در این مقاله یاد می گیرید که برای جذب شغل مورد علاقه خود چه کارهایی باید انجام دهید
چرا اکثرا از زندگی خود ناراضی هستند؟
خداوند تو را با موهبت های الهی و نعمت های ویژه ای وارد این دنیا کرد. ایده ها و خلاقیت هایی در ذهنت قرار داد و جنبه های خاصی در وجودت نهاد تا به تعالی برسی.
اگر اینطور هست پس چرا این روزها اکثر افراد از زندگی خود ناراضی هستند؟
پاسخ ساده است:
آنها رؤیاها و خواسته هایی را که خدا در قلبشان نهاده است را دنبال نمی کنند.
ناراحت کننده ترین رویداد این است که عمر زندگی زمینی ات به سر می آید و متوجه می شوی واقعا زندگی نکرده ای و آن چیزی که خدا می خواست نشده ای.
فقط یک زندگی عادی و معمولی داشتی. می توانستی زندگی بهتری داشته باشی اما بدون شور و شوق زندگی کرده ای و اجازه داده ای ظرفیت های درونی که داشته ای، دست نخورده باقی بمانند.
از کسی شنیده ام که ثروتمندترین و غنی ترین بخش جهان، مکان های سطح زمین گورستان ها می باشند. شاید خنده دار باشد.
زیرا در مزارهای شان کلی آرزو و رؤیاهای محقق نشده آرمیده اند. مثل:
✔ کتاب هایی که هرگز نوشته نشده اند،
✔ کسب و کارهایی که هیچوقت آغاز نشده اند،
✔ ایده هایی که هیچوقت به مرحله عمل نرسیده اند،
✔ رابطه هایی که هیچوقت شکل نگرفته اند.
متأسفانه ظرفیت ها و قدرت های شگفت انگیزی در آن قبرها نفهته است.
تکامل سرنوشت
از دلایل عمده دلسردی و بی انگیزه بودن افراد این است که سرنوشت خود را کامل نکرده اند.
این را بدان، خداوند هدیه ای به تو بخشیده است و گنجی درون تو نهاده است. اکنون که پا به این دنبا گذاشته ای وظیفه تو این است که:
✔ از گنج درون خود آگاه شوی و
✔ نقش خود را در بیرون آوردن آن ایفا کنی.
اما چگونه؟
آسان است. کافیست با عزمی استوار بر سرنوشت الهی ات تمرکز کنی. (کمی پایین تر به شما خواهم گفت که چگونه می توان این سرنوشت الهی را کشف کرد.)
باید به سمت رؤیاها و آرزوهایی قدم برداری که خدا در دلت قرار داده است. هدف ما باید زندگی کردن به بهترین شکل ممکن باشد.
ما جزو افرادی هستیم که گنجینه های درون خود را دفن نمی کنیم و در عوض می خواهیم به بهترین نحو زندگی کنیم.
باید با شور و شوق رؤیاهایمان را دنبال کنیم و وقتی نوبت رفتن ما فرا می رسد، از ظرفیت های خود بیشترین بهره را برده باشیم.
متن کلیپ بالا:
چه می شد اگر می دانستیم تنها یک ماه دیگر می توانیم زندگی کنیم؟
متعجب می شویم اگر بفهمیم که همین الان چه تعداد زیادی از این زباله ها هستند که اجازه می دهیم ما را ناراحت کنند؟
اما اگر آگاه شویم که زمان ما محدود است حتی هیچ توجهی هم به آنها نمی کنیم.
می خواهم به شما بگویم که زمان ما محدود است. کتاب مقدس می گوید:
«زندگی ما مثل «مِه» می باشد، لحظه ای هستیم و لحظه ای دیگر نیستیم.»
حرفی که همسرتان می زند و شما را عصبانی می کند، اگر می دانستیم که تنها یک ماه دیگر زنده هستیم، اجازه نمی دادیم که این حرف ها ما را آزار دهد، روی چیزهای خوب تمرکز می کردیم نه روز چیزهایی که باب میلمان نبود.
دیگر به خاطر ماندن در ترافیک گله و شکایت نمی کردیم و از بودن در ترافیک خوشحال بودیم. چون زنده ایم و یک روز دیگر فرصت داریم تا از زندگی لذت ببریم.
می گویید من مجبورم به سرکار بروم اما من می گویم این فرصت نصیب من شده که یک شغلی داشته باشم.
خیلی ها هیچ شغلی ندارند، بعضی ها الان را در بیمارستان سپری می کنند. بعضی ها هم توانایی انجام کاری را ندارند اما من سپاسگزارم که در این شغل مشغول کار هستم.
