اسکات یانگ در خلاصه کتاب بیش یادگیری (کتاب فرایادگیری) به شما یاد می دهد که چگونه با اصول این کتاب که رویکردی راهبردی، فشرده و خودمحور به یادگیری است، در زمینهی کاری خود بهروز بمانید، در حرفه خود پیشرفت کنید و بر هر مهارتی مسلط شوید.
یانگ مینویسد که کتاب فرایادگیری جایگزین مناسبی برای آموزش رسمی است و در مقایسه با زمان و هزینهی لازم برای تحصیل سنتی، در مدت زمان کوتاهتری به شما برتری رقابتی میدهد.
در حالی که نام بیش یادگیری (Ultra-Learning) مختص یانگ است، نویسندگان دیگری نیز به این موضوع پرداختهاند. جیم کویک روشی مشابه با عنوان فرا یادگیری (Meta-Learning) دارد که آن را در کتاب بی حد و مرز پوشش میدهد.
اسکات یانگ یک برنامهنویس کامپیوتر، وبلاگنویس و مجری پادکست است که کتاب “بیش یادگیری” را برای به اشتراک گذاشتن دیدگاههای خود دربارهی چگونگی ارتقای تواناییهای ذهنتان نوشته است.
روشهای او بر اساس تحقیقات و تجربیات او در انجام پروژههای شخصی بلندپروازانه، مانند تسلط بر چهار زبان در یک سال و یادگیری دورهی علوم کامپیوتر چهار سالهی MIT در 12 ماه، بنا شده است.
یانگ ادعا میکند که تسلط بر مهارتهای جدید میتواند به شما کمک کند بدون تحصیلات رسمی پیشرفت کنید، اما به این موضوع اشاره نمیکند که چگونه بدون سابقهی تحصیلی رسمی، کارفرمایان را متوجه مهارتهای خود کنید.
برای انجام این کار، کارشناسان توصیه میکنند که حضور قوی در رسانههای اجتماعی داشته باشید: یک پروفایل حرفهای ایجاد کنید، گواهینامهها را به اشتراک بگذارید و با بازنشر مقالات مرتبط با صنعت با نظرات بینشمندانهی خود، دانش خود را نشان دهید.
همچنین باید با کارفرمایان بالقوه ارتباط برقرار کنید، اما به خاطر داشته باشید که ممکن است تعامل با مدیران شرکتهای کوچکتر برای شما موفقیتآمیزتر باشد.
یانگ کتاب بیش یادگیری را بر اساس نه اصل سازماندهی کرده است، اما برخی از آنها از نظر موضوعی همپوشانی دارند و ما آنها را در مجموع به هفت اصل اصلی خلاصه کردهایم.
اصول بیش یادگیری
اسکات یانگ، نویسنده کتاب معتقد است که دستیابی به این نوع یادگیری مستلزم رعایت چند اصل اساسی است. در ادامه به بررسی تک تک این اصول خواهیم پرداخت:
اصل 1: یاد بگیرید که چگونه یاد بگیرید
اولین اصل یادگیری فوق العاده، به گفته یانگ، «فرا یادگیری» است. منظور از فرا یادگیری، فهمیدن روش یادگیریِ یک موضوع یا مهارت خاص است که در خلاصه کتاب یادگیریِ یادگیری اثر باربارا اوکلی نیز بصورت کامل به این موضوع پرداختیم. برای رسیدن به این درک، میتوانید سه سوال از خود بپرسید:
1- هدف من از یادگیری چیست و چرا این موضوع یا مهارت را انتخاب کردهام؟
یانگ توضیح میدهد که انگیزه شما به طور کلی میتواند بیرونی (به این معنا که هدفتان رسیدن به نتیجهای مشخص است) یا درونی (به این معنا که هدفتان یادگیری صرفاً برای لذت بردن است) باشد.
