هر زمان که با مهربانی و احترام رفتار می کنید، به نیازمندی کمک می کنید، به مسجد یا کلیسا می روید، خدمتی می کنید یا چیزی می بخشید، در واقع رحمت الهی را ذخیره می سازید.
وقتی کلمه ی «میراث» را می شنوید، احتمالاً به آنچه از خود به جا می گذارید یا به این که چگونه بعد از مرگتان از شما یاد می کنند فکر می کنید. این هم یک جور فکر کردن است، اما موضوع بسیار مهم تری نیز وجود دارد. کتاب مقدس می گوید که ما می توانیم «رحمت» را برای فرزندان مان و نسل های آینده ذخیره کنیم.
می توانیم با زندگی متعالی و کاملاً درست، برکات و الطاف الهی را برای نسل هایی که می آیند ذخیره کنیم. امروز می فهمم که زندگی ام چقدر متبرک بوده است، چون والدینی داشته ام که خداوند را تقدیس می کردند. همچنین پدربزرگ ها و مادربزرگ هایی داشتم که برایم دعا می کردند و الگوی نوعی زندگی متعالی بودند.
شما در این جایگاه هستید، چون کسی قربانی شده است. کسی دعا کرده است. کسی خدمتی کرده است و حال خداوند با روانه کردن خوبی های آنها به زندگی شما، آن ها را عزت می دهد.
هیچ کدام از ما نمی توانسته به تنهایی به این جایگاه برسد. پولس رسول به تیموتاؤس می گوید:
«زیرا که یاد می دارم ایمان بی ریای تو را که نخست در جدّه ات لوئیس و مادرت افنیکی ساکن می بود و مرا یقین است که در تو نیز هست.»
پولس گفت: «تیموتاؤس، آنچه را در تو می بینم، با تو شروع نشده است. شروع شده چون تو مادربزرگی داشته ای که پیوسته در حال دعا کردن بوده است. زنی که با همه ی وجودش پروردگار را تقدیس می کرده است.
رحمت ذخیره شده ی او به مادرت رسیده و حالا می توانم آن را در تو ببینم. خوشبختانه این رحمت پس از تو متوقف نخواهد شد، بلکه از نسلی به نسلی دیگر منتقل خواهد شد.»
شاید احساس کنید به علت اینکه والدین یا پدربزرگ ها و مادربزرگ هایتان آن چنان که باید، وقتی برای راز و نیاز با خدا نمی گذاشتند، شما از میراث الهی بی بهره اید. این طور نیست. ممکن است شما دریافت کننده ی پاداشی باشید که از پدربزرگِ پدربزرگتان یا اجداد دیگرتان که صدها سال پیش زیسته اند، به شما به ارث رسیده باشد. آنها دعا کردند، آنها به دیگران کمک کردند.
ایمان و زندگی متعالی آنها بود که بذرها را کاشت و اکنون خداوند با کمک کردن به شما برای داشتن یک زندگی پیروزمندانه، به آنها پاداش می دهد.
کتب مقدس قصه ی هوشع نبی و قوم بنی اسرائیل را روایت می کنند که در میان کارزاری بزرگ بودند. رهبر آنها موسی بالای تپه ای ایستاده بود و عصای الهی اش را در هوا نگه داشته بود. تا وقتی که موسی دستانش بالا بود، هوشع و بنی اسرائیل پیروز بودند. اما به تدریج که موسی خسته شد و دستانش آرام آرام پایین آمدند، دشمن شروع به پیشروی کرد.
موسی فهمید که چه اتفاقی دارد می افتد. او از چند تن از مردان خواست که کمکش کنند تا دستانش را بال نگه دارد. اما من از شما می خواهم که هوشع نبی را ببینید که پایین تپه در شرف پیروزی در نبرد بود. او نمی فهمید که تنها دلیل پیروزی اش این بود که موسی بالای ته ایستاده و دستانش را بالا گرفته بود. اگر موسی این کار را نمی کرد، هوشع و قومش حتما شکست می خوردند.
چالش شما این است که به گونه ای زندگی کنید که باعث شوید دیگران هم برنده باشند. با هر تصمیم درستی که می گیرید، در واقع دست هایتان را بالا می گیرید. شما کار را برای کسانی که بعد از شما می آیند، آسان تر می کنید. هر زمان که در برابر وسوسه ای مقاومت می کنید، پیروز می شوید چون به نفع فرزندان تان است.
هر زمان که با مهربانی و احترام رفتار می کنید، به نیازمندی کمک می کنید، به مسجد یا کلیسا می روید، خدمتی می کنید یا چیزی می بخشید، در واقع رحمت الهی را ذخیره می سازید. این ذخیره سازی ممکن است برای فرزندان تان، نوه هایتان یا حتی برای کسی از نسل آینده ی خانواده تان باشد که صد سال بعد به خاطر نحوه زندگی شما، الطاف الهی را در زندگی اش تجربه خواهد کرد.
جملات تأکیدی روز ششم
من ایمان دارم که میراث ایمان در سراسر زندگی ام جاری است. ایمان دارم که تمام برکات را برای نسل های آینده ذخیره خواهم کرد. زندگی من با تعالی و کمال برجسته شده است. چرا که انتخاب هایم درست است و گام هایم را با ایمان کامل بر می دارم. دیگران نیز می خواهند دنباله روی من باشند. امروز تمامیت خداوند همه ی زندگی ام را احاطه کرده است.
این باور من است