باب پراکتور کیست؟ در این مقاله قرار است زندگی نامه باب پراکتور را بخوانید و با کتاب ها و ویدیوهای باب پراکتور از جمله سمینارها و مجموعه های سریالی آموزشی او که در سایت نگرش نیک قرار دارد، آشنا شوید.
زندگی نامه باب پراکتور - باب پراکتور کیست؟
باب پراکتور در 5 ژوئیه سال 1934 میلادی یا سال 1313 شمسی در کانادا متولد شد و در 4 فوریه سال 2022 (15 بهمن 1400) در سن 87 سالگی از دنیا رفت.
او نویسنده، مدرس، سخنران، مشاور، متخصص قانون جذب و یک کارآفرین موفق است.
اکثرا او را از طریق برنامه ی راز می شناسند که در ادامه بیشتر در این مورد صحبت می کنیم. او از سال 1968 کارش را در حوزه موفقیت با مربی اش «ارل ناینتینگل» شروع کرد و الهام بخش انسان های بسیاری بوده است و به خاطر همین تجربه بالایش به معروف ترین فرد در حوزه کاری خودش تبدیل شده است. او جزو ثروتمندترین و مشهورترین نویسندگان و سخنرانان دنیاست.
او همچنین به عنوان یکی از معروف ترین سخنرانان در زمینه «رسیدن به استقلال مالی» در جهان شناخته می شود.
از باب پراکتور به عنوان بزرگترین معلم موفقیت در آمریکا نیز یاد می شود.
از لحظه ای که باب در اولین سمینار تخصصی، دانش منحصر بفرد خود را به اشتراک گذاشت، به یک افسانه در این صنعت تبدیل شد؛ مردی که می توانست هر فردی را با اطمینان به موفقیت در هر کاری که تلاش می کرد، پر کند.
او استعداد نهفته ی خود را در ایجاد انگیزه کشف کرد و سرنوشت هزاران نفر را در سمینارهای زنده یا مستند خود متحول کرد. او آموزش های خود را هنوز از طریق سمینار و وبسایتش با مردم به اشتراک می گذارد.
اما معرفی باب پراکتور از دیدگاه سایرین
✔ بهترین معلم موفقیت در آمریکا، او بهترین است! شما به لیست بهترین سخنرانان دنیا نگاه می کنید و باب همیشه در بالاترین رده است، او یک آدم افسانه ای است.
✔ باب به عنوان یکی از ستارگان فیلم راز ظاهر شده و با ابزارها و تکنیک های زندگی، کمک کرده مردم عادی زندگی خوبی را داشته باشند.
✔ من هیچکسی را نمی شناسم که باورها را بفهمد و مثل باب توانایی تغییر آنها را داشته باشد.
✔ او فقط آنها را برای شما روشن می کند و به شما می گوید که آنها درواقع چه هستند. او حقیقت را به شما می گوید. تمرکز کلی او روی هدف ها، آرزوها و رؤیاهای شماست.
✔ خواسته واقعی او توسعه زندگی انسان هاست. او به معنای واقعی کلمه، فروتنانه به هر کسی که به او مراجعه می کند، کمک می کند.
✔ من کسی را بهتر از او نمی شناسم که باعث شود شما درون خودتان را بشناسید. سپس این دید کلی باعث خلق آگاهی می شود که به هر کدام از ما فرصتی می دهد تا بهترین خودمان باشیم و مسیری را خلق کنیم که ما به منظور خلق آن آفریده شده ایم.
✔ او برای مدت بسیار طولانی در حوزه موفقیت فردی فعالیت دارد. هرجا که می رود مردم عاشقش می شوند، آنها کاملاً با هم همصدا می شوند.
✔ او نویسنده پرفروش نیویورک تایمز، مدرس و مشاور حوزه مثبت اندیشی و به حداکثر رساندن قدرت های پنهان انسان است.