می گویید امروز یکشنبه است، مجبورم دوباره کلیسا بروم. اما من می گویم:
«من این فرصت را دارم که امروز به کلیسا بروم. خدا با من خوب بوده است باید بروم از او سپاسگزاری کنم. نه تنها باید به کلیسا بروم بلکه فقط باید به کلیسای لیکوود بروم و باید به حرف های این کشیش خوش تیپ گوش کنم.»
اما جول رئیس من آدم منصفی نیست، خیلی کنار آمدن با او سخت است. این موقعیتی نیست که من می خواهم در آن باشم.
واقعیت این است که همین الان شخص دیگری می خواهد جای تو باشد و خیلی خوشحال می شود اگر می توانست جای تو صاحب شغلی که داری، شود.
شاید خیلی عالی نباشد، اما همیشه نگرش درستی داشته باش. خداوند با دادن این شغل به تو، لطف بزرگی در حقت کرده است.
اجازه نده زندگی ات را تلخ کند. اگر شما از امتحان سربلند بیرون بیایید و از جایی که اکنون در آن هستید، خوشحال و سپاسگزار باشید سپس خداوند درهای جدیدی را به رویت باز می کند.
اما اگر از جایی که هستید خوشحال نباشید، احتمالا به جایی که می خواهید هم نخواهید رسید.
چگونه می توان سرنوشت الهی را کشف کرد؟
سرنوشت تو همان چیزی است که هیجان زده ات می کند و اگر آن را انجام دهی از آن لذت می بری.
✔ در مورد چه چیزی شور و شوق داری؟
✔ واقعا عاشق چه کاری هستی؟
سرنوشت تو بخشی از رؤیاها، آرزوهای قلبی و ذات وجودی توست. زیرا خداوند تو را آفریده و همان کسی است که در وهله اول، این آرزوها را در دلت قرار داد.
چندتا مثال برای شما می زنم:
✔ اگر عاشق کودکان هستی، سرنوشت تو به احتمال زیاد به آنها مربوط می شود. آموزش مربی گری، مراقبت از آنها و هدایت آنها.
✔ اگر عاشق ساخت و ساز هستی، احتمالا سرنوشت تو به ساختمان سازی، طراحی یا معماری مربوط می شود.
✔ اگر بسیار دلسوز، مراقب و یاری رسان هستی، بی شک سرنوشت تو به سمت کارهای اجتماعی یا احتمالا رشته های پزشکی مربوط می شود، پزشک، پرستار، مراقب یا مشاور.
داستان من
من خودم از 10 یا 11 سالگی مجذوب برنامه های تلویزیونی بودم. به دوربین ها و تدوین و تولید عشق می ورزیدم. فکر کردن به هر بخش از این مجموعه من را هیجان زده می کرد.
اوایل جوانی، روزهای پایان هفته را در کلیسای لیکوود می گذراندم. پدرم پیشوای ارشد بود. در آن زمان کلیسا چند دوربین صنعتی در اختیار داشت و تمام شنبه را با تجهیزات تلویزیونی سرگرم بودم.
نمی دانستم چگونه کار می کند، اما شیفته بودم. دوربین را خاموش و روشن می کردم، قطعه های آن را جدا و دوباره سرهم می کردم. این علاقه ذاتی در من جریان داشت.
وقتی به اندازه کافی بزرگ شدم، شاید 13 یا 14 ساله بودم، هنگام برگزاری همایش ها به فیلمبرداری کمک می کردم. واقعاً هم کارم خوب بود.
در حقیقت خیلی زود یکی از بهترین فیلمبردارهای مجموعه شدم. برایم دشوار نبود و برعکس، عاشق این کار بودم. قرار گرفتن پشت دوربین برایم عادت شده بود.
حال وقتی به گذشته نگاه می کنم، می بینم علاقه به تلویزیون بخشی از سرنوشت الهی من بود. یعنی خدا پیش از پیدایش این جهان، این خواسته را در وجود من نهاده است.
در دانشگاه مدت یک سال رشته رادیو و تلویزیون را ادامه دادم و یک برنامه کامل تلویزیونی در کلیسای لیکوود فیلمبرداری کردم.
امروز آن طرف دوربین ها ایستاده ام و می توانم ببینم خداوند چگونه قدم هایم را هدایت و من را مهیا کرد تا سرنوشتم را کامل کنم.
اما کاری که تو باید بکنی
شاید شغلت را دوست نداشته باشی، هر صبح از رفتن به کار هراس داری و منتظر هستی تا آخر هفته زودتر بیاید. اگر اینگونه است زمان آن رسیده تا در شغلت تجدیدنظر کنی و برای جذب شغل مورد علاقه خود کمی وقت بگذاری.