2- برای رسیدن به این هدف یادگیری چه چیزهایی باید یاد بگیرم؟
موضوع خود را به اطلاعات (آنچه به سادگی نیاز به حفظ کردن دارید)، ایده ها (آنچه را که باید در سطح عمیق تری نسبت به حقایق درک کنید) و فرآیندها (آنچه برای درک نیاز به تمرین دارید) تقسیم کنید و همه موارد مرتبط را در هر دسته فهرست کنید. از این اطلاعات برای شناسایی حوزه های اصلی تمرکز برای یادگیری خود استفاده کنید.
3- دیگران برای یادگیری این موضوع از چه استراتژی هایی استفاده کرده اند؟
حالا که اطلاعات، ایده ها و فرآیندهای مرتبط با مهارت انتخابی خود را می دانید، می توانید برای یادگیری آنها برنامه ریزی کنید. یانگ توصیه می کند افرادی را پیدا کنید که قبلاً این مهارت را به طور کامل یاد گرفته اند و استراتژی های خود را بر اساس روش هایی که برای آنها مفید بوده است الگوبرداری کنید.
متا یادگیری (Meta-learning) و مدل یادگیری بدون محدودیت (Limitless)
جیم کوییک تعریفی مشابه از «متا یادگیری» – یادگیری نحوه یادگیری – ارائه می دهد و مدل خود را در کتاب بی حد و مرز شرح می دهد. در حالی که کویک و یانگ در رویکرد خود شباهت هایی دارند، اما تفاوت هایی نیز با هم دارند:
- در حالی که یانگ می نویسد که باید انگیزه خود را درونی یا بیرونی ارزیابی کنید، جیم کوییک با توضیح اهمیت این موضوع، یک قدم فراتر می رود: یادگیری مهارت های جدید چالش برانگیز است و انگیزه شما می تواند شما را سرپا نگه دارد، به ویژه زمانی که احساس نمی کنید تمایلی به انجام کار دارید.
- هر دو نویسنده بر این باورند که دانستن هدف شما و نحوه رسیدن به آن مهم است. تفاوت کلیدی این است که یانگ تشخیص می دهد که مهارت های مختلف به استراتژی های یادگیری متفاوتی نیاز دارند، بنابراین او نه تنها تعیین اطلاعاتی را که باید یاد بگیرید توصیه می کند، بلکه استراتژی های یادگیری را نیز توصیه می کند که برای دیگران موثر بوده است. از سوی دیگر، نسخه کویک از متا یادگیری استراتژی های کلی را ارائه می دهد که می تواند برای هر مهارتی که می خواهید یاد بگیرید به کار رود: یاد بگیرید که چگونه مطالعه کنید، یادداشت برداری کنید و حافظه خود را تقویت کنید.
- یانگ به ذهنیت شما اشاره ای نمی کند، اما کویک می نویسد که این یک جزء کلیدی یادگیری بدون محدودیت است – شما باید طرز فکر رشد داشته باشید، خود را از باورهای محدودکننده و فرضیات رها کنید و به طور واقعی باور کنید که می توانید یاد بگیرید.
اصل 2: تقویت مهارت تمرکز
دومین اصل بیش یادگیری، تقویت مهارت تمرکز و ایجاد عادتهای موفق یادگیری است. یانگ میگوید یادگیری عمیق نیازمند تمرکز عمیق است، بنابراین باید با سه مانع اصلی تمرکز مقابله کنید:
✔ به تعویق انداختن: به تعویق انداختن یعنی دانستن اینکه باید کاری انجام دهید، اما به جای آن از آن اجتناب کنید یا کار دیگری انجام دهید. یانگ میگوید با استفاده از روشهای عمدی برای مقاومت در برابر این انگیزه، مانند تنظیم تایمر، فشار دادن خودتان برای کار تا آن لحظه و سپس افزایش تدریجی زمان، میتوانید بر به تعویق انداختن کارها غلبه کنید.
✔ حواس پرتی: محیط شما، پیچیدگی یا سختی یک کار خاص، یا افکار منفی، احساسات یا شرایط خودتان ممکن است مانع از تمرکز کامل بر یادگیری شود. یانگ برای حفظ یک حالت ذهنی آرام، تمرین ذهن آگاهی را توصیه می کند زیرا داشتن افکار اضطرابی می تواند شما را از تمرکز روی کار در دست دور کند. او همچنین می گوید که باید به محیطی که برای شما بیشترین بازدهی را دارد توجه کنید تا بتوانید آن را به طور عمدی ایجاد کنید.