✔ از لحظه ای که او شروع به صحبت می کند، درست انگار کسی سر من را گرفته و دارد تکان می دهد و دوباره سر جای خودش قرار می دهد، بعد همه چی را درست می کند، در حالی که انگار زیر و رو شدی. او حرف هایی می زد که همیشه به آنها اعتقاد داشتم ولی با باورهای مردم عادی مخالف بودند.
✔ او در سراسر جهان کار کرده و حداقل سود بزرگترین شرکت های جهان را به طرز چشمگیری تغییر داده است.
مطالعه مقاله زندگینامه نیک وی آچیچ
دوران کودکی باب پراکتور چطور گذشت؟
در این قسمت از زندگی نامه باب پراکتور می خواهیم در مورد دوران کودکی او کمی صحبت کنیم. او می گوید در کودکی احساس بازنده بودن داشت. دلیلش را از زبان خودش بشنوید:
من در دوران رکود اقتصادی به دنیا آمدم. 5 الی 6 سالم بود که جنگ جهانی دوم شروع شد. پدرم برای جنگ به آن سمت آب ها رفت و هیچوقت پدرم را درست نشناختم.
یک خواهر بزرگتر و یک برادر کوچکتر از خودم داشتم و من وسطی بودم. یک مادربزرگ داشتم که خیلی با برادر کوچکترم مهربان تر بود و عملاً احساس گم شدگی داشتم و به عنوان یک بچه هیچ ارتباط واقعی ای با کسی نداشتم.
خیلی لاغر بودم و همیشه زیر وزن طبیعی بودم و به نظرم خیلی اعتماد به نفس پایینی هم داشتم و اصلاً نمی دانستم که چه کسی هستم.
هیچوقت کسی چیزی در این مورد به من یاد نداده بود، برای همین عملاً احساس بازنده بودن داشتم و این احساس تا سن 26 سالگی ادامه داشت تا اینکه با ری استنفورد آشنا شدم.
نقطه عطف زندگی باب پراکتور
در این قسمت از زندگی نامه باب پراکتور می خواهیم به داستانی از زندگی او اشاره کنیم. وقتی که نوجوان بود چه اتفاقی برای او افتاد و نقطه عطف زندگی او چه بود؟
او در دوران دبیرستان از مدرسه اخراج شد و هیچ هدفی نداشت، مدتی در نیروی دریایی و بعد در رستوران ها کار می کرد و در سن 26 سالگی تازه به خودش آمد و او تا این سن هنوز هدف اصلی خود را پیدا نکرده بود و مدام در حال تغییر شغل بود.
او اعتقاد دارد که:
اگر من توانسته ام موفق شوم، پس هر کسی می تواند موفق شود. اگر چیزی برای من کار کرده، برای بقیه هم کار می کند.
او در ادامه می گوید:
من در سن 26 سالگی به خودم آمدم. آن زمان در آتش نشانی حومه ی تورنتو کار می کردم. مردی آنجا بود که من با او آشنا شدم و اسمش «ری استنفورد» بود. او یک نسخه از کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید اثر «ناپلئون هیل» را به من داد و گفت:
«اگر هر کاری که می گویم را انجام بدهی و این کتاب را هر روز بخوانی، به هر چیزی که می خواهی می توانی برسی.»
من آن دوران، غمگین و ناخوش و بی پول بودم و فکر می کردم این کار جواب نمی دهد. اما او در ادامه گفت:
«گوش کن، روش من جواب داده، اما روش تو تا اینجا جواب نداده و تو غمگین و ناخوش و بی پولی. پس من حتما چیزی می دانم که تو نمی دانی، پس چرا نباید کاری که به تو می گویم را انجام دهی؟»
و این برایم یک جرقه بود، دیدم راست می گوید، او شاد، سلامت و ثروتمند بود اما من همیشه بدهکار بودم. آن موقع سالی 4000 دلار درآمد داشتم و 6000 دلار بدهکار بودم. ری در ادامه به من گفت:
«چیزی که می خواهی را روی یک کارت بنویس و هر روز آن را بخوان و همیشه همراهت داشته باش»
من آن زمان فقط پول می خواستم چون به همه بدهکار بودم، روی کارت نوشتم:
«من شاد و سپاسگزارم که 25 هزاردلار دارم.»
