با مطالعه خلاصه کتاب ثروتمندترین مرد بابل (The Richest Man in Babylon) اثر جورج کلاسون یاد بگیرید که چطور سطح مدیریت امور مالی خود را بالاتر ببرید. این کتاب داستان بسیار زیبا و آموزنده ای دارد که در سال 1926 توسط جورج ساموئل کلاسون نوشته شد و مانند کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید ناپلئون هیل با اینکه قدیمی هستند، اما هنوز که هنوزه مطالب آن برای ما کاربردی و مفید می باشند.
روزی روزگاری در بابِل باستان مردی بسیار ثروتمند به نام آرکاد بود. در واقع او ثروتمندترین مرد این سرزمین بود. با دیدن این موضوع، دو تن از دوستان دوران کودکی اش به او نزدیک شدند تا از او بپرسند که چگونه او اینقدر ثروتمند شده است در حالی که آنها بسیار سخت کار کرده اند و با این حال به سختی می توانند خانواده خود را سیر کنند. آرکاد لبخندی زد و به آنها گفت که در ازای خدماتش به عنوان یک کاتب، یک بار راز ثروتمند شدن را مرد ثروتمند دیگری به او گفته بود.
آن راز این بود:
“بخشی از تمام درآمدی که به دست می آورید متعلق به سرمایه گذاری شما است.”
به عبارت دیگر، شما نباید تمام درآمد خود را خرج کنید، بلکه باید آن را عاقلانه سرمایه گذاری کنید.
این همان کاری است که آرکاد برای شروع کار انجام داده بود. او به اندازه کافی پول پس انداز کرد و توانست به یک سازنده پول قرض دهد، سپس سود قرض خود را دریافت کرد و بدین ترتیب ثروت آرکاد افزایش یافت.
ثروتمندترین مرد بابل از تمثیل هایی مانند این موضوع برخوردار است. شما در این خلاصه یاد می گیرید که چرا خوش شانسی فقط به سخت کار کردن بستگی دارد.
راز ساختن ثروت، پس انداز و سرمایه گذاری عاقلانه است
آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا برخی افراد در کسب ثروت بهتر از دیگران هستند؟ آیا به این دلیل است که آنها صرفه جویی می کنند و هر پولی را که پس انداز می کنند در قلک خود می ریزند، در حالی که دیگران آنچه را که به دست می آورند برای انواع خرده فروشی ها هدر می دهند؟
در واقع، راز ثروتمند شدن در جایی بین این دو افراط نهفته است. برای ثروتمند شدن، نه تنها باید پول پس انداز کنید، بلکه باید بدانید چگونه از آن عاقلانه استفاده کنید. البته اولین کاری که باید انجام دهید این است که پول خود را پس انداز کنید. این بدان معنی است که شما نمی توانید هر چیزی را که به دست می آورید خرج کنید، بنابراین باید کمی پایین تر از درآمد خود زندگی کنید.
به عنوان مثال، شاید شما بتوانید از تجملات کوچک در زندگی خود مانند سفر به کشورهای خارجی در تعطیلات تابستانی بکاهید، اما پس انداز کردن پول از این طریق برای ثروتمند شدن شما کافی نیست. شما همچنین باید به دنبال فرصت های سرمایه گذاری باشید.
این به این دلیل است که ارزش پول قلک شما افزایش نمی یابد. حتی قرار دادن آن در بانک تنها سودی ناچیز برای شما به همراه دارد. در عوض، شما باید پس انداز خود را در چیزی سرمایه گذاری کنید که ثروت بیشتری تولید کند، مانند سهام، اوراق قرضه دولتی یا تامین مالی استارت آپ ها. اگر این کار را به درستی انجام دهید، ارزش پول شما بدون هیچ تلاش اضافی افزایش می یابد.