نویسنده کتاب ذهن حواس جمع، “نیر ایال” راه دیگری برای جلوگیری از حواس پرتی ارائه می دهد. او می گوید “تعهدات قبلی” ایجاد کنید، که به عنوان یک راه حل ایمن در زمانی که وسوسه می شوید تسلیم حواس پرتی شوید، عمل می کند. به عنوان مثال، از یک برنامه برای مسدود کردن دسترسی به برنامه های رسانه های اجتماعی در حین کار استفاده کنید.
✔ بهینهسازی ضعیف: ممکن است روی کار خود به اندازه کافی تمرکز نکنید. یانگ توضیح میدهد که تمرکز تحت تأثیر برانگیختگی (میزان هوشیاری و انرژی شما) قرار دارد. محیطی که باعث برانگیختگی کم میشود، معمولاً برای کارهای پیچیده مناسبتر است، زیرا ذهن شما را به اندازهای آرام نگه میدارد که اطلاعات جدید را دریافت کند. از سوی دیگر، برانگیختگی بالا برای فعالیتهای سادهای که به انرژی زیادی نیاز دارند، مانند ورزش، مؤثر است. بنابراین، میتوانید با تنظیم محیط خود برای رسیدن به سطح بهینه برانگیختگی برای کار مورد نظر، تمرکز خود را بهبود بخشید. برای مثال، اگر میخواهید مفاهیم پیچیده را از یک کتاب یاد بگیرید، در محیطی آرام (برانگیختگی کم) نسبت به محیط پر سر و صدا (برانگیختگی زیاد) موفقتر خواهید بود.
اصل 3 و 9: تمرین مؤثر
یانگ دو اصل از یادگیری فوق العاده (اصول 3 و 9) را به فراتر رفتن از یادگیری نظری و عملی کردن مهارت های خود اختصاص می دهد. او توصیه می کند این کار را به دو روش انجام دهید:
- تمرین تجربی
- تمرین خلاقانه
1- نحوه انجام تمرین تجربی
یانگ میگوید تمرین تجربی به معنای اختصاص دادن زمان به انجام واقعی کاری است که میخواهید در آن مهارت پیدا کنید. شما میتوانید این کار را از طریق این چهار تاکتیک انجام دهید:
✔️ پروژههای یادگیری ایجاد کنید: یانگ توضیح میدهد که پروژهها از کلاسها باارزشتر هستند و کلا “یادگیری پروژه محور” بسیار موثرتر از یادگیری سنتی است. زیرا یک پروژه نیازمند خلق یک نتیجه است و این نیازمند درک عمیقتر چیزی است که یاد میگیرید. برای مثال، اگر میخواهید انیمیشن یاد بگیرید، یک فیلم کوتاه انیمیشن بسازید. (این نکته خیلی مهم است، یادگیری پروژه محور را فراموش نکنید)
✔️ خودتان را در سناریوهای دنیای واقعی غرق کنید: مهارت یا دانش جدید خود را در سناریوهایی تمرین کنید که هرگز در یک کلاس با آنها مواجه نخواهید شد. برای مثال، با کار کردن در یک قنادی، تکنیکهای تزیین کیک را یاد بگیرید.
✔️ سناریوها را شبیهسازی کنید: گاهی اوقات، شما قادر نخواهید بود به طور مستقیم به سناریوی واقعی که قصد استفاده از مهارت خود را در آن دارید، دسترسی پیدا کنید یا آن را تکرار کنید. در این صورت، یانگ توصیه میکند جنبههای تجربهای را که بیشترین تأثیر را بر عملکرد دارند، تکرار کنید. به عنوان مثال، اگر می خواهید یک زبان را یاد بگیرید اما نمی توانید خود را با افراد محلی احاطه کنید، تماشای برنامه های تلویزیونی به زبان مورد نظر خود را امتحان کنید.
