با مطالعه خلاصه کتاب ساخت مغز دوم اثر تیاگو فورته یاد می گیرید که قدرت مغز خود را دو برابر کنید.
هر چند وقت یکبار چنین چیزی برای شما اتفاق می افتد: هنگام صبح شما ایده درخشانی در مغز خود دارید، اما زمانی که به دفتر کارتان می رسید این ایده ناپدید می شود. یا یک کتاب جدید را خوانده اید که کاملاً به کارتان مربوط است، اما نمی توانید آن را به خاطر بیاورید.
شما هم مانند اکثر مردم چنین چیزهایی همیشه برایتان اتفاق می افتد؟ ما در عصر پربار اطلاعات زندگی می کنیم. بر اساس گزارش نیویورک تایمز، هر فرد به طور متوسط هر روز معادل 34 گیگابایت اطلاعات را پردازش می کند. این مقدار بیش از حد گنجایش مغز است.
خوشبختانه، فناوری ابزارهایی را به ما ارائه می دهد تا بتوانیم اطلاعات را به صورت کارآمد و شهودی در مغز دوم بایگانی و یادآوری کنیم. در این کتاب، یاد خواهید گرفت که چگونه یک مغز دیجیتال دوم بسازید. در این فرآیند، مغز واقعی خود را برای تفکر عمیق و خلاقیت، آزاد خواهید کرد و دیگر اطلاعات مهم را فراموش نخواهید کرد. خوب به نظر می رسد؟ بیایید این خلاصه کتاب فوق العاده را در سایت نگرش نیک با هم بخوانیم.
ساختن مغز دوم با دریافت موثر اطلاعات آغاز می شود.
با جان و آملیا آشنا شوید. آنها هر دو دانشمند هستند. جان یک مغز دوم دارد. آملیا این کار را نمی کند. یک روز معمولی برای آملیا چیزی شبیه به این است:
آملیا از خواب بیدار می شود و ذهنش مملو از افکار و ایده های پراکنده می شود، اما قبل از اینکه بتواند آنها را دنبال کند، با اعلان های ایمیل حواسش پرت می شود. او صبح را صرف بررسی ایمیل های خود می کند. زمانی برای جمع آوری افکارش قبل از شروع جلسه وجود ندارد.
بدتر از آن، نیمی از جلسه را صرف جستجوی فایل ها می کند تا اعداد مورد نیاز خود را بیابد، به همین خاطر موضوع بحث را کاملاً از دست می دهد. او پس از کار خسته است، و زمان کمی را برای به خود اختصاص می دهد، اما به سرعت دلسرد می شود و نمی تواند به یاد بیاورد که آخرین بار کجا کار را ترک کرده است، و نمی داند که اکنون چه چیزی را در اولویت قرار دهد. او به رختخواب می رود و این چرخه روز بعد تکرار می شود.
روز معمولی جان کمی متفاوت به نظر می رسد. جان با افکار پراکنده از خواب بیدار می شود، اما به سرعت ایده های امیدوارکننده را در برنامه یادداشت های خود تایپ می کند. او در مسیر رفتن به محل کار، ایده ها را با جزئیات بیشتری بیان می کند و یک یادداشت صوتی از چالش ها و راه حل های بالقوه می سازد.
هنگامی که جلسه او شروع می شود، دستور کار و همچنین اطلاعات اضافی که شاید با بحث مرتبط باشد، آماده است. او با زمانی که برای پروژه اشتیاق خود صرف می کند، می داند که از کجا کار را شروع کند. جان از آملیا باهوش تر یا تواناتر نیست. او به سادگی یک مغز دوم دارد.
بنابراین، چگونه می توان مغز دومی ساخت که به خوبی جان کار کند؟ این کار آسان وقتی انجام می شود که شما کد را شکست دهید. این کد مانند C-O-D-E است. هر حرف مخفف یکی از چهار مرحله برای ساختن مغز دوم است:
ضبط، سازماندهی، تقطیر و بیان.
این بخش و سه بخش بعدی، هر یک از این مراحل را تجزیه می کنند. و هر بخش با یک تکلیف اضافی به پایان می رسد، که برای کمک به شما در ساختن مغز دوم در حین گوش دادن طراحی شده است.
بیایید با اولین قدم شروع کنیم: ضبط
ما توسط ورودی های اطلاعات خارجی مانند نقل قول ها، تصاویر، مقاله ها، یادداشت های جلسه و داخلی، مانند خاطرات، تفکرات و بینش ها احاطه شده ایم. شما باید ورودی ها را سرمایه گذاری کنید. وقتی با اطلاعاتی مواجه می شوید که می خواهید آنها را به خاطر بسپارید، باید آنها مانند اسکرین شات، نشانه گذاری مقاله یا حتی ضبط یک یادداشت صوتی سریع دریافت کنید.
