تجربه ۱۵ – ۱۵: روز نهم

روز نهم: چیزی برای اثبات نیست

سال ‌ها پیش، یکی از دوستانم از من دعوت کرد که بعد از اینکه در باشگاه بسکتبال بازی کردیم به خانه ‌اش بروم، بنابراین با او سوار ماشین شدم. او یک ماشین اسپرت واقعا زیبا داشت. همانطور که به سمت خانه او می رفتیم، متوجه شدم که راه طولانی را طی می کند.

او می ‌توانست چند مایل را در مسیر مستقیم حرکت کند. پرسیدم چرا راه آسان را نرفت؟ او گفت: «دوست دختر سابقم در این خیابان زندگی می ‌کند. من همیشه طوری رانندگی می کنم تا مطمئن شوم او من را می بیند.”

آنها تقریباً ده سال بود که از هم جدا شده بودند، اما هر فرصتی که او به دست می آورد، می خواست به دوست دخترش ثابت کند که دوست دخترش او را از دست داده است یا ضرر کرده است یا او موفق بوده است یا بدون او خوشحال است.

خنده دار این است که او بعداً متوجه شد که او سال ها قبل به شهر دیگری نقل مکان کرده است. تمام مدتی که او در حال رانندگی بود و حرفش را ثابت می کرد، او حتی آنجا نبود.

من تعجب می کنم که چند بار ما سعی می کنیم چیزی را به کسی ثابت کنیم و آن شخص حتی توجهی نمی کند. ما سعی می کنیم افرادی را تحت تاثیر قرار دهیم که حتی برایشان مهم نیست. ما با کسی رقابت می کنیم که حتی نمی داند ما در حال رقابت هستیم.

بله، داشتن اهداف خوب است، داشتن افرادی که ما را به چالش می‌ کشند و الهام‌ بخش ما می‌ شوند تا جلوتر برویم خوب است، اما اگر انگیزه ‌هایمان خالص نباشد، به هدف نخواهیم رسید.

وقتی انگیزه ما در تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن کسی این است که نفس خود را تغذیه کنیم، به او نشان دهیم که چقدر بزرگ هستیم، یا کمبودهایما را جبران کنیم، اینکار به معنای پیمودن در یک خیابان بن بست است.

اجازه دهید خدا شما را ارتقا دهد. بگذارید او شما را توجیه کند. لطف او بر ما این نیست که بتوانیم ثابت کنیم که استعداد داریم یا به خوبی دیگران هستیم. لطف او برای انجام وظیفه ماست. برای پیشبرد پادشاهی است.

چقدر زمان و انرژی صرف می کنید تا احساس خوبی داشته باشید، به اندازه کافی با استعداد، به اندازه کافی باهوش و به اندازه کافی شایسته باشید؟ ارزشش را ندارد. یک رویکرد متفاوت را امتحان کنید. از زیر فشار تلاش و کار بیرون بیایید. شما چیزی برای اثبات ندارید. آنچه مردم در مورد شما فکر می کنند، سرنوشت شما را تعیین نمی کند. انجام کارهای بیشتر خوب است، اما شما را با ارزش تر نمی کند. درآمد شما ممکن است افزایش یابد، اما ارزش شما افزایش نخواهد یافت.

اجازه ندهید حس رقابت بر شما غلبه کند، سعی کنید عملکرد بهتری داشته باشید، فکر کنید که اینکار به شما ارزش بیشتری می دهد. مسابقه خود را اجرا کنید و روی کاری که برای انجام دادن آن فراخوانده شده اید متمرکز بمانید.

برای تشویق شدن از طرف دیگران زندگی نکنید؛ برای تشویق شدن از طرف خدا زندگی کنید.

اعلام کنید

امروز اعلام می‌ کنم که مورد تأیید خداوند متعال هستم، آفریدگار قادری که مرا در رحم شکل داد و قبل از تولدم مرا شناخت. من در هویت خود به عنوان فرزند خدا آرام می گیرم، نه در جهت تلاش برای اثبات خودم به مردم.

من اعلام می کنم که مسابقه ای را که او برای من در نظر گرفته است، اجرا خواهم کرد. من این فیض را دارم که بر هر ناملایمتی که او در زندگی ام تعیین می کند، غلبه کنم. من اعلام می کنم که همان چیزی می شوم که خدا مرا آفریده است.

دعا کنید

پدر روحانی؛

من در قلبم می دانم که مورد تایید خدای متعال هستم. تو ای خالق متعال، مرا در رحم شکل دادی و حتی قبل از تولدم مرا شناختی. از تو سپاسگزارم که مرا فرزند یا بنده دلبندت خواندی و دیگر مجبور نیستم برای اثبات خودم به دیگران تلاش کنم.

من مسابقه ای را که تو پیش روی من گذاشته ای اجرا می کنم و از هر چالشی به عنوان فرصتی برای رشد استقبال می کنم. با لطف تو بر هر ناملایمتی که بر سر راهم قرار گیرد فائق خواهم آمد. تو مرا با هدایای بی نظیری تجهیز کردی تا آرزوهایی را که در قلبم قرار دادی برآورده کنم.

امروز، من با جسارت اعلام می کنم که تمامیت خود را به نمایش خواهم گذاشت. با راهنمایی و محبت تو، من می درخشم و دیگران را برای یافتن امید و هدف تشویق می کنم.

ممنونم که مرا دوست داشتی و دعای مرا شنیدی.

این سوالات را از خود بپرسید

1- آیا کسی هست که خیلی سعی می کنید او را تحت تاثیر قرار دهید؟ کسی که با او رقابت می کنید؟ اصل «هیچ چیز برای اثبات» چگونه می تواند به شما کمک کند خودتان را متفاوت ببینید؟

2- وقتی می فهمید که خدا از شما راضی است، واقعاً مهم نیست که دیگران در مورد شما چه فکر می کنند. بگذارید این در روحیه شما پایین بیاید. به این فکر کنید که از نظر خدا چه کسی هستید؟