قرار نیست بدبخت باشی و زندگی بی ثمری را بگذرانی. مطمئن شو در مسیری که تو را به سرنوشت ات نزدیک می کند، قرار داری.
25 سال از عمرت را بیهوده نگذران، کارهایی که دوست نداری را انجام نده، راحت طلب نباش، تن پروری نکن، در عوض به سرنوشت الهی خود قدم بگذار و برای جذب شغل مورد علاقه خود هرکاری بکن.
ما باید عاشق کاری باشیم که انجام می دهیم. باید وارد کاری شویم که هر روز با شور و شوق به محل کار برویم.
منظورم این نیست که سخت کار نکنیم یا اینکه هیچ روز خسته کننده نخواهیم داشت و آدم های بدقلق سرراهمان قرار نخواهند گرفت.
این چیزها طبیعی است و در زندگی هر کسی ممکن است رخ دهد. نکته ای که مهم هست این است که:
در نهایت باید از خودمان و کارمان خشنود باشیم. وقتی شب به منزل بر می گردی باید احساس پیشرفت کنی، حس کنی در تبدیل جهان به مکانی شایسته تر نقش داشته ای.
باور دارم وقتی سرنوشت خود را کشف کنی و در قلمرو خود گام برداری، کامیاب خواهی شد.
توی هیچ کاری استعداد ندارم، چیکار کنم؟
خداوند انواع حیوانات را آفریده است و ویژگی های منحصر به فردی در هر کدام از آنها قرار داده است.
برای مثال، جغد حیوان شب است. یعنی دوست دارد شب ها بیرون بیاید. خداوند چشم هایی به او داده است که در تاریکی هم به خوبی می بیند، مثل انسان ها که در روز دید کامل دارند.
اما اگر جغدی تصمیم بگیرد شب ها بخوابد و روزها بیرون بیاید، برخلاف سرنوشت خدادادی خود عمل کرده است و مسلما با مشکل روبرو می شود.
برای پیدا کردن غذا به دردسر می افتد، تمام روز تقلا می کند و از زندگی خود لذت نمی برد. چون کاری که خدا برایش در نظر گرفته است را انجام نمی دهد و از مسیر سرنوشت الهی خود دور شده است.
خداوند در هر یک از ما هم ویژگی های خاصی را قرار داده است. هر یک از ما مطمئنا در یک کار خاصی استعداد داریم.
اگر بتوانیم استعداد خود را کشف کنیم، اگر بتوانیم در جذب شغل مورد علاقه مان به خوبی عمل کنیم و در همان زمینه اقدام کنیم، مطمئنا کارمان را راحت تر پیش خواهیم برد و زودتر به آن نقطه ای که می خواهیم می رسیم.
ولی ممکن است نتوانیم آن را کشف کنیم، هیچ اشکالی ندارد، کافیست تلاش مان را نسبت به آن کسی که در آن زمینه استعداد دارد بیشتر کنیم.
اما پیش فرض ما این است که این استعداد را کشف خواهیم کرد. خداوند به تو هم استعداد، موهبت ها و مهارت های بی نظیری داده است.
شاید در بستن یک قرارداد و ارتباطات استعداد داشته باشی، شاید مشاور ورزشی یا بازاریابی ماهر باشی، هر چه هست آن را به دلیل طبیعی بودن نادیده نگیر.
شاید این دقیقا همان چیزی است که خدا برایت در نظر گرفته باشد. ممکن است بخشی مهم از سرنوشت الهی ات باشد.
کوین، همسر خواهرم، مدیر کلیسای لیکوود است. او برای کل مجموعه کمک بزرگی به حساب می آید.
او جزئی نگر، تأثیرگذار و بسیار منظم است. هوشمندانه برنامه ریزی می کند و از اوقات خود بیشترین بهره را می برد. او چنین سیستمی را در سمینارهای مدیریت زمان نیاموخته است، بلکه نعمتی خدادادی است.
وقتی من، ویکتوریا و بچه ها همراه کوین و لیزا مسافرت می کنیم، از قبل برنامه سفر را برای من ارسال می کند. بلیت ها و گزارش های آب و هوایی را برایم می فرستد.
یادم می اندازد گواهی نامه ام را بردارم. صبح روز پرواز تماس می گیرد تا نحوه عبور و مرور بزرگراه ها را گزارش دهد.