✔️ اهداف چالشبرانگیز تعیین کنید: دریابید که چگونه میخواهید از چیزهایی که یاد میگیرید استفاده کنید و در چه محیطی میخواهید از آن استفاده کنید، سپس در محیطی تمرین کنید که حداکثر سطح مهارت مورد نیاز مهارتی را که در حال یادگیری آن هستید، بخواهد. این به شما کمک می کند تا در درازمدت در سطح عمیق تری یاد بگیرید. به عنوان مثال، اگر می خواهید نواختن ساز را به طور کامل یاد بگیرید، برای ارکستر سمفونی شهر خود تست دهید. اگر میدانید که قرار است مقابل نوازندگان باتجربه تست بدهید، ممکن است برای یادگیری بیشتر تلاش کنید.
تعیین اهداف چالشبرانگیز ممکن است شما را به پیشرفت مجبور کند، اما اهداف بیش از حد جاهطلبانه ممکن است در نهایت باعث شود احساس ترس یا دلسردی کنید. برای اجتناب از این مشکل بالقوه، با تعیین اهداف کوتاهمدت واقعبینانهتر شروع کنید. رسیدن به این نقاط عطف می تواند به شما در ایجاد اعتماد به نفس و رسیدن به اهداف بزرگ و بلندمدت خود کمک کند.
2- نحوه انجام تمرین خلاقانه
علاوه بر تمرین تجربی، یانگ همچنین توصیه می کند که برای دستیابی به تسلط، یک مهارت را از زوایای مختلف به طور فشرده تمرین کنید. او سه روش برای کمک به شما در گنجاندن تمرین خلاقانه در یادگیری فوق العاده ارائه می دهد:
✔️ تقلید از دیگران: تقلید به شما فضایی برای شروع می دهد تا درک خود را از یک مهارت گسترش دهید و به محدود کردن مسیرهای بعدی برای شخصی سازی مجموعه مهارت های در حال تحول کمک می کند. برای مثال، اگر یک بازیگر مشتاق هستید، فهرستی از بازیگرانی که تحسین می کنید تهیه کنید و با مطالبی از فیلم شناسی آنها تمرین کنید.
✔️ ایجاد محدودیت: محدودیت ها شما را مجبور می کنند برای یادگیری به شیوه های جدید از منطقه امن خود خارج شوید و این باعث افزایش مهارت شما می شود. برای مثال، اگر با تمرین با یک معلم دو زبانه به مهارت در زبان جدیدی رسیده اید، محدودیت تمرین با افرادی را که به زبان مادری شما صحبت نمی کنند، اضافه کنید.
✔️ مهارتهای خود را متنوع کنید: یانگ توصیه میکند یک مهارت اضافی را برای تمرین انتخاب کنید که به ظاهر با مهارتی که قبلاً در آن مهارت پیدا کردهاید مرتبط نیست. تسلط بر هر دو مهارت و گاها ترکیب آنها میتواند به شما یک مزیت رقابتی بدهد. برای مثال، اگر پرستار هستید، ممکن است به سراغ نقاشی بروید و جایگاهی برای خود ایجاد کنید که در آن سلامت با هنر تلاقی پیدا کند.
اصل 4: به نقاط ضعف خود حمله کنید
چهارمین اصل یادگیری فوقالعاده از دیدگاه یانگ، جدا کردن یک نقطه ضعف در فرایند یادگیری و تمرکز شدید روی آن است، که او آن را «تمرین متمرکز» مینامد. جنبهای که شما جدا میکنید، جزء جداییناپذیر مهارت یا موضوع کلی است و با تسلط بر آن، بخشهایی از یادگیری را که مانع پیشرفت شما هستند، رفع میکنید.
با پرداختن به دشوارترین جنبههای فرایند یادگیری، تأخیرها را کاهش میدهید، یاد میگیرید با نقاط ضعف خود روبرو شوید و مهارت کلی خود را بهبود بخشید.