من درس خیلی بزرگی از این کار گرفتم. تمام چیزی که قبل از نوشتن کارت به آن فکر می کردم، بدهی بود.
اگر به بدهی ها فکر کنی، تا ابد بدهکار می مانی. چون تبدیل به همان چیزی می شوی که به آن فکر می کنی.
این کارت باعث شد من به پول درآوردن فکر کنم. قبلاً تمام ذکرم بدهی ها بود نه نحوه ی پول درآوردن. پس از مدتی یکی به من گفت پول خوبی در تمیز کردن کف زمین ادارات است و من درجا این ایده را عملی کردم.
آماده بودم هر کاری برای کسب پول انجام دهم. با تمیز کردن زمین یک اداره کارم را شروع کردم و تا پایان سال درآمدم به ماهی 14500 دلار رسید و این کار را ادامه دادم و در کمتر از 5 سال اداراتی را در شهرهای تورنتو، مونترال، بوستون، کلیولند، آتلانتا و لندن تمیز می کردم و کارم مثل موشک خیلی سریع رشد کرد.
همزمان برنامه های صوتی ارل ناینتینگل را گوش می دادم و به آن فکر می کردم و کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید را هم می خواندم.
باب پراکتور پس از مدتی کسب و کار نظافت خودش را رها کرد و به همکاری با یکی از بهترین مربی هایش به نام «ارل ناینتینگل» پرداخت.
ملحق شدن باب پراکتور به شرکت نایتینگل - کونانت
باب پراکتور بعد از شنیدن کتاب عجیب ترین راز ارل نایتینگل تصمیم گرفت که با او کار کند و پس از آن به شرکت نایتینگل – کونانت ملحق شد و علاوه بر اینکه در کار فروش به آنها کمک می کرد، زیر نظر دو مربی خود یعنی ارل نایتینگل و لوید کونانت آموزش های لازم را دید و همین آموزش ها تبدیل به نقطه عطفی برای باب پراکتور شدند. از خود باب پراکتور بشنوید که در این مورد چه می گوید:
پیشنهاد می کنم زندگینامه ارل نایتینگل را هم بخوانید.
باب پراکتور در مورد یکی از دوره های ارل نایتینگل با عنوان «از همه جلو بزن» می گوید گوش کردن به این دوره بود که توانست کارهای بزرگی بکند.
وقتی اولین بار در سن 26 سالگی این دوره را گذراند، پس از تکرار زیاد ایده های این دوره و گوش دادن مداوم به این نتیجه رسید که می خواهد با ارل نایتینگل و لوید کونانت همکاری کند.
بنابراین سوار هواپیما شد و به شیکاگو رفت و به آنها گفت که می تواند به آنها کمک کند و آنها هم پذیرفتند. باب پراکتور 5 سال شگفت انگیز را در کنار آنها کار کرد و آنها تبدیل به مربیان باب پراکتور شدند.
باب پراکتور بعدها دوره ای با عنوان «از همه جلو بزن» منتشر کرد که تک تک فصل های همین دوره ارل نایتینگل را بررسی می کند. هر دو دوره در سایت نگرش نیک قرار گرفته اند. پیشنهاد می کنم اول دوره ارل نایتینگل و بعد برای باب پراکتور را بگذرانید.
خانواده باب پراکتور
باب پراکتور با خانم لیندا پراکتور (Linda Proctor) ازدواج کرد و صاحب 3 فرزند به نام های ریموند (Raymond)، کالین (Colleen) و برایان (Brian) که خود نویسنده است، می باشند که روابط خوبی با یکدیگر دارند و اکثر اوقات در کنار هم هستند.