اکنون، ممکن است فکر کنید: « من قبلاً این کار را انجام داده ام و قطعاً احساس نمی کنم مغز دومی دارم!» خب، شما احتمالاً دچار دو اشتباه شده اید. اول، شما چیزهای اشتباهی را ثبت می کنید. اغلب، ما چیزها را ضبط می کنیم، که هیچ ارتباطی با آنها نداریم. ما در نهایت با اطلاعات بسیار زیادی مواجه می شویم که اهمیت چندانی ندارند.
سعی کنید فقط اطلاعاتی را ضبط کنید که جرقه ای را در درون شما ایجاد می کند. فکر کردن در مورد اطلاعاتی که می خواهید به عنوان دارایی های دانش به دست آورید، ممکن است به شما کمک کند. آنها بیش از یک واقعیت یا یک مشاهده (راه حل ها، صرفه جویی در زمان، جرقه های الهام، تغییر دیدگاه ها) هستند.
دوم، شما دانشی را که به دست می آورید متمرکز نمی کنید. انواع ابزارهای دیجیتالی وجود دارد که به شما امکان می دهد دارایی های دانش را به دست آورید. شما می توانید کتاب های الکترونیکی را برجسته کنید، لایک کنید، در رسانه های اجتماعی بوکمارک کنید و یا کلیپ های صوتی را از پادکست ها استخراج کنید.
اما این ابزارها تمام داستان نیستند. هر چیزی را که با این ابزارها در دست دارید به عنوان پایانه های عصبی در نظر بگیرید. همه آنها باید به یک سیستم عصبی مرکزی یعنی مغز دوم شما برگردند. هر برنامه یادداشت دیجیتال استاندارد باید این کار را انجام دهد. هر چیزی را که در آن فضای دیجیتال مرکزی ذخیره می کنید بهطور خودکار بهروزرسانی کنید.
از ریچارد فاینمن، فیزیکدان برنده جایزه نوبل پیروی کنید، که به تفکر نوآورانه و غیرقابل پیش بینی شهرت داشت. فاینمن فهرستی از حدود دوازده سوال اصلی نوشت که می خواست در تحقیقات خود به آنها پاسخ دهد. هر زمان که به اطلاعات جدیدی برخورد می کرد، آن را با این سؤالات اصلی آزمایش می کرد.
او با استفاده از این روش اغلب در غیرمنتظره ترین مکان ها راه حل پیدا می کرد! حفظ فهرستی از سؤالات اصلی به شما کمک می کند تا عکس های خود را متمرکز کنید، حتی زمانی که یک کتابخانه التقاطی از دارایی های دانش می سازید.
هر چیزی که می گیرید باید احساسی قوی و فوری داشته باشد. تیاگو فورته، خالق سیستم CODE، به طور متوسط روزانه فقط دو دارایی را جذب می کند. بنابراین، شما نیز به 24 ساعت گذشته خود فکر کنید. دو نکته کلیدی دانش شما چیست؟ آنها را دریافت کنید!
یک فضای دیجیتال طراحی شده برای بهینه سازی بهره وری ایجاد کنید.
آیا تا به حال در مورد اثر کلیسای جامع شنیده اید؟ اساساً فضایی که در آن قرار دارید بر تفکر شما تأثیر می گذارد. وقتی در کلیسای جامعی با طاق های گوتیک، سقف های طاق دار و کف های مرمری هستید، درباره هدف زندگی تان بیشتر از هر زمان دیگری فکر می کنید و به تمرکز می رسید. همین اثر در مورد فضای دیجیتال نیز صدق می کند. به دارایی های دانشی که به عنوان بلوک های سازنده مغز دوم خود جذب کردهاید، فکر کنید.
مرحله بعدی، سازماندهی، زمان شروع ساختن آنها به یک کلیسای جامع است، که الهام بخش تفکر عالی خواهد بود. اگر بدون سازماندهی اطلاعات را ضبط کنید، همه دارایی های ارزشمند دانش شما کمتر الهام بخش و طاقت فرساتر می شوند. هنوز با اضافه بار اطلاعات بیشتری روبرو هستید. و این بار مسئول آن اضافه بار شما هستید! بنابراین، شما باید سازنده کلیسای جامع باشید و آن دارایی ها را سازماندهی کنید. اولین غریزه شما ممکن است سازماندهی بر اساس دسته موضوعی باشد. این غریزه را نادیده بگیرید.
مغز دوم شما نباید مانند یک کتابخانه، بلکه مانند یک آشپزخانه باشد. خوب، تصور کنید که آشپزخانه خود را بر اساس غذا سازماندهی کنید. برای اینکه مغز دوم خود را نتیجه گرا کنید، دارایی های دانش خود را به ترتیب قابلیت عمل سازماندهی کنید.