با این حال، هر زمان که سرمایه گذاری می کنید، حتماً این کار را عاقلانه انجام دهید. پس اندازهای خود را فقط به افرادی بسپارید که می دانند چگونه از آنها استفاده کنند و از همه مهمتر می دانند که چطور پول را چندبرابر کنند. به عنوان مثال، شما نباید پول خود را به فردی بدهید که ادعای راهاندازی خرید و فروش الماس را دارد. از سوی دیگر، دادن پول خود به یک صندوق تامینی برای سرمایه گذاری عاقلانه می تواند منطقی باشد. آنها احتمالا بهتر از شما بازار را می شناسند.
این ویدیو از دن لاک را در مورد مدیریت پول پیشنهاد می کنم ببینید:
راز موفقیت مالی این است که همیشه نسبت به عدم آگاهی خود اعتراف کنید
آیا خود را فردی آگاه و عاقل می دانید؟ اگر چنین است، شما در شوک هستید. حکمت واقعی این است که بفهمی واقعاً چقدر کم می دانی و آن را بپذیری. سقراط فیلسوف باستانی خود را عاقل می دانست و اعتراف می کرد: “می دانم که هیچ نمی دانم.”
این فلسفه باید در زمانی که چیزهای جدیدی یاد می گیرید نیز اعمال شود. خودتان را نسبت به آگاهی و علم زیاد گول نزنید. برای یک ثانیه به اطراف نگاه کنید. این یک واقعیت زندگی است که اگر بخواهیم دنیا را مشاهده کنیم، کسب دانش جدید به طور همزمان زمینه های بیشتری از نادانی را برای ما روشن می کند.
به عنوان مثال، هنگامی که در مورد مبانی بنیادی نظریه نسبیت یاد می گیرید، نمی توانید با حوزه های پیچیده تر آن مواجه نشوید، بنابراین این موضوع باعث می شود متوجه شوید که چیزهای زیادی وجود دارد و شما هنوز در مورد آنها اطلاعاتی ندارید.
متأسفانه، بیشتر مردم نمی دانند که چقدر اطلاعات کمی به ویژه در زمینه مالی دارند. در واقع، مطالعات نشان داده اند که بیشتر بزرگسالان برای استفاده از فرمول های مالی اساسی به عنوان مثال، محاسبه بهره مرکب تلاش می کنند. بدتر از آن، آنها همچنین تمایل دارند با پایگاه دانش کوچک خود بدون مکث برای در نظر گرفتن همه زمینه ها، پیشروی کنند و خود را فردی دانا بدانند.
به عنوان مثال، برخی از افراد اصول اولیه سرمایه گذاری در وام های مسکن پرمخاطره را یاد گرفتند و فکر می کردند به اندازه کافی در مورد افزایش ثروت اطلاعات دارند، اما در سال 2008 به طرز شگفت انگیزی شکست خوردند، زیرا برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سرمایه گذاری خود مکث نکرده بودند.
آنها فراموش کردند در مورد پایداری و خطرپذیری سؤال بپرسند. اگر سوال بپرسید و در مورد امور مالی مطالعه کنید، می توانید از ناآگاهی و تجربیات دیگران استفاده کنید. به عنوان مثال، این ممکن است به شما کمک کند فرصت های سرمایه گذاری را قبل از دیگران تشخیص دهید یا با آنها معاملات سودآور انجام دهید.
شما فقط با یادگیری از طریق فرآیند آزمون و خطا می توانید به آرامی ثروت جمع آوری کنید
بسیاری از مردم رویای ثروتمند شدن یک شبه را در سر می پرورانند. اما به غیر از برنده شدن در لاتاری، شانس بسیار کمی برای این اتفاق وجود دارد.
به دست آوردن ثروت یک فرآیند طولانی است که از گام های کوچک بی شماری به جلو و اغلب بیش از چند شکست تشکیل شده است. اما چرا اینطور است؟ چرا کسب ثروت اینقدر طول می کشد؟ خیلی ساده است، زیرا جهان به ویژه از نظر مالی دائماً در حال تغییر است.
این بدان معناست که شما هرگز نمی توانید یک استراتژی ثروت سازی مانند سرمایه گذاری در یک سهام خاص را انتخاب کنید و به تماشای ورود پول بنشینید. این بدان معناست که شما باید خود را با شرایط جدید وفق دهید و در مورد استراتژی های جدید ثروت سازی اطلاعات کسب کنید، آنها را آزمایش کنید و احتمالاً در چند مورد شکست بخورید. درست زمانی که استراتژی برنده بعدی خود را پیدا کردید، اتفاق بزرگی رخ خواهد داد.
