برقراری ارتباط موثر یکی از ابزارهای مهم رسیدن به موفقیت است. در این مقاله از جیم ران می خواهیم 4 ستون اصلی برقراری ارتباط موثر را یاد بگیریم. با استاد شدن در این هنر، سطح عملکرد جنبه های مختلف زندگی بالا خواهد رفت.
من می گویم اگر رابطه معمولی برقرار کنید فقط زندگی را می گذرانید، اما اگر رابطه ماهرانه برقرار کنید می توانید معجزه کنید. معجزه در روابط خانوادگی، روابط کاری و دوستی.
از هر فرصتی برای تمرین مهارت های ارتباطی خود استفاده کنید، اینگونه هنگامی که موقعیت های مهم در زندگی تان پیش بیاید، برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران موهبت، سبک بخصوص، هوشیاری، شفافیت و احساسات را در اختیار خواهید داشت.
یکی از ابزارهای کوچک ولی قدرتمند برای برقراری ارتباط و تحت تاثیر قرار دادن دیگران، کلمات شماست.
حال قبل از ورود به بحث اصول برقراری ارتباط موثر باید کمی مقدمه سازی کنیم. آماده سازی، کلید برقراری ارتباط خوب است. شما باید تلاش آگاهانه و مداوم داشته باشید تا اطلاعات ارزشمندی از تجربیات زندگی خود بدست آورده اید را در ذهن خود نهادینه کنید و آن را در قلب و روح خود جای دهید.
شما نمی توانید از آنچه که نمی دانید صحبت کنید. نمی توانید چیزی را که بدست نیاورده اید، ارائه دهید. بنابراین اولین قدم در برقراری ارتباط خوب، جمع آوری دائمی اطلاعات، دانش، تجارب و سپس به خاطر سپردن آن هاست.
این موارد را در ذهن و روان خود ذخیره کنید و در دسترس داشته باشید تا بتوانید در موقع مناسب بکارشان گیرید. بخاطر داشته باشید که آماده سازی کلید اصلی است.
اکنون برای آماده شدن با هدف برقراری یک ارتباط خوب، من چهار اصل را با شما در میان می گذارم که مانند 4 ستون اصلی هر ارتباط هستند. آن چهار ستون عبارتند از:
1- علاقه
کنجکاوی و علاقه خود را در مورد زندگی و مردم بیشتر کنید. این دو موضوع گستردگی بسیاری دارند. سوالاتی در مورد زندگی و رازهای آن، مردم و رفتار انسان ها از خود بپرسید.
مردم از من می پرسند: “آقای ران، وقتی به روسیه سفر کردید، آیا مردم آنجا هم مثل مردم آمریکا بودند؟” جوابم مثبت است.
من به هر جای دنیا که سفر کردم، از جنوب آفریقا تا ایرلند شمالی، مردم یکسان هستند. چیزی که می خواهند یکسان است.
- آن ها دوست دارند جایی استخدام شوند.
- دوست دارند کاری برای انجام دادن داشته باشند.
- راهی برای پول درآوردن به سبک خودشان پیدا کنند.
- زندگی خوبی برای خود دست و پا کنند.
- مردم دوست دارند برای خانواده خود دارایی های باورنکردنی فراهم کنند و
- برای آینده خود و دیگران برنامه ریزی کنند، نه تنها برای نسل بعد، بلکه برای نسل های بعدتر.
دوست دارند در جامعه و کشور خود مشارکت کنند. آن ها دوست دارند که فراتر از رابطه، ارزشمند تلقی شوند. والدین خوبی باشند و از خود میراثی به جای بگذارند.
این لیست اهداف در همه مردم جهان یکسان است، چه به سیبری بروید و چه به استرالیا. هیچ فرقی ندارد. همه ما اینگونه بلندپروازی ها را داریم. البته در برخی کشورها فرصت رسیدن به این آرزوها بسیار کمتر از دیگر کشورهاست، بخصوص آنهایی که مردم شان تنها برای بقا و زنده ماندن خود تلاش می کنند.
شما باید علاقه خود را بیشتر کنید و هنگام سفر به مناطق دیگر، از چیزهایی که شما را تحت تاثیر قرار می دهند گزارش روزانه تهیه کنید. مثلا من به استرالیا سفر کردم و مردم آنجا وقتی هوا بارانی است می گویند: “با خودت برلی بیاور”؛ که این کلمه به معنی چتر است.
این مردم کلمات منحصر به فرد بسیاری دارند. بنابراین وقتی به استرالیا یا کشورهای دیگر می روید، این کلمات را به خاطر بسپارید چون برای خود شما و مخاطب شما جالب خواهد بود.
قطعا مکالمه ای با این موضوعات برای مخاطب بخصوص وقتی که در موردش زیاد اطلاع نداشته باشد، جذاب و شنیدنی خواهد بود.
نکته اصلی اینجاست که باید در مورد زندگی و مردم، مناطق و کشورها، ملت ها و رسم و مرسومات، سبک زندگی و اصطلاحات و چیزهایی از این دست، علاقه خود را بیشتر کنید.