کتاب های باب پراکتور
کتاب های او اکثراً در لیست برترین ها و پرفروش ترین های نیویورک تایمز قرار دارند. همچنین کتاب های او به بیش از 50 زبان ترجمه شده است و فروش آن از مرز 100 میلیون نسخه گذشته است. لیست برخی از کتاب های او را در زیر می بینید:
✔ الفبای موفقیت
✔ هنر زندگی
✔ مسأله پول نیست!
✔ پازل موفقیت
پیشنهاد مطالعه: زندگینامه جیم ران
راستی ما در سایت نگرش نیک کتاب تو ثروتمند زاده شده ای را ترجمه کردیم، در دو نسخه ویدیویی با صدای خود باب پراکتور و زیرنویس فارسی و نسخه پی دی اف فارسی و انگلیسی، دوست داری قسمت اول را رایگان ببینی یا دانلود کنی؟ این ویدیو را همینجا برایت قرار می دهم، تا آخر بیبن و حتما نظرت را در مورد این کتاب در انتهای این صفحه برای من بنویس:
باب پراکتور در فیلم راز
شاید خیلی از ما خصوصاً ایرانی ها با این آدم موفق از طریق فیلم راز آشنا شده باشیم. او در سال 2006 در فیلم راز که توسط راندا برن ساخته شد، حضور داشت که باعث شهرت بسیار او در کل جهان شد. هر چند در ابتدا نزدیک بود او از این برنامه جا بماند و نتواند در آن حضور پیدا کند، دوست دارید داستانش را بشنوید؟ در ادامه ویدیویی در این مورد خواهید دید.
مستند راز در سال 2006 پخش شد و به سرعت در تمام دنیا دست به دست شد، در ایران هم این مستند دوبله شد. این مستند به این می پردازد که چطور با استفاده از قانون جذب می توانیم به خواسته هایمان در زندگی دست پیدا کنیم.
باب پراکتور هم در این مستند حضور داشت و از تجسم خلاق برای رسیدن به اهداف، آموزش هایی را ارائه داد. آموزش هایی برای برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه که رسیدن به موفقیت و دستیابی به اهدافمان را برای ما آسان تر می کند.
حضور او در این برنامه به شهرت جهانی او بسیار کمک کرد. البته تا قبل از پخش شدن این مستند باب پراکتور در چندین برنامه ی تلویزیونی حضور داشت و تعداد زیادی مصاحبه ی تلویزیونی انجام داده بود،
اما موفقیت باور نکردنی این مستند باعث شد که افراد حاضر در این مستند، به شهرت جهانی دست پیدا کنند. یکی از جملات زیبای باب پراکتور در این مستند را می توانید در کادر پایین بخوانید:
هدفی را که دارید به وضوح تصور کنید تا ذهنتان آن را باور کند و بتوانید به آن دست پیدا کنید.
همچنین در کتاب راز نوشته «راندا برن» باب پراکتور در ابتدای کتاب در مورد راز می گوید:
راز به شما هر چه بخواهید می دهد: شادی، سلامتی و ثروت
در ویدیوی زیر داستان باب پراکتور در مورد اینکه نزدیک بود در برنامه ی راز حضور پیدا نکند و توضیحاتی در مورد آن را می توانید ببینید:
جملات باب پراکتور
✔ وقتی بتوانید ذهن ناخودآگاه تان را متقاعد کنید که ثروتمند هستید و پولدار بودن احساس خوشایندی دارد، ذهن ناخودآگاه تان به طور خودکار راه هایی می یابد تا تصورات شما به واقعیت تبدیل شوند.
✔ این قانون مطلق را به یاد داشته باشید که پیش از آن که چیزی را در دنیای مادی خلق کنید، باید آن را در ذهن خود بسازید.
در مقاله زیر به طور کامل می توانید جملات باب پراکتور را به همراه عکس نوشته های جذاب و با کیفیت که قابل چاپ هم هستند، دریافت کنید:
پارادایم باب پراکتور
در این قسمت از مقاله زندگی نامه باب پراکتور می خواهیم کمی در مورد نظریه پارادایم شیفت صحبت کنیم.