از طریق فرآیند تجربه و انطباق، توانایی کلی خود را برای سرمایه گذاری عاقلانه افزایش می دهید، زیرا دانش بیشتری را جمع آوری می کنید. در واقع، این فرآیند آزمون و خطا مشابه روش پیشرفت علمی است. آزمایش های ناموفق می توانند به اندازه آزمایش های موفق مفید باشند. بنابراین، اگر سرمایه گذاری ناموفقی را انجام دهید، به عنوان مثال، وام های مسکن، ممکن است یاد بگیرید در همان زمینه سرمایه گذاری موفقی انجام دهید.
با این حال فراموش نکنید که آزمون و خطا در ذات خود مستلزم اشتباه کردن است. این بدان معناست که باید مطمئن شوید که این اشتباهات، کوچک هستند، بنابراین پولی را که نمی توانید از دست بدهید در منطقه ای سرمایه گذاری نکنید که مطمئن نیستید. در بخش های بعدی، تفاوت بین پول درآوردن و به دست آوردن ثروت را خواهید فهمید.
فقط برای بدست آوردن پول کار نکنید
به نظر شما تفاوت پول درآوردن و به دست آوردن ثروت چیست؟ اگر شما هم مثل اکثر مردم هستید، احتمالاً متوجه تفاوت آنها نمی باشید! یک تمایز مهم بین این دو مسئله وجود دارد. «درآمد کسب کردن» فرآیندی را توصیف می کند که در آن شما برای پول کار می کنید، اما «دستیابی به ثروت» به معنای قرار گرفتن در شرایطی است که پول برای شما کار می کند.
برای درک بهتر این موضوع، تصور کنید که به عنوان مدیر یک کارخانه سودآور کار می کنید و هر ماه دستمزد بسیار خوبی بدست می آورید. واضح است که شما پول در می آورید، اما آیا به ثروت می رسید؟
برای ثروتمند شدن، باید بخشی از آن پول را پس انداز و سرمایه گذاری کنید. برای مثال، اگر بخواهید بخشی از درآمد خود را پس انداز کنید و آن را در املاک و مستغلات سرمایه گذاری کنید، به ثروت می رسید، زیرا بجای اینکه شما برای کسب پول کار کنید، پول برای شما کار می کند.
کسب درآمد معمولاً برای دستیابی به موفقیت مالی کوتاه مدت انجام می شود. شما معمولاً فقط به چیزهایی اهمیت می دهید که می توانید با درآمد ماهانه خود آنها را بدست آورید. اما در این نوع تفکر یک خطر ذاتی وجود دارد:
اگر حقوق بعدی هرگز بدست شما نرسد، چه اتفاقی می افتد؟
به عنوان مثال، املاک و مستغلاتی که خریداری کرده اید، ثروت فوری برای شما به ارمغان نمی آورد. بلکه ابتدا باید سرمایه را پرداخت کنید یا منتظر افزایش ارزش آن باشید. این موضوع ممکن است مدتی طول بکشد، اما زمانی که سرمایه گذاری شروع به بازپرداخت کرد، به احتمال زیاد تا زمانی که شما مالک آن هستید، ادامه پیدا می کند. این نوع برنامه ریزی بلند مدت می تواند به ایجاد امنیت برای حوادث غیرمنتظره مانند از دست دادن شغل کمک کند.
ویدیوی زیر در سایت نگرش نیک از دن لاک را در مورد 4راه کسب پول پیشنهاد می کنم ببینید:
سرمایه گذاری هایی که با بهره بازپرداخت بدست می آیند می تواند بسیار سودآور باشد
برای مثال، وقتی پول قرض می کنید، به احتمال زیاد باید بهره آن را بپردازید. برعکس، وقتی به کسی پول قرض می دهید، می توانید انتظار داشته باشید که به سود دست پیدا کنید و این یکی از راه های کلیدی است که افراد پولدار می توانند به ثروت بیشتری دست یابند.