برای مثال، اگر میخواهید یک یوتیوبر موفق باشید، ممکن است مهارتهای ویرایش ویدیو خود را توسعه داده باشید. با این حال، اگر یاد نگرفتهاید که به طور طبیعی و جذاب جلوی دوربین صحبت کنید، ممکن است همچنان نتوانید مخاطب جذب کنید. بنابراین، توانایی صحبت کردن شما مانع پیشرفت شماست، پس باید تلاشهای یادگیری خود را بر بهبود این مهارت خاص متمرکز کنید.
یانگ توصیه میکند که این اصل را با اصل قبلی – تمرین تجربی – همزمان به کار بگیرید. ابتدا، مهارت خود را در زمینهای که میخواهید آن را به کار ببرید، تمرین کنید؛ سپس، نقاط ضعف خود را شناسایی کنید و روی بهبود آنها تمرکز کنید؛ در نهایت، دوباره تمرین کنید و پیشرفتهایی را که انجام دادهاید، ادغام کنید.
اصل 5 و 7: تقویت حافظه
یانگ در دو اصل متفاوت پنجم و هفتم، به تکنیک های تقویت حافظه میپردازد که در اینجا با هم به آنها میپردازیم. او برای بهبود حافظه، به ویژه حافظه بلندمدت، توصیه میکند که خود را بیازمایید، بیش از حد مطالعه کنید و دورههای یادگیری خود را با فاصله زمانی تنظیم کنید.
خودتان را برای کدگذاری اطلاعات آزمایش کنید
یانگ مینویسد که هنگام یادگیری اطلاعات جدید، باید فراتر از خواندن صرف یا گوش دادن، از خودآزمایی استفاده کنید؛ با تکنیکهایی مانند فلشکارت یا یادآوری آزاد (نوشتن هر آنچه را که از مطالب مطالعهشده به یاد میآورید).
سوالاتی از خود بپرسید تا اطلاعاتی را که یاد گرفتهاید به خاطر بیاورید. فرآیند وادار کردن مغزتان به بازیابی اطلاعات به تنهایی، بدون نیاز به منابع اولیه، به شما کمک میکند تا آن اطلاعات را در حافظهتان ثبت کنید.
تحقیقات نشان میدهد که خودآزمایی نسبت به روشهای دیگر مانند بازخوانی مطالب و نگاشت مفهومی مؤثرتر است زیرا فرآیند آزمون مشخص میکند که چه چیزی را میدانید و چه چیزی را نمیدانید – زمانی که نمیتوانید به سوالی پاسخ دهید، نشانهای واضح است که هنوز آن اطلاعات را در حافظهتان ثبت نکردهاید و بنابراین باید آن شکاف دانش را پر کنید.
یانگ همچنین می گوید شاید بهتر باشد بین مطالعه و یادآوری فعال به خودتان زمان بدهید. او به تحقیقاتی اشاره میکند که نشان میدهد این تأخیر کوچک، یادآوری اطلاعات را دشوارتر میکند و به شما یک چالش ذهنی میدهد که به طور مؤثری یادگیری را بهبود میبخشد.
یک راه برای دادن زمان به خود بین مطالعه و یادآوری فعال این است که چرت بزنید. این کار نه تنها باعث ایجاد تأخیر کمی میشود، بلکه ممکن است به شما کمک کند تا بیشتر به خاطر بسپارید. متیو واکر این پدیده را در کتاب «چرا میخوابیم» توضیح میدهد و می گوید که در طول خواب، مغز حقایق را از هیپوکامپ مغز شما – بانک حافظه کوتاه مدت – به قشر مغز منتقل میکند، که حافظه بلندمدت را ذخیره میکند و به شما امکان میدهد اطلاعات را حفظ کنید.
مطالعه بیش از حد
تحقیقات نشان می دهد که کمی فراتر یادگرفتن چیزی، حتی به میزان کم، می تواند به ۱ تا ۲ هفته یادآوری بیشتر منجر شود. یانگ میگوید شما میتوانید با انتخاب یک کار آموزشی ساده (برای مثال، عوض کردن لاستیک)، تمرین کردن کار تا زمانی که بتوانید یک بار آن را به درستی انجام دهید، و سپس چندین بار دیگر بعد از آن تمرین کنید، بیش از حد تصور شده یاد بگیرید.