او اگر چه با مربی گری ارل ناینتینگل شروع کرد و با الهام گیری از ناپلئون هیل ادامه داد ولی سخنان او تفاوت زیادی با سایر اساتید موفقیت دارد.
او با اینکه مدرک تحصیلی در این زمینه ندارد ولی با سعی و تلاشی که داشت توانست نظریه ای در مورد کارکرد ذهن بدهد که زندگی بسیاری از افراد را متحول کند.
پارادایم چیست؟
پارادایم مجموعه ای از عادت های رفتاری و الگوهای ذهنی است که در ضمیر ناخودآگاه شما تثبیت شده اند. بیش از 95 درصد از رفتارها و تصمیمات شما در طول زندگی بر اساس این پارادایم ها است.
این پارادایم ها بستگی به این دارند که از دوران کودکی ذهن شما به چه نحوی برنامه ریزی شده اند، اما خبر خوب این است که شما می توانید این الگوهای قدیمی را تغییر دهید.
پارادایم ها مانند نرم افزارهایی هستند که بر روی سخت افزار مغز و ذهن شما نصب شده اند، شما توانایی این را دارید که این نرم افزارها را پاک کنید و نرم افزارهای جدید را جایگزین آنها کنید.
نیرو و قدرت بی انتهایی در درون هر یک از ما به ودیعه گذاشته شده است که با آن همه چیز امکانپذیر است. تنها با تغییر دادن بخش کوچکی از این پارادایم های قدیمی میتوانید نتایج خود را به شکل قابل توجه ای تغییر دهید.
آیا تا به حال با خود فکر کرده اید که چرا بعضیها همواره موقعیتهای منفی را به زندگی خود جذب میکنند و جمعی دیگر تنها موقعیتهای مثبت را جذب میکنند؟ شما تنها میتوانید آنچه را که با فرکانس شما هماهنگی دارد به خود جذب کنید.
هر چیزی در عالم هستی ارتعاش دارد و دارای فرکانس مشخصی است. ذهن و جسم شما هم از این قاعده مستثنی نیست. نود درصد جمعیت خواسته و آرزوهایی مثبت دارند؛ اما منفی فکر میکنند.
پیشنهاد می کنیم این مقاله از باب پراکتور را هم بخوانید، روی لینک آبی رنگ زیر کلیک کنید:
اندیشههای منفیشان، آنها را در ارتعاش منفی قرار میدهد. اما راه حل چیست؟
چگونه می توانیم از لحاظ ارتعاشی با خواسته هایمان هماهنگ شویم؟
حقیقت این است که این پارادایم ها هستند که سطح ارتعاش افکار شما را مشخص می کنند. این پارادایم ها هستند که فرکانسی که به جهان هستی ارسال می کنید را مشخص می کنند.
به نقل از ویکیپدیا، الگوواره یا پارادایم، سرمشق و الگوی مسلط و چهارچوب فکری و فرهنگی است که مجموعه ای از الگوها و نظریه ها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل دادهاند.
هر گروه یا جامعه، «واقعیات» پیرامون خود را در چارچوب الگوواره ای که به آن عادت کرده، تحلیل و توصیف میکند. پارادایم هایی که از زمان های قدیم موجود بوده اند، از طریق آموزش محیط به افراد، برای فرد به صورت چارچوب هایی «بدیهی» در میآیند.
چگونه پارادایم را تغییر دهیم؟
برای تغییر پارادایم ذهنی این گام ها را بردارید و ویدیوی مربوط به این بخش را کامل ببینید:
1- به نتایجی که می گیرید ولی آنها را نمی خواهید، فکر کنید و از خودتان بپرسید که چه عادت ها و رفتارهایی موجب دریافت چنین نتایجی شده اند.
2- آن رفتارها را با جزئیات کامل روی کاغذ بنویسید
3- رفتار جدید را روی کاغذی دیگر بنویسید.