وقتی حال و هوا و سبک زندگی و زبان و خصوصیات جایی که می روید را فرا می گیرید، هدف اصلی شما آماده سازی است تا مکالمه شما برای دیگران جالب تر شود. حتی می توانید مکالمات خود را با چاشنی تجربیات از آنچه دیده و شنیده اید و جایی که بوده اید، مزه دارتر کنید.
2- جذابیت
از بحث علاقمندی به جذابیت برویم. فرد علاقه مند می خواهد بداند که آیا این راه شدنی است؟ ولی فردی که مجذوب می شود می خواهد بداند که چطور این اتفاق می افتد؟ جزییات آن چیست؟ من می توانم ببینم که این راه شدنی است، اما چه چیزی باعث آن است؟
کودکان توانایی خارق العاده پرسش چنین سوالاتی را دارند. آن ها می توانند در یک ساعت صدها سوال این چنینی بپرسند. این موضوع شگفت انگیز است و دلیلش علاقه به دانستن است.
ذهن آنها تمام وقت درگیر سوال کردن است مانند اینکه چه اتفاقی در حال رخ دادن است یا این روند چطور کار می کند و چرا اینگونه کار می کند؟
در فرآیند آماده سازی این موضوع خیلی ارزشمند است که در انبار ذهنی و بانک تجارب خود، اطلاعات و تجربه های بیشتر و بیشتری ذخیره کنید و با کلام و لحن بخصوص خودتان، طعم و رنگ منحصر بفردی به آنها بدهید. به این ترتیب وقتی آماده صحبت کردن می شوید، چیز ارزشمندی برای گفتن خواهید داشت.
هر روز که می گذرد اجازه دهید زندگی، شما را مجذوب خودش کند. بگذارید شما را علاقه مند کند. به جای کلافگی، جذابیت را جایگزین کنید.
من قبلا کلافه بودم اما حالا مجذوب شده ام. این کار ترفند کوچکی دارد و من در این کار بسیار حرفه ای شده ام.
روزی در آزادراهی در لس آنجلس بودم. هواپیمای من 35 دقیقه بعد پرواز می کرد. ترافیک سنگینی بود و ماشین ها در هم قفل شده بودند. من قطعا کلافه بودم. به شما می گویم که همیشه اینگونه نیست. همیشه همه چیز درست کار نمی کند.
اما هربار که توانستید کاری را به درستی رقم بزنید، اجازه دهید آن کار شما را مجذوب کند به جای اینکه ناامیدتان کند. درمورد عملکرد زندگی کنجکاو باشید. اینگونه تجارب زندگی تان بیشتر می شود و برای برقراری ارتباطی خوب آماده تر می شوید.
3- حساسیت
کلمه بعدی که برای آماده سازی در برقراری ارتباط موثر اهمیت دارد، حساسیت است. سعی کنید خودتان را جای دیگران بگذارید. سعی کنید چیزی را احساس کنید که آن ها حس می کنند. سعی کنید درد و رنج آن ها را درک و همدردی و دلسوزی کنید.
حساسیت یعنی اینکه بفهمید شخص مقابل شما آن لحظه در چه حالی قرار دارد. دلیل اینکه مردم عصبانی هستند شاید معلوم نباشد. ممکن است چند روز قبل اداره مالیات برای شان احضاریه فرستاده باشد و دلیل ناراحتی شان این باشد.
شما نمی توانید تنها به ظواهر امر تکیه کنید، چون ممکن است دلایلی پشت دلایل ظاهری وجود داشته باشند. بنابراین باید یاد بگیرید که کمی دلسوز باشیم و آنها را درک کنیم. این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است.
گاهی اوقات همدردی یا حساسیت داشتن دشوار است، مگر اینکه خودمان در شرایط مشابهی با آن شخص باشیم. اما کاری که می توانیم انجام دهیم این است که : ” باید تلاش تان را انجام دهید.” مردم وقتی شما تلاش کنید متوجه می شوند.
من به مکزیک رفتم و سعی کردم کمی اسپانیایی صحبت کنم. با این پیش زمینه که قبلا در لس آنجلس به یک رادیو اسپانیایی زبان گوش می دادم.
من برای قدم اول سعی کردم چند کلمه ساده بگویم. درست است که راهی طولانی برای شناختن مردم در پیش خواهید داشت، اما برای ساختن پلی از درک متقابل و شروع برقراری یک ارتباط خوب، همین چند قدم اولیه است که ارزش و اهمیت دارد.
4- دانش
خب ما درمورد علاقه، جذابیت و حساسیت چیزهایی یادگرفتیم. اما کلمه آخر: دانش است. شما باید دانش بدست آورید. از چیزهایی که دائما یاد می گیرید، گزارش روزانه ای برای کسب دانش جمع آوری کنید. بانک ذهنی، روحی و احساسی خود را پر از اطلاعات کنید تا مانند مخزن بی پایانی برای استخراج باشد.
این کار به آماده شدن شما کمک می کند. تحقیق کنید، داستان جمع آوری کنید و جریان دانش را به سمت گزارش روزانه خود و نیز به مغز و قلب خود هدایت کنید.
فوق العاده عالی