آرشیوها، پروژه ها، مناطق و منابع چهار حوزه مغز دوم شما هستند. هر دامنه می تواند به تعداد دلخواه پوشه اختصاصی یا تعداد کمی داشته باشد. پروژه ها اهداف کوتاه مدت همراه با ضرب الاجل هستند، و شما فعالانه برای تکمیل آنها تلاش می کنید. یک پروژه کاری ممکن است طراحی یک وب سایت جدید باشد.
یک پروژه شخصی ممکن است برنامه ریزی برای تعطیلات باشد. حوزه ها تعهدات مستمر هستند. به عنوان مثال، امور مالی شخصی شما یک منطقه است، نه یک پروژه. تاریخ تحویل ندارند، آنها پویا هستند و نیاز به نظارت مداوم دارند.
منطقه ای که ما آن را منابع می نامیم، قلم نگه داری برای موضوعاتی است که شما علاقه مند به کاوش هستید، اما هنوز به پروژه ها یا مناطقی تبدیل نشده اید. عجیب ترین ن سرگرمی ها و رویاهای شما می توانند در اینجا پیدا شوند.
در نهایت، بایگانی شما برای پروژه های تمام شده، مناطق غیرمرتبط و علایق گذشته، هستند. فقط به این دلیل که در حال حاضر با شما مرتبط نیستند، نباید آنها را از مغز دوم خود بیرون بیاورید، بلکه باید آنها را به سردخانه منتقل کنید، زیرا آنها مانع دسترسی شما به دارایی های دانش کاربردی تر نمی شوند. از میان این دسته ها، پروژه ها عملی ترین هستند.
هر دارایی دانشی که به دست می آورید باید به یکی از این چهار حوزه اختصاص داده شود. بنابراین، آنها به ترتیب قابلیت اقدام فوری دسته بندی می شوند. اما خیلی هیجان زده نشوید، بهتر است به محض ثبت آن، سازماندهی نکنید. صبر کنید تا دسته ای از دارایی ها را مرتب کنید، سپس آنها را سازماندهی کنید. این به شما امکان می دهد تا به هر دارایی به صورت تحلیلی و به عنوان بخشی از یک زمینه گسترده تر اطلاعات نگاه کنید.
برای اعتبار اضافی آماده اید؟
ماموریت شما این است که فضای کاری دیجیتال خود را پاک کنید. همه چیز را به طور جدی بایگانی کنید. مرتب کردن کوهی از پرونده های قدیمی، بزرگترین عامل بازدارنده برای ساختن یک مغز دوم موثر است. هنگامی که یک فضای تمیز و تازه دارید، یک بررسی ذهنی انجام دهید. در حال حاضر کدام پروژه های شما در حال حرکت هستند؟ به دو یا سه مورد فکر کنید، سپس برای آنها پوشه ای اختصاص دهید. شما آماده شروع ساخت کلیسای جامع دیجیتال خود هستید.
آنچه را که نیاز دارید بردارید، بقیه را فراموش کنید.
نصف شب از خواب بیدار می شوید. شما یک ایده شگفت انگیز و متحول کننده در زندگی داشته اید. شما آن را یادداشت می کنید، سپس دوباره به خواب می روید. وقتی صبح بیدار می شوید، یادداشت کنار تختتان را بخوانید. بگذارید زمان کافی بین ثبت یک یادداشت و مواجهه مجدد با آن بگذرد.
مهم نیست که شش ماه بعد آن یاداشت چقدر در ذهن شما طنین انداز شده است. چگونه می توانید از این مشکل جلوگیری کنید؟ خب، شما نمی خواهید صرفا یک دانش را ذخیره کنید، بلکه باید دانش را به گونه ای ذخیره کنید که در زمان مواجه بعدی، قابل دسترس و مرتبط باشد. جالب اینجاست که هر چه در ضبط و سازماندهی بهتر عمل کنید، همه اطلاعات شما کمتر قابل کشف می شوند.
یک ضرب المثل چینی قدیمی وجود دارد: اگر می خواهید دانش کسب کنید، هر روز چیزی اضافه کنید. اگر می خواهید به خرد برسید، هر روز چیزی را کم کنید. مرحله بعدی در سیستم CODE تفریق است. با کار در لایه ها، اطلاعات کلیدی را شناسایی، استخراج و تقطیر کنید. هرچه لایه های بیشتری داشته باشید، دارایی های دانش شما می تواند قوی تر شود.
در اینجا بیان می شود که چهار لایه تقطیر ممکن است در عمل چگونه به نظر برسد.
- ابتدا مقاله ای را ذخیره کنید که علاقه شما را برانگیزد.
- دوم، آن را بخوانید و قسمت های کلیدی را برجسته کنید.