یادگیری بیش از حد یک تاکتیک شناخته شده در زمینه روانشناسی است، اما معایبی هم دارد. جیمز کلیر در کتاب عادت های اتمی مینویسد که رفتارهای بیش از حد آموخته شده میتوانند به اعمال بدون فکر تبدیل شوند، که این میتواند به رکود منجر شود – زمانی که کاری را بدون فکر انجام میدهید، دیگر ممکن است به نحوه بهبود عملکرد خود فکر نکنید.
او برای ادامه بهبود، پیشنهاد میکند راههایی برای افزایش درجه سختی کار در حین تکرار آن پیدا کنید. برای مثال، هنگامی که در تعویض لاستیک ماهر شدید، سعی کنید با تعویض آن در سناریوهای مختلف، مانند باران یا شب، آن را چالش برانگیزتر کنید.
فاصله زمانی قابل توجهی بین دوره های یادگیری بگذارید
یانگ تکرار با فاصله را توصیه می کند – دوره های یادگیری چندگانه که در طول زمان پخش می شوند، زیرا استراحت کردن قبل از مرور مجدد آنچه آموخته اید، از تثبیت حافظه بلندمدت بهتر پشتیبانی می کند.
برای مثال، اگر می خواهید یاد بگیرید که چگونه آهنگی را با گیتار بزنید، بهتر است برای چند روز، یک ساعت در هر روز را به این کار اختصاص دهید، تا اینکه کل آهنگ را در یک نوبت یاد بگیرید.
هنگامی که به مهارت رسیدید و دیگر نیازی به تمرین شدید ندارید، یانگ توصیه می کند برای تازه کردن حافظه خود به طور نیمه منظم (غیریکنواخت) تمرین کنید.
اصل 6: دنبال کردن و فیلتر کردن بازخورد
اصل ششم یادگیری فوقالعادهی یانگ، پیگیری شدید بازخورد و سپس فیلتر کردن آن برای دریافت مفیدترین بخشها است. بازخورد بر اساس اصل قبلیِ خودآزمایی بنا شده است. در حالی که خودآزمایی روشی بسیار مؤثر برای یادگیری اطلاعات جدید است، بازخورد به شما این فرصت را میدهد تا دریابید که آیا آنچه آموختهاید – و نحوهی به کار بردن آن – درست است یا خیر.
یانگ میگوید شما باید با قرار دادن خود در موقعیتهای دنیای واقعی که دیگران به شما میگویند روی چه چیزی باید کار کنید، به دنبال بازخورد باشید. برای مثال، اگر در حال یادگیری رماننویسی هستید، میتوانید کار خود را برای نقد به یک انجمن نویسندگی آنلاین ارسال کنید.
یانگ میگوید کمارزشترین نوع بازخورد، بازخوردی است که روی غرور شما تأثیر میگذارد! تعریف و تمجید ممکن است باعث شود احساس خوبی داشته باشید، اما ارزیابی سازندهای از مهارتهای شما نیست. از طرف دیگر، بازخورد منفی میتواند دلسردکننده باشد و مانع یادگیری شود.
پس باارزشترین نوع بازخورد، بازخورد اصلاحی است که به شما میگوید چه کاری را اشتباه انجام میدهید و چگونه آن را برطرف کنید.
چگونه بازخورد اصلاحی بخواهیم؟
یانگ نکات خاصی برای درخواست بازخورد اصلاحی ارائه نمیدهد. برای دریافت نظرات عملی و مشخص به جای بازخورد مبهم، جک کنفیلد در کتاب «اصول موفقیت» توصیه میکند دو سوال بپرسید:
✔️ به نظر شما من در چه مواردی خودم را عقب میاندازم؟ جک کنفیلد میگوید افرادی که شما را خوب میشناسند میتوانند به شما کمک کنند نقاط کور خود را شناسایی کنید و به عادتها یا رفتارهایی اشاره کنند که ممکن است شما را از پیشرفت باز دارند. همچنین میتوانید با افرادی که در مهارت مورد نظر شما تسلط دارند مشورت کنید، زیرا آنها احتمالاً درک بهتری از مواردی دارند که باید روی آنها کار کنید.