برای درک اینکه چرا پرداخت بهره یک واقعیت زندگی است، ابتدا باید درک کنید که پول مانند کارمندان یا مواد خام است.
تصور کنید می خواهید کارخانه راه اندازی کنید. چه چیزی نیاز دارید؟ طبیعتاً برای تولید محصولات خود به مواد اولیه و نیروی انسانی برای ساخت آنها نیاز دارید. بنابراین شما باید برای این منابع هزینه کنید. همچنین در این راه شما به سرمایه نیاز دارید، پولی که با آن کارخانه را بسازید. از این نظر، سرمایه نیز مانند هر منبع دیگری است و باید برای آن هزینه پرداخت.
برای جذب کارمندان باید دستمزد ارائه دهید و به همین ترتیب، برای جذب سرمایه باید به سرمایه گذاران چیزی بعنوان بهره پیشنهاد دهید. شما می توانید سود بهره خود را در طول زمان افزایش دهید، زیرا علاوه بر بهره، سود نیز به دست خواهید آورد.
به عنوان مثال، تصور کنید 100000 دلار در یک کسب و کار جدید سرمایه گذاری می کنید و در زمان سررسید، مالک، مبلغ اصلی یعنی بهره به اضافه ده درصد را به شما پس می دهد. سپس شما تصمیم می گیرید که کل مبلغ را مجدداً در یک تجارت دیگر با همان شرایط سرمایه گذاری کنید. این بار که مبلغ به اضافه ده درصد سود را پس می گیرید، 121000 دلار دریافت خواهید کرد که سود بهره شما افزایش می یابد.
شما می توانید این روند را به طور نامحدود ادامه دهید و همیشه سرمایه بیشتری به دست آورید. همانطور که می بینید، پول شما نه تنها به طور خستگی ناپذیر برای شما کار می کند، بلکه به مرور زمان در کاری که انجام می دهید نیز موثرتر می شود. در ادامه خواهید فهمید که شانس خوب و سخت کوشی چقدر به هم مرتبط هستند.
فرصت، منبع خوش شانسی است
شانس را چگونه تعریف می کنید؟ بسیاری از مردم فکر می کنند که شانس یک رویداد تصادفی و بی معنی است. اما آیا این موضوع همیشه دقیق است؟
تصور کنید که در یک تورنمنت تنیس بازی می کنید. ماه ها سخت تمرین کرده اید و کاملا آماده شده اید. در پایان، با بستن بالای تور، برنده فینال می شوید تا توپ از دسترس حریف شما خارج شود. آیا این شانس خالص و تصادفی بود؟ البته که نه، شما این شانس را با تمرین سخت خود به دست آورده بودید. وقتی مردم در مورد شانس تصادفی صحبت می کنند، در واقع فقط در مورد شانس بدون تلاش و تمرین صحبت می کنند. شانس به معنای اتفاقی تصادفی و غیرقابل نفوذ مانند برنده شدن در لاتاری یا برخورد صاعقه است.
شانس واقعی باید از شانس متمایز شود، زیرا شانس واقعاً تصادفی نیست. در عوض، مردم برای آن سخت کار می کنند و آن را به دست می آورند. پس چگونه می توانید برای اینکه خود را “خوشبخت تر” کنید، کار کنید؟ به سادگی، شما باید بطور مداوم در جستجوی فرصت هایی برای افزایش ثروت خود باشید.
به عنوان مثال، کارآفرینی را تصور کنید که به فناوری مصرف کننده علاقه دارد و بنابراین هر روز زمانی را صرف خواندن گزارش های روند، بررسی وضعیت مالی جهانی و ارتباط با نوآوران می کند.
طبیعتاً او از فرصت ها استفاده می کند و شروع به تولید می کند و بسیار موفق می شود. واضح است که سخت کوشی، هوشیاری و تمایل او برای استفاده از فرصت، چیزی بود که باعث ایجاد این “اقبال” شد.
برای شناسایی فرصت ها و استفاده از آنها بدون تعلل سخت تلاش کنید.