برای درک بهتر پیشنهاد می کنم ویدیوی زیر را ببینید:
اگر تصمیم دارید به صورت اصولی و منسجم یک آموزش کامل و عملی در راستای تغییر پارادایم دریافت کنید، پیشنهاد می کنم در سمینار پارادایم شیفت باب پراکتور که برای سال 2020 هست، شرکت کنید، کافیست روی عکس زیر کلیک کنید و مراحل ثبت نام را طی کنید:
نظر باب پراکتور در مورد بخشش چیست؟
در این قسمت از زندگی نامه باب پراکتور می خوهیم در مورد اعتقادش به بخشش صحبت کنیم و یک ویدیو هم از او ببینیم.
او معتقد است:
کسی که می بخشد، بیشتر از آن کسی که دریافت می کند، لذت می برد.
او همچنین معتقد است:
بخشیدن یکی از قوانین اساسی موفقیت است.
نظرتان چیست دلیل این اعتقادش را هم از زبان خودش بشنوید؟ ا ین ویدیو را ببینید:
از باب پراکتور بیاموزیم
در این بخش عالی از مقاله زندگی نامه باب پراکتور می خواهیم چند تا نکته ی عالی آموزشی از او یاد بگیریم، اگر موافقید در ادامه با ما همراه باشید.
درس اول: بهای خواسته ات را بپرداز
او معتقد است:
اگر چیزی که می خواهید در منطقه امن تان نیست، باید از منطقه امن تان خارج شوید تا به خواسته تان برسید.
به هیچ وجه به تسلیم شدن فکر نکن. زمانی که می دانی کاری که انجام می دهی، چیزی که مطالعه می کنی، وقتی بهای خواسته ات را می پردازی، در بلندمدت قرار است سود هنگفتی به تو برساند، به خاطر داشته باش:
تنها 3% جمعیت، 97% پولی که هست را بدست می آورند.
این موضوع تصادفی نیست. به این معنی نیست که همه آنها باهوش هستند. بعضی ها باهوش نیستند، آنها یاد گرفته اند که وقتی بهای چیزی را بپردازند، همیشه پاداش آن را هم دریافت می کنند.
هیچ ارتباطی با باهوش بودن ندارد. هیچ ارتباطی با بهتر بودن ندارد، بلکه به عاقل بودن ارتباط دارد و اگر تو این درس را یاد بگیری و آن را در ذهن خود حک کنی، همیشه نتایج پایداری می گیری.
درس دوم: توانایی های ذهنی
می خواهم به شما ویژگی ها یا توانایی های ذهن را یاد بدهم، چیزی که معلم های مدرسه به شما یاد نمی دهند و شما را از وجود آنها آگاه نمی سازند.
در مورد این صحبت کرده بودیم که شما به همان چیزی که فکر می کنید، تبدیل می شوید. اما باید فقط پا از تفکر هم قراتر بگذارید.
ببینید، اکثر مردم از طریق حواس پنجگانه شان زندگی می کنند، چون اینطور برنامه ریزی شده اند. ما به طور ژنتیکی و محیطی اینطور برنامه ریزی شده ایم که فقط با کمک حواس پنجگانه مان زندگی کنیم:
1- شنیدن
2- دیدن
3- بوییدن
4- مزه کردن
5- لمس کردن
اما من سگی در خانه ام دارم که او هم با همین حس ها زندگی می کند! تمام زندگی حیوانات از طریق همین حواس صورت می گیرد.
اما ما انسان ها با بقیه موجودات فرق داریم، ما تصویری از خدا هستیم و ابزارهای ذهنی فوق العاده ای داریم و موجودات خلاقی هستیم. ما علاوه بر حواس پنجگانه این توانایی های ذهنی هم داریم:
1- درک
2- اراده
3- استدلال
4- تصور
5- حافظه
6- بینش
این ها ابزارهای ذهنی ما هستند که ما را از بقیه موجودات متمایز می کنند. به ما این توانایی ها داده شده تا محیط خودمان را بسازیم، اما هیچوقت به ما آموزش داده نشده که چطور از این توانایی ها استفاده کنیم.