✔️ روی یک مقیاس از یک تا ده، شما (…..) را چگونه رتبهبندی میکنید؟ از دیگران بخواهید جنبههای مختلف مهارت مورد نظر شما را ارزیابی کنند. به عنوان مثال، اگر هدف شما تبدیل شدن به یک سخنران عمومی خوب است، از یک مخاطب تمرین بخواهید تا شما را از نظر صدا، سرعت و زبان بدن ارزیابی کند.
اصل 7: به دنبال درک عمیق از ایدهها باشید
اصل هفتم یادگیری فوقالعاده، جستجوی درک عمیق و دقیق از ایدهها و اصول (آنچه یانگ آن را “بینش” مینامد) است. یانگ ادعا میکند که داشتن دانش عمیق به شما یک پایه محکم میدهد.
این پایه محکم به شما امکان میدهد بر روی آن دانش بسازید تا بتوانید ایدههای پیچیدهتر مرتبط با مهارت هدف خود را درک کنید که در نهایت منجر به تسلط واقعی میشود.
به عنوان مثال، شما باید درک عمیقی از جبر داشته باشید قبل از اینکه بتوانید به حساب دیفرانسیل و انتگرال تسلط پیدا کنید.
یانگ مینویسد که سه قانون برای توسعه دانش عمیق وجود دارد:
1- اجازه دهید با مشکل مواجه شوید.
یانگ میگوید باید تلاش کنید با مشکلات همراه با تسلط بر یک مهارت روبرو شوید، به جای اینکه از آنها دوری کنید. (برای مثال، به جای رد کردن یک معادله جبری که برایتان چالشبرانگیز است، به کار روی مسائل ادامه دهید تا مفهوم را درک کنید.)
این مبارزه آگاهانه منجر به درک عمیقتر ایدهها و مفاهیم میشود. یانگ میگوید میتوانید با تنظیم تایمر برای 10 تا 15 دقیقه و فشار آوردن به خود برای کار روی یک مسئله دشوار حداقل تا زمانی که تایمر خاموش میشود، این کار را ادامه دهید.
2. درک خود را به چالش بکشید.
یانگ میگوید وقتی فکر میکنید چیزی را بیش از حد می توانید درک می کنید، در واقع خودتان را از یادگیری باز میدارید. برای جلوگیری از سوگیری شناختی که منجر به بیشبرآورد دانش شما میشود، باید مرتباً از خود سوال کنید. همیشه بپرسید:
“آیا من این موضوع را آنقدر میفهمم که بتوانم توضیح دهم چگونه کار میکند؟”
باید بدانید نقاط کور دارید و بنابراین باید ذهن باز کافی برای پذیرش این احتمال داشته باشید که دیگران ممکن است چیزی را بهتر از شما بدانند یا درک کنند.
3. از مثالهای ملموس استفاده کنید.
مغز انسان اطلاعات انتزاعی را وقتی که به مثالهای ملموس مرتبط باشد، بهتر درک میکند. علاوه بر این، وقتی این مثالهای ملموس را شخصیسازی میکنید، اطلاعات را در سطحی عمیقتر حفظ میکنید.
باربارا اوکلی و ترنس سیجنوسکی توضیح میدهند که چرا استفاده از مثالهای ملموس شخصیسازی شده میتواند به شما در درک عمیقتر یک موضوع کمک کند. آنها در کتاب یادگیری یادگیری توضیح میدهند که افکار بر اساس ارتباطات عصبی هستند و اطلاعات جدید زمانی راحتتر قابل بازیابی میشود که به اطلاعات موجود ذخیره شده در مغز شما مانند موقعیتهای ملموس آشنا یا جزئیات شخصی درباره زندگی شما متصل شود.