این جزئی نگری او نوعی موهبت است. نقطه قوت کوین همین است. او مدیری بی نظیر است. او می توانست با خودش بگوید:
«خب اگر بروم مثل جول موعظه کنم حتما تغییر شگرف ایجاد خواهم کرد.»
اما این حرف او به احتمال زیاد درست نیست، اگر او موعظه می کرد شاید دیگر کلیسا نداشتیم. او نمی تواند مثل من سخنرانی کند من هم نمی توانم مثل او مدیریت کنم.
کوین اکنون که در این سمت مشغول هست هر روز با عشق وارد محیط کار می شود. انگیزه دارد، حرفه ایست. این کار بخشی از سرنوشت الهی اوست.
باید خودت را بیشتر بشناسی. باید از قدرت ذاتی ات با خبر باشی و از آنها به نفع خود و دیگران استفاده کنی.
جذب شغل مورد علاقه
اگر احساس رضایت نمی کنی، احتمالا در مسیر سرنوشت ات گام بر نمی داری. برای اینکه خودتان را بهتر بشناسید می توانید به این سوالات جواب بدهید:
1- می دانی چه استعدادهایی داری؟
2- می دانی چه نقاط قوت و نقاط ضعفی داری؟
3- در چه کاری بی نظیر هستی؟
اگر قرار است مادری خانه دار باشی و فرزاندانت را بزرگ کنی، پس تمام قوای خود را به کار بگیر.
اگر در فروشندگی مهارت داری و فروشندگی شغل مورد علاقه ات است، پس تمام تلاش خود را در این زمینه انجام بده. مطمئن شو در همان قلمرویی که به آن علاقه و اشتیاق داری، اعمال قدرت می کنی.
قطعاً نمی شود آدم دکمه ای را فشار دهد و شغل خود را تغییر دهد. اما برای جذب شغل مورد علاقه ات هم که شده حداقل کمی زندگی ات را بررسی کن و از اینکه چگونه اوقات خود را سپری می کنی آگاه باش.
مطمئنم که اگر این کارها را انجام دهی می توانی شغل مورد علاقه ات را پیدا کنی و آرزوی من این است که یک روز به گذشته نگاه کنی و با اطمینان بگویی خدا به همین دلیل من را آفریده است.
ارابه آتش!
یکی از فیلم های مورد علاقه من «ارابه آتش» است. در این فیلم اریک لیدل دونده ای بااستعداد است و آرزو دارد در رقابت های المپیک شرکت کند.
او حس می کرد باید در چین مذهب را تبلیغ کند، اما با وجود این می دانست که استعداد دویدن در وجودش شعله می کشد.
وقتی می دوید احساس می کرد خود را وقف خداوند کرده است. در یکی از دیالوگ های ماندگار فیلم، لیدل می گوید:
«وقتی می دوم، خداوند غرق لذت می شود. وقتی کاری را که خداوند برای من در نظر گفته است را انجام می دهم و از استعدادها و نعمت هایم استفاده می کنم و دنبال سرنوشتم هستم، می توانم لبخند خدا را احساس کنم.»
نتیجه گیری:
به قدرت هایت توجه کن و مطمئن شو که از مسیر خود دور نباشی، زیرا همیشه درگیر مسائلی که برایت طبیعی نیستند، می شوی.
اما وقتی واقعا در مسیر سرنوشت الهی خود قرار بگیری، دیگر تقلایی مدام در کار نخواهد بود و اکثر کارها به صورت طبیعی خودشان پیش می روند و موانع کمتر خواهند شد.
مهم تر از همه اینکه احساسی که داری این است که همه چیز مرتب است، همه چیز رو به راه است.
پس شغل مورد علاقه خود را پیدا کن و در آن مشغول شو.
یک پیشنهاد عالی:
می خواهم به شما یک سخنرانی عالی در مورد کشف استعدادها معرفی کنم، اگر این سخنرانی را ندیده اید، پیشنهاد می کنم همین الان این سخنرانی را تهیه کنید و چندین و چندبار مشاهده کنید:
می خواهم همین الان «سخنرانی 28: چگونه استعداد خود را کشف کنیم؟» را تهیه کنم
اگر از این مقاله لذت بردید، حتما آدرس زیر را برای دوستان خود هم ارسال کنید. شاید برای جذب شغل مورد علاقه شان بتوانید به آنها کمکی کرده باشید:
negareshenik.ir/?p=14130
بسیار عالی و آموزنده بود،ممنون از شما بابت سایت عالیتون،همیشه موفق و سرافراز باشید.
قربان شما، ممنون از همراهی و توجه شما
این بشر فوق العاده س
ممنون از سایت خوبت دوست عزیز، خدا خیرت بده
بسیااااار عاااالی