10 قانون موفقیت از ناپلئون هیل نویسنده بزرگ و معروف کتاب پرفروش «بیندیشید و ثروتمند شوید» این است:
1- یک هدف مشخص داشته باشید
برای بدست آوردن موفقیت شما باید دقیقا بدانید که چه چیزی می خواهید و سپس باید تنها روی آن تمرکز کنید. به محض اینکه متوجه شدید که هدف شما چیست، شما به یک نقشه نیاز دارید تا بتوانید آن را عملی کنید و به هدف خود دست یابید.
فکر نکنید که نقشه شما باید حتما بی نقص باشد تا شروع به اجرا کردن آن کنید. در طی مسیر می توانید آن را عوض کنید و طبق نقشه بهتری پیش بروید. مهم اجرایی بودن نقشه است.
2- با دیگران در صلح باشید
انرژی شما بسیار باارزش است. نباید با شرکت کردن در بحثی که اهمیتی ندارد، هدر دهید. آدم های بزرگ همیشه از بحث ها و وقایعی که هیچ اهمیتی ندارد، دوری می کنند. انرژی خود را در رسیدن به چیزی که می خواهید استفاده کنید.
سعی کنید بهترین خودتان باشید و روابط بدون تنشی را با دیگران برقرار کنید و یاد بگیرید خودتان را با وضعیت و مشکلات ذهنی مردم تطبیق دهید تا با آنها در صلح باشید.
3- باور داشته باشید
خودتان را باور داشته باشید. به هدف و نقشه ای که کشیده اید، باور داشته باشید.
باید به ذهن خودتان به دفعات مختلف دستور بدهید که چه چیزی را می خواهید و از این کار دست نکشید.
همیشه این جمله اسرارآمیز را با خود تکرار کنید:
«من هرروز بهتر و بهتر می شوم.»
یادتان باشد هنگام بیان این جمله کمی احساس و شور و باور به آن اضافه کنید تا به آن برسید.
وقتی چیزی را بیان می کنید با فوت کردن در هوا فرقی نمی کند، مگر اینکه یک احساسی به آن اضافه شود تا آن را باور داشته باشید.
4- تنها محدودیت شما خودتان هستید
به قانون چهارم از 10 قانون موفقیت ناپلئون هیل خیلی دقت کنید، چون باید آن را پس از خواندن اجرا کنید.
شما به یک دفترچه جیبی احتیاج دارید. در صفحه اول در مورد آرزوی خودتان در زندگی بنویسید. قبل از اینکه شروع به نوشتن کنید یادتان باشد که تنها محدودیت های شما همان چیزهایی هست که خودتان در ذهن تان درست کردید. چون شما در واقع هیچ محدودیتی ندارید و به هر چیزی که بخواهید می توانید دست پیدا کنید.
در صفحه دوم دفترچه تان بهایی که حاضرید به ازای آرزویی که در صفحه اول نوشتید را بدهید، یادداشت کنید و بنویسید که الان در چه موقعیتی هستید و چقدر با آرزوی تان فاصله دارید.
مرحله سوم این است که هر دو صفحه را به خاطر داشته باشید و چندین بار در طول روز برای خود مرور کنید:
1- چه آرزوهایی دارید.
2- چه بهایی حاضرید به خاطر آنها بپردازید.
5- اقدام کنید
قانون پنجم از 10 قانون موفقیت ناپلئون هیل می گوید تنها داشتن یک «هدف» کافی نیست. تنها داشتن «ایمان و باور به هدف تان» کافی نیست. چیزی که تکمیل کننده این دو موضوع است، «اقدام» است.
اقدام کردن در جهت هدف تان می تواند موفقیت را نصیب شما کند. این اقدام هم نباید یک روز در هفته یا ماه صورت گیرد بلکه باید به صورت مستمر باشد و تبدیل به یک عادت روزانه شود.
6- شخصیت تان را بهبود بخشید
هیچکس دوست ندارد تنها باشد. شخصیت شما تعیین می کند که مردم به سوی شما جذب شوند یا از شما دور شوند.
شخصیت شما تنها چیزی است که شما را از دیگران متمایز می کند. شخصیت شما موفقیت یا شکست شما را مشخص می کند.
برای همین باید شخصیت خود را از زاویه دید دیگران هم ببینید. به این شکل شما می توانید در ارتباط با دیگران در مواقع مورد نیاز آن را بهبود بخشید.
اگر دیگران از شخصیت شما خوششان نیاید چطور می خواهید انتظار داشته باشید که به ایده های شما گوش کنند؟
7- فرصت ها را خلق کنید
وقت را تلف نکنید. کمتر تلویزیون ببینید. کمتر اهمال کاری کنید. اگر از وقت تان به صورت مؤثر استفاده کنید فرصت هایی که در زندگی تان اتفاق می افتد را می بینید و به خواسته تان می رسید.
به جای گذراندن وقت تان در فیسبوک، کتاب بخوانید و در سمینارها شرکت کنید. اینگونه می توانید فرصت ها را ببینید و اگر فرصت ها سر راه شما سبز نشدند، پس خودتان باید آنها را بسازید.
8- موفقیت تان را برنامه ریزی کنید
موفقیت چیزی است که به برنامه ریزی احتیاج دارد. نباید آن را به شانس بسپارید. بدانید که شانس چیزی است که خودتان می توانید به وجود آورید. موفقیت داشتن دانشی است که هر آنچه که از زندگی می خواهید را بدست آورید.
9- با انگیزه و اراده حرکت کنید
همان دقیقه ای که تصمیم به انجام کاری می گیرید تمام ترس هایی که شما را آزار می دادند از شما دور می شوند.
یک ذهن متمرکز نمی تواند جایی برای ترس در خود داشته باشد. شما باید با شجاعت، ایمان، انگیزه و اطمینان حرکت کنید.
10- تصور کنید، باور داشته باشید، بدست بیاورید
تحصیلات نمی تواند ضامن موفقیت باشد. حتی موقعیت اجتماعی، وضعیت مالی و مذهبی تان هم نمی تواند. هر چیزی که ذهن تصور کند و به آن باور داشته باشد، می توان به آن دست پیدا کرد.
در این زمینه توماس ادیسون را مثال می زنم که تبدیل شدن به یک مخترع را در ذهنش باور کرد و توانست بزرگترین دانشمند دنیا شود در صورتی که تنها سه ماه در مدرسه تحصیل کرده بود.
او این کار را اینگونه انجام داد:
- با تصور ایده ی بزرگترین مخترع جهان شدن شروع کرد
- سپس باور کرد که می تواند به آن تبدیل شود
- در نهایت اقدام کرد و به چیزی که می خواست دست پیدا کرد.