برای یافتن فرصت های جدید و برای افزایش ثروت، شما نیز باید به سخت کوشی پایبند باشید. خیلی اوقات شما کار را به تعویق می اندازید.
به عنوان مثال، اگر کارآفرین در بخش قبلی تصمیم می گرفت که روی فناوری جدید تلویزیون سه بعدی سرمایه گذاری نکند و در عوض منتظر بود تا خود را به درستی ثابت کند و تثبیت شود، مطمئناً مخترع شخص دیگری را برای سرمایه گذاری روی محصول خود پیدا می کرد. شما نمی توانید منتظر بمانید تا فرصت ها در یک بشقاب نقره ای به شما داده شوند. شما باید فعال باشید و آنها را تصاحب کنید، وگرنه از دست خواهید داد.
اگر می خواهید جریان فرصت هایی را که می بینید افزایش دهید، باید سخت کار کنید. مباحث مورد علاقه خود را مطالعه و بررسی کنید و یک شبکه بسازید، اینگونه بهتر می توانید فرصت ها را زمانی که به وجود می آیند، شناسایی و قدردانی کنید.
به یاد داشته باشید که فرصت های طلایی واقعاً نادر هستند، حتی اگر سخت کار کنید. این بدان معنی است که ممکن است مجبور باشید مدتی صبر کنید و این می تواند دلسرد کننده باشد، زیرا به نظر می رسد کار سخت شما نتیجه ای ندارد.
در نهایت استقامت شما زمانی که یک فرصت آشکار شود نتیجه خواهد داد. برای مثال، کارآفرینی را تصور کنید که رادیویی را اختراع کرده است که اصلاً نیازی به برق ندارد. او سخت کار می کند تا محصول خود را کامل کند و سپس آن را به سرمایه گذاران عرضه می کند. برای یک سال، هر سرمایه گذار بالقوه اختراع او را رد می کند و می گوید: این روزها چه کسی به رادیو گوش میدهد؟
اگرچه این فرد ناامید شده است، اما به تلاش ادامه می دهد تا اینکه روزی یک سرمایه گذار متوجه می شود که این محصول برای کشورهای در حال توسعه با شبکه های برق ضعیف عالی است. این محصول در نهایت به یک موفقیت بزرگ تبدیل می شود.
در آخرین بخش، متوجه خواهید شد که چه اقداماتی منجر به نابودی مالی می شود و چگونه باید از آنها اجتناب کنید.
در مورد هزینه های خود انتخاب های منطقی داشته باشید تا ضرر نکنید.
آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چگونه برخی از افراد دچار ویرانی مالی می شوند؟ معمولاً این فقط به این دلیل است که آنها تصمیمات مالی غیرمنطقی می گیرند. بنابراین چگونه می توانید از این امر اجتناب کنید؟
اول از همه، شما باید با ارزیابی واقع بینانه از نیازهای شخصی و شرایط مالی خود، در مورد هزینه ها تصمیم گیری کنید. به عنوان مثال، بگویید که به شدت خواهان یک ماشین پر زرق و برق جدید هستید. شما واقعاً به آن نیاز ندارید و خرید آن مستلزم گرفتن وام بزرگ با شرایط بسیار نامطلوب است. واضح است که نباید آن را دریافت کنید، اما بیایید بگوییم که به هر حال این کار را می کنید.
اکنون شما از بیشتر درآمد خود برای پرداخت سود استفاده می کنید و در نهایت به نقطه ای می رسید که باید بدهی واقعی را بازپرداخت کنید. شما نمی توانید آن را بپردازید، بنابراین وام دیگری را فقط برای پرداخت این وام می گیرید. درست مثل این که شما در مارپیچ بدهی قرار گرفته اید.
در واقع، گرفتن وام به طور کلی ایده بدی است، زیرا نمی توانید برای سرمایه گذاری و جمع آوری ثروت پول پس انداز کنید. در عوض درآمد خود را صرف بازپرداخت بدهی خواهید کرد. شاید تا حدودی تعجب آور باشد که این امر می تواند برای طلبکاران نیز بد باشد، زیرا فرصت افزایش ثروت را از بدهکاران سلب می کند.
