تجربه ۱۵ – ۱۵: روز سیزدهم

بفرست برای دوستت

فهرست مطالب

روز سیزدهم: زبانتان را مهار کنید

در روابط، همه ما درگیری ها و چیزهایی داریم که دوست نداریم. من نمی گویم که هرگز نباید اختلاف، تنش یا استرس داشته باشید. من می گویم شما باید عقب نشینی کنید و اظهارنظرهای آزاردهنده نکنید. این به روابط شما آسیب می زند.

«خب، جوئل، اگر همسرم مرا تحریک نمی کرد و اگر فرزندانم درست رفتار می ‌کردند، چیزهایی را که نباید، نمی ‌گفتم. اگر همکارانم اعصابم را خراب نکنند، احترام بیشتری برایشان قائل می‌شوم.»

اینها آزمون هایی هستند که همه ما باید از آنها عبور کنیم. افراد زندگی شما هرگز کامل و باب میل شما نخواهند بود. باید یاد بگیرید زبانتان را مهار کنید. این بدان معناست که شما هر چیزی را که دوست دارید، نباید بگویید. ممکن است به آن فکر کنید، اما به اندازه کافی باید اراده داشته باشید که هر چیزی را بیان نکنید.

 

شاید رئیستان با شما بی ادبانه رفتار می کند و وسوسه می شوید که فکرتان را در موردش به او بیان کنید. مشکل این است که او رئیس است و شما نه. بعد از اینکه اجازه دادید احساساتتان صحبت کنند، بعد از اینکه بخشی از تصورات ذهنی خود را بیان کردید، حدود ده دقیقه در اوج خواهید بود، احساس خوبی خواهید داشت، سپس متوجه خواهید شد که او هنوز شغلی دارد و شما ندارید (اخراج می شوید).

  تجربه ۱۵ - ۱۵: روز اول

پس خیلی بهتر است زبان خود را رام کنید. آن وقت مجبور نخواهید بود با حسرت زندگی کنید و بپرسید: «به چه فکر می کردم؟ چرا این را گفتم؟»

عشق به نقاط ضعف مردم توجه می کند. عشق از اشتباهی که در حق ما شده چشم پوشی می کند. شما باید از این چیزهای کوچکی که موجب عصبانیت شما می شوند، جدا شوید.

وقتی آنها بی ادب و گستاخ هستند، با آنها هم سطح نشوید. مثل عقاب باش و به بالاتر پرواز کن.

 

زندگی برای شما کوتاهتر از آن است که بتوانید در تضاد با دیگران، مشاجره و بحث بر سر چیزهایی که اهمیتی ندارند، زندگی کنید. برخی افراد آنقدر سرسخت هستند که در هر بحثی باید حرف آخر را آنها بزنند. آنها بیست و هفت روز بحث خواهند کرد تا بتوانند حرف آخر را بزنند.

رهایشان کنید. از هدر دادن انرژی خود برای آنها دست بردارید. شما سرنوشتی و وظیفه ای دارید که باید انجام دهید. اینها عوامل حواس پرتی هستند که سعی می کنند شما را از مسیر خارج کنند.

اجازه دهید حق با طرف مقابل باشد. ممکن است بدانید که آنها اشتباه می کنند. مهم نیست. بگذارید فکر کنند حق با آنهاست. وقت ارزشمند خود را برای چیزی که شما را به سمت هدفتان سوق نمی دهد، تلف نکنید.

  تجربه ۱۵ - ۱۵: روز دوم

 

اعلام کنید

امروز، من اعلام می کنم که مانند داوود، در زمان صحبت کردن تسلیم خواست خداوند می شوم. من مردم را می سازم، زیرا می دانم که قدرت زندگی و مرگ در زبان است.

من اعلام می ‌کنم که اجازه نمی ‌دهم شایعات، گلایه ‌ها یا صحبت های منفی برکات من را به تأخیر بیندازند یا مرا از ارثی که از آن من است، منحرف کند. من اعلام می کنم که از کلماتم برای دمیدن زندگی و شعله ور کردن امید در اطرافیانم استفاده خواهم کرد و شاهد تحقق رویاهایم خواهم بود.

 

دعا کنید

خداوند عزیز؛

امروز از راهنمایی شما در زمان صحبت کردن ممنونم، دعا می کنم که به من کمک کنی تا لب هایم را محکم نگه دارم. مرا هدایت کن تا در گفتار آهسته باشم و در جستجوی حکمت تو سریع باشم. خدایا مرا تقویت کن تا بر زبانم مسلط شوم و کلماتی را انتخاب کنم که به جای فروکش کردن، اوج بخشند.

  تجربه 15 – 15: روز هفتم

پدر، به من یادآوری کن که انتقاد یا بی احترامی مانع ورود من به سرزمین موعودم می شود. به من کمک کن تا به همسرم، فرزندانم و همکارانم احترام بگذارم. به من بیاموز که از بدگویی در مورد دیگران دوری کنم تا بتوانم به سرنوشت خود مسلط شوم.

خداوندا، حکمت تو را به خاطر می آورم: “مرگ و زندگی به قدرت زبان است و هر که آن را دوست دارد میوه آن را خواهد خورد”  به من لطف فرما تا زندگی خودم را انتخاب کنم.

ممنونم که مرا دوست داشتی و دعای مرا شنیدی.

 

به این سوالات جواب دهید

1- وقتی به این فکر می کنید که چرا رام کردن زبان مهم است، چه کلمه یا عبارتی برای شما متمایز است؟ به این فکر کنید که چرا ممکن است خدا این درس را به شما نشان داده باشد.

2- به زمانی فکر کنید که به جای گفتن چیزی که بعداً پشیمان می شدید، زبان خود را نگه داشتید. چگونه نشان دادن خودکنترلی بر آن موقعیت تأثیر گذاشت؟ با نگفتن آن حرف، چیز خاصی را از دست داده اید یا خوشحال هستید که آن حرف را آن زمان نزدید؟

امتیاز 5.00 از 4 رای

لیست روزها
آموزش مکمل

جول اوستین

248 سمینار

110 ساعت

449000 تومان
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

آموزش جدید: مسترکلاس خواب – دکتر متیو واکر 

خانه
منو
کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی
×