ده قانون باب پراکتور
1- زندگی تان را با هدف های باارزش مبادله کنید
2- کارهایتان را مدیریت کنید
3- روی خودت مطالعه کن
4- اراده خودت را پرورش بده
5- خدمت کن
6- به موفقیت واقعی برس
7- از تخیلت استفاده کن
8- پارادایمت را تغییر بده
9- خوشحالی ات را کنترل کن
10- آزاد شو
همچنین پیشنهاد می کنیم از بخش مقالات، مقاله ده قانون باب پراکتور را هم بخوانید.
بخشی از ویدیوی ده قانون موفقیت باب پراکتور را با هم ببینیم
متن ویدیو
قانون موفقیت یه مفهوم خیلی جالب است. کتاب هایی در موردش نوشته شده، داستان هایی در موردش گفته شده، آدم های زیادی زندگی شان را صرف رسیدن به موفقیت کرده اند.
باید بدانیم که همه چیز بر اساس قانون کار می کند، کل جهان هستی با قانون کار می کند. بهترین تعریف موفقیت که تابحال شنیده ام از «ارل ناینتینگل» بوده که در سال 1959 گفته شده:
«موفقیت، درک تدریجی اهداف باارزش زندگی است.»
بیایید این جمله را تجزیه و تحلیل کنیم.
می گوید موفقیت، تدریجی است. یعنی یک حرکت مستمر است.
می گوید یک درک تدریجی است، یعنی یک آگاهی تدریجی است.
می گوید از یک ایده آل یا هدف باارزش زندگی است. یک ایده آل، ایده ای هست که عاشقش هستید. یک ایده آل، ایده ای است که از نظر عقلی، احساسی و فیزیکی با آن درگیر شده اید. پس ایده آل، منظورش ایده ای هست که عاشقش شده اید.
موفقیت هم یک درک تدریجی از یک ایده آل باارزش هست.
پس نباید بپرسید که آیا شما لیاقت رسیدن به این هدف را دارید؟
بلکه باید بپرسید که آیا این هدف، لیاقت شما را دارد؟
حالا شما عاشق موفقیت شده اید، باید بگویید آیا این موفقیت، شایسته و سزاوار شما هست؟
شما دارید زندگی تان را مبادله می کنید و پای آن می گذارید، شما دارید زندگی تان را با آن هدفی که دنبالش می روید، مبادله می کنید.
پس باید تصمیم تان را بگیرید که هدف تان هر چیزی که هست، دنبال هر چیزی که می روید، اطمینان حاصل کنید که این هدف، شایسته و سزاوار شما هست یا نه؟
چون دارید زندگی تان را با آن مبادله می کنید. قانون موفقیت از شما می خواهد تا به صورت مداوم به سمت یک هدف از قبل تعیین شده حرکت کنید و زندگی خودتان را با قوانینی که کل جهان هستی را کنترل می کند، هماهنگ کنید.
یک بازی پول ذهنی از باب پراکتور یاد بگیرید
همین حالا یک بازی ذهنی را آغاز کنید. عادت کنید خودتان را فردی بسیار ثروتمند تصور کنید. به کارهایی فکر کنید که با آن پول می توانید انجام بدهید و در ذهن خود هب انجام آن کارها مشغول شوید.
از آنجایی که ذهن ناخودآگاه شما تفاوتی میان تصور و واقعیت قائل نمی شود، این تمرین به سرعت به شما کمک می کند که ذهنیت فقیر را در خود از بین ببرید و ذهنیت رفاه یا فراوانی را در خود ایجاد کنید. این قانون مطلق را همواره به یاد داشته باشید که:
پیش از آن که چیزی را در دنیای مادی خلق کنید، باید آن را در ذهن خود بسازید.
