اینگونه جان بسیاری از آنها را نجات دادند. اما او ناگهان دستگیر و به زندان افکنده شد و در بازداشتگاه های اُسرای جنگی همه جور قساوت و بی رحمی را از نزدیک دید. حتی شاهد مرگ پدر و خواهرش بود.

  قدرت کلام - روز دهم

تا اینکه در خلال یک سلسله ماجراهای غیرمنتظره به طور اتفاقی آزاد شد و زندگی اش نجات یافت. با وجود اینکه شاهد تمام آن کشتارهای احمقانه بود، اما هرگز به انسانی تلخ اندیش تبدیل نشد.

 

کوری حتی آن مردی که اعضای خانواده اش را کشته بود بخشید. شخصی از کوری پرسید که چگونه توانسته چنین روزهای وحشتناکی را پشت سر بگذارد و چنین اعمال وحشتناک برخاسته از نفرت را نبیند و کماکان عاشق، مهربان و بخشنده بماند.

 

کوری با تعریف کردن داستانی به این سوال پاسخ داد. او گفت که وقتی دختربچه ای بیش نبود پدرش او را با قطار در سراسر اروپا به سفر می برد. پدر همیشه چند هفته زودتر بلیت ها را می خرید اما هرگز تا لحظه ی سوار شدن به قطار بلیت کوری را به دستش نمی داد.

 

از آنجا که کوری دختربچه ای بیش نبود، مسلماً پدر می ترسید که اگر بلیت را به دخترش بدهد، او آن را گم کند یا در خانه جا بگذارد. اما به محض اینکه پدر چراغ های قطار را می دید که دارد وارد ایستگاه می شود، بلیت کوری را به دستش می داد و آنگاه با هم سوار قطار می شدند.

  مقاله آگاهی از گنج درون

 

کوی در پاسخ به کسی که از او پرسیده بود چگونه می تواند آنقدر بخشنده باشد، گفت:

«دلیل اینکه توانستم کسی را که خانواده ام را کشته بود ببخشم و با این حال، از تلخی و نفرت پر نشوم، این است که درست مثل پدر و بلیت های قطارمان، خداوند آن توفیقی را که نیاز داریم تا لحظه سوار شدن به ما نمی دهد.

اگر قرار بود شما هم همان شرایطی را پشت سر بگذارید که من از سر گذراندم، به شما اطمینان می دهم که توفیق الهی در آن لحظات به یاریتان می آمد تا از وادی های تاریک بگذرید و کماکان سرتان را بالا بگیرید و قلبتان از عشق آکنده باشد.»

 

شاید شما هم الان نمی فهمید که چگونه باید از پس مشکلات برآیید، چگونه آرزوهایتان را برآورده سازید، یا کسی را که شما را آزرده ببخشید، اما بدانید که هر وقت در چنین موقعیتی قرار بگیرید، خداوند بلیت تان را به دست تان خواهد داد. او این بلیت را دو هزار سال پیش در ملکوت خرید است.

پس وقتی که از راه های تاریک می گذرید در فصل کاری سختی قرار می گیرید یا بیمار می شوید، اصلاً نگران نباشید.

  مقاله معرفی سایت رسمی جول اوستین

خداوند بلیت را به دست تان خواهد داد. او به شما توفیق، قدرت، لطف و گذشت می بخشد تا همان کاری را بکنید که باید انجام دهید.

جملات تأکیدی روز سوم

من ایمان دارم که دارای آن احساس خوبی هستم که برای امروز لازم دارم. من سرشار از قدرت، توان و هدفمندی هستم. روبرو شدن با هیچ موضوعی برایم تحمل ناپذیر نخواهد بود. بر هر مانعی پیروزمندانه غلبه خواهم کرد. هر چالشی را تا آخرین مرحله ادامه می دهم و بسیار بهتر از آنچه در گذشته ها بودم، از پس هر مشکلی برخواهم آمد. 

این باور من است.

قسمت های دیگر را هم بخوانید:

امتیاز 4.00 از 1 رای

آموزش پیشنهادی

جول اوستین

248 سمینار

110 ساعت

449000 تومان
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

آموزش جدید: مسترکلاس خواب – دکتر متیو واکر

خانه
منو
کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی
×