اجرا: ایجاد یک پروژه بیش یادگیری
حالا که اصول بیش یادگیری یانگ را بررسی کردید، آماده هستید تا اولین پروژه خود را ایجاد کنید. یانگ پنج مرحله را برای این کار شرح می دهد:
مرحله شماره 1: تحقیق در مورد نحوه یادگیری مطالب
تحقیق کنید بهترین روش برای یادگیری مطالب چیست. یانگ میگوید تا زمانی که تحقیق به پایان برسد، باید بدانید چه میخواهید یاد بگیرید و چرا.
چگونه یک مهارت برای یادگیری انتخاب کنیم؟
اگر در تصمیمگیری برای یادگیری چیزی، بهخصوص اگر هدفتان پیشرفت در شغلتان است، مشکل دارید، متخصصان توصیه میکنند از خودتان سه سوال بپرسید:
- چه مهارتهایی میتوانند به شرکت من کمک کنند؟ حوزههایی که بر رشد شرکت شما تأثیر میگذارند را شناسایی کنید و بفهمید چه کاری میتوانید برای کمک به این حوزهها انجام دهید. برای مثال، اگر حضور رسانههای اجتماعی در شرکت شما کمرنگ است، میتوانید مدیریت رسانههای اجتماعی را یاد بگیرید.
- من در چه چیزی خوب هستم؟ لیستی از حوزههایی که شناسایی کردهاید را با نقاط قوت خود مقایسه کنید. به دنبال همپوشانیها باشید و انتخابهای خود را به آن مهارتها محدود کنید.
- من چه چیزی میخواهم یاد بگیرم؟ تعیین کنید کدام مهارت شما را هیجانزده میکند یا کدام مهارت بیشترین سود شخصی را به شما می رساند.
مرحله شماره 2: ایجاد برنامه زمانی
به میزان زمانی که مایل به اختصاص دادن به پروژه هستید فکر کنید و بر اساس آن برنامهریزی کنید. یک برنامه زمانی میتواند به شما کمک کند سرعت خود را مدیریت کنید تا احساس فشار برای یادگیری خیلی سریع یا ناامیدی از تعارضهای زمانی در آینده نداشته باشید.
مرحله شماره 3: شروع یادگیری
نکات کلیدی هر اصلی که در خلاصه کتاب بیش یادگیری دریافت کردید را مرور کنید و تعیین کنید که آیا استفاده حداکثری از آن را داشتهاید یا خیر. برای مثال، با فرا یادگیری، ممکن است از خود بپرسید:
- “آیا تحقیقات کافی برای تعیین بهترین روشهای یادگیری این مهارت یا موضوع انجام دادهام؟”
- “آیا کسی هست که بتوانم بینشهای جدیدی از او دریافت کنم؟”
هر کجا که لازم و امکانپدیر است، تغییرات لازم را انجام دهید.
مرحله شماره 4: تحلیل پیشرفت
یانگ میگوید پس از تکمیل پروژه باید نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنید. برای پروژههای موفق، کارهایی که جواب دادهاند را تکرار کنید و برای پروژههای ضعیف، مشخص کنید که کجا و چگونه باید بهبود پیدا کنید.
مرحله شماره 5: ایجاد برنامهای برای حفظ طولانیمدت
بخش زیادی از آنچه یاد میگیریم با گذشت زمان فراموش میشود، بنابراین برنامه خود را برای یادآوری اطلاعات بلافاصله پس از رسیدن به هدف یادگیری تعیین کنید.
برای کمک به حفظ آنچه یاد گرفتهاید، یانگ توصیه میکند راهی برای ادغام آن در زندگی روزمره خود پیدا کنید، در یک کلاس شرکت کنید تا حافظه خود را تازه کنید یا بلافاصله یک پروژه یادگیری جدید را شروع کنید که اهداف یادگیری اصلی شما را تکمیل کند.
جیم کوییک متخصص یادگیری می گوید راه دیگر برای حفظ آنچه یاد گرفتهاید، آموزش آن به فرد دیگری است. یک مطالعه نشان میدهد که دانشآموزانی که آنچه را یاد گرفته بودند به دیگران آموزش میدادند، بیشتر از کسانی که مطالب را آموزش نمیدادند، به خاطر میآوردند.