همچنین توجه داشته باشید که همه در ذهن شان با خود حرف می زنند حتی بعضی از اشخاص این کار را با صدای بلند انجام می دهند. بنابراین هر وقت با خودتان حرف می زنید، بگویید که پولدار شدن چقدر خوشایند است.
برای ثروتی که برای خود مجسم کرده اید به خود تبریک بگویید و بشنوید که دیگران نیز به شما تبریک می گویند. باید بدانید که اگر چه این کار شبیه بازی به نظر می رسد، اما یکی از معقول ترین کارهایی است که می توانید انجام بدهید. در واقع شما از یک پتانسیل بالاتر، روی یک پتانسیل پایین تر کار می کنید.
به این ترتیب شما روی پرورش شخصی خود کار کرده و به زودی یاد می گیرید که شگفتی های فراوانی در درون تان وجود دارند که با چشم قابل رویت نیستند و اگر بخواهید تکامل یابید، باید آنها را درک کنید.
سایت موسسه پراکتور و گلگر
در سایت موسسه پراکتور و گالاگر، تاسیس شده توسط باب پراکتور و «سندی گالاگر» درباره داستان فعالیت ها و اهداف شان نوشته شده است که:
چشم انداز ما این است که کیفیت زندگی ها را در سطح جهان با بالا بردن کیفیت افکار تک تک مردم بهبود بخشیم.
ما اینکار را با آموزش و قدرت بخشیدن به مخاطبان مان از طریق محصولات، خدمات و سمینارها انجام می دهیم که آگاهی را گسترش میدهند و مردم را با قوانین تغییرناپذیر و طبیعی جهان هستی، هماهنگ می سازند.
ما قصد داریم نقش مهمی در خلق یک جهان با ثروت واقعی ایفا کنیم. ثروتی معنوی، مادی و فکری که از طریق هر فرد در چرخه ی فراوانی، همیشه در حال گسترش است.
آدرس سایت: www.proctorgallagherinstitute.com
در این مقاله، زندگی نامه باب پراکتور را خواندید و با او کامل آشنا شدید. حتما از ویدیوها و سمینارهای باب پراکتور که در بخش ویژه قرار داده ایم، استفاده کنید و بهره ببرید.
پایان زندگی باب پراکتور
متأسفانه در سن 87 سالگی در تاریخ 4 فوریه سال 2022 (15 بهمن 1400) این استاد عزیز دار فانی را وداع گفت. من شخصا خیلی چیزها از او یاد گرفتم و جزو پنج نفر اول زندگی من بود که بیشترین تأثیر را در زندگی من داشت. روحش شاد باشد و یادش گرامی…
متشکرم خیلی مفید بود مخصوصا ویدیوهایی که گذاشتید، دست شما درد نکنه
سلامت باشید، خوشحالم که براتون مفید بود
کامل ترین متنی بود که در مورد زندگینامه باب پراکتور توی اینترنت پیدا کردم، دست مریزاد
متشکرم که بهمون بازخورد میدین، موفق باشید
عاااااااااااااالی
متشکرم عزیز
چقدر جالب بود، واقعا ادمای بزرگی هستن اینا، ممنونم که اموزش هاشون رو در اختیارمون قرار میدین تا ماهم بتونیم استافده کنیم
زنده باشید، مرسی که همراهی مون می کنید و بهمون بازخورد می دین
من با زندگینامه جول اوستین اومدم توی سایت تون و با سایت تون اشناشدم ، الان اینم خوندم خیلی خوب بود، دست شما درد نکنه که زحمت می کشین و این مقالات رو برای ما اماده میکنین که رایگان بتونیم استفاده کنیم
خوشحالم که براتون مفیده این مطالب و بهتون تبریک میگم که اهل رشد و یادگیری هستین
باب پراکتور عشقه عشق
موافقیم:-)
بسیار فوق العاده هست که همچین دیدگاه روشنی قبل از شروع به ما هدیه می کنید
عزیزدلید
من خیلی خوشم اومد .متشکرم