این موضوع آنها را از نظر مالی ناپایدار می کند و می تواند منجر به عدم پرداخت بدهی آنها شود که بدترین کابوس هر طلبکار است. به عنوان مثال، در بحران اخیر منطقه یورو، یونان به شدت به بانک مرکزی اروپا بدهکار بود. این کشور باید بدهی پرداخت می کرد، بنابراین نمی توانست در زمینه هایی مانند مدارس، زیرساخت ها، حمل و نقل و غیره که در دراز مدت برای اقتصاد مفید خواهد بود سرمایه گذاری کند.
بدون این سرمایه گذاری ها، کشور هرگز به ثروتی دست نمی یافت که بدهی ها را به طور کامل بازپرداخت کند. این می تواند منجر به پیش فرض هایی شود که وضعیت هر دو طرف را بدتر می کند. بنابراین در برخی موارد ممکن است عاقلانه باشد که طلبکاران پرداخت بدهی را به حالت تعلیق درآورند تا بدهکاران دوباره روی پای خود بایستند.
خلاصه نهایی
پیام کلیدی در خلاصه کتاب ثروتمندترین مرد بابل
راز ثروتمند شدن این است که برای پس انداز پول، کمتر از حد توان خود زندگی کنید و بخشی از آن را به گونه ای سرمایه گذاری کنید که برای شما علاقه ایجاد کند. همچنین باید درک کنید که با سخت کوشی و استفاده شجاعانه از فرصت ها می توانید شانس خود را به دست آورید.
توصیه عملی
اگر پول ندارید، کمتر از حد توان خود زندگی کنید. هرگز برای خرید یک کالای لوکس قرض نگیرید، زیرا زمانی که خود را در چنین بدهی غیرضروری بیابید، رهایی از آن بسیار سخت است. اگر شدیداً کالای مورد نظر را می خواهید، اما نمی توانید آن را بخرید، برای خرید آن پس انداز کنید.
بخشی از آنچه به دست می آورید، عاقلانه سرمایه گذاری کنید. همیشه مطمئن شوید که تمام سرمایه خود را برای چیزهایی که می خواهید خرج نمی کنید. بخشی از آن را پس انداز کنید و آن را به عنوان مثال در سهام یا اوراق قرضه سرمایه گذاری کنید، زیرا به این ترتیب پول برای شما شروع به کار می کند و سود شما را به همراه خواهد داشت.
با این حال، مطمئن شوید که این سرمایه گذاری را عاقلانه انجام دهید. پس انداز خود را که به سختی به دست آورده اید به یک تازه کار یا آماتور ندهید. مهم نیست که یک فرصت چقدر جذاب به نظر می رسد، اگر شخصی که پول خود را به او سپرده اید، در این زمینه بی تجربه باشد، احتمال شکست وجود دارد. بنابراین شما باید برای افزایش سرمایه فقط با افرادی شراکت کنید که ثابت کرده اند کارشان را می دانند.
نظر شما چیست؟
مهمترین نکته ای که از این خلاصه کتاب ثروتمندترین مرد بابل اثر جورج ساموئل کلاسون برداشت کردید را در قسمت دیدگاه های پایین صفحه برای من و دوستان تان بنویسید.
راستی، خلاصه چه کتاب دیگری را دوست دارید برای شما قرار دهم؟
هر ایرانی حداقل باید یه بار این کتاب رو بخونه
خیلی جامع و کامل خلاصه شده بود و چه خوب که جملات مهم با قرمز گاهی مشخص شده بود
مرسی که بازخورد میدی همیشه، خیلی باارزشه.
این کتاب، سومین کتابی است که جیم ران پیشنهاد می کنه
من ثروتمندترین مرد بابل رو چهار بار خونده بودم اما خلاصه ش خیلی برام جذاب بود و در وقتم صرفه جویی شد ممنونم از زحماتتون
یکی از بینظیر ترین کتابهایی هست در مورد مسائل مالی که اکثر کارافرینان توصیه میکنن به خوندنش