- سوم، ایده ها و عبارات کلیدی را در آن قسمت ها برجسته کنید.
- چهارم، یک خلاصه اجرایی از آن ایده های کلیدی را بیش از چند جمله بنویسید.
به یاد داشته باشید، زمانی که در حال تقطیر هستید، تنها قسمت هایی از مقاله را که علاقه شما را برانگیخته و با اهداف شما مرتبط هستند خلاصه کنید.
خلاصه اجرایی شما باید اولین چیزی باشد که هنگام بازگشت به یک دارایی دانش می بینید، و به شما این امکان را می دهد که خود را با مهم ترین نکات اولیه دارایی آشنا کنید. تقطیر زمان می برد. اما قول می دهم، که در وقت شما صرفه جویی می کند. دفعه بعد که با دانش جذب شده خود درگیر می شوید، لازم نیست به عقب برگردید تا همه چیز را به خاطر بیاورید. شما می توانید سطحی را که در آن درگیر می شوید، انتخاب کنید، ایده های کلیدی ای را که برجسته کرده اید بروزرسانی کنید، یا دوباره محتوا را مرور کنید.
اگر برای شروع تقطیر به تشویق بیشتری نیاز دارید، از کن برنز، مستندساز موفق، الهام بگیرید. مستندهای او با موضوعاتی مانند جاز یا جنگ داخلی آمریکا در زمینه تقطیر قرار دارند. برنز به شدت به فیلم های یافت شده و آرشیوی متکی است، به ازای هر 50 ساعت فیلمی که او می گیرد، تنها یک ساعت برش نهایی را انجام می دهد.
شما نیز سی دقیقه را برای خود تعیین کنید، نوشیدنی دلخواه خود را بردارید و به مطالعه مقاله ای که قصد خواندن آن را داشتید بپردازید. سپس، لایه های تقطیر را مرور کنید: متن را بخوانید، قسمت های کلیدی را برجسته کنید، ایده های انتقادی جسورانه را برجسته کنید و یک خلاصه اجرایی ایجاد نمایید.
فقط دانش را ذخیره نکنید، بلکه از آن استفاده کنید!
ما به آخرین مرحله در سیستم CODE رسیده ایم: بیان. این مرحله کاملاً خود توضیحی است. شما یک مغز دوم در حال کار ساخته اید. شما اطلاعاتی را جمع آوری کرده اید، آن را سازماندهی نموده اید و آن را در فهرست های کلیدی قرار داده اید.
اکنون، زمان استفاده از این دانش فرا رسیده است: شما باید محصولات قابل تحویل جدید (کار، انجام پروژه های شخصی، انجام کارهای جانبی، و ابداع راه حل های جدید برای مشکلات آزاردهنده) ایجاد کنید.
خب، منتظر چه چیزی هستید؟
نگران نباشید، کار ما هنوز تمام نشده است. برای بسیاری از مردم، این مرحله نهایی دلهره آورترین مرحله است. بنابراین، در اینجا یک هک نهایی وجود دارد که به شما کمک می کند از تمام دانشی که به دست آورده اید، سازماندهی و تقطیر کرده اید، استفاده کنید. پروژه های خود را با استفاده از بسته های میانی آغاز کنید. بسته های میانی چیست؟
آنها قطعات کوچک و قابل اجرا از یک فرآیند بزرگتر هستند. هرچه قطعات بیشتری داشته باشید، ساختارهای پیچیده و الهام بخش بیشتری می توانید خلق کنید. به همین ترتیب، اگر آنها را به مراحل مجزا و قابل دستیابی تقسیم کنید، می توانید پروژه های بسیار بزرگ و پیچیده را انجام دهید. در واقع، بسیاری از حرفه ها در حال حاضر این کار را انجام می دهند، توسعه دهندگان نرم افزار در ماژول ها کار می کنند، و تولیدکنندگان تلویزیون قبل از اینکه فصل های کامل تلویزیون را ایجاد کنند، پایلوت ها را توسعه می دهند.
رسیدگی به یک بسته میانی، دست یافتنی تر و ضد وقفه تر از تلاش برای مقابله با یک پروژه کامل است. اما یک مزیت دیگر وجود دارد. بسته های میانی به شما امکان می دهند زودتر بازخورد دریافت کنید و اغلب به این ترتیب، اگر نیاز به تغییر مسیر دارید، می توانید با حداقل کار از دست رفته این کار را انجام دهید.
هنگامی که یک بسته میانی به شکل یک دستور جلسه یا بیانیه ماموریت ایجاد می کنید، می توانید بارها و بارها از آن استفاده کنید و آن را مطابق با پروژه های فعلی خود تغییر دهید. در واقع، اگر مدتی است که از مغز دوم خود استفاده می کنید، احتمالاً از قبل ده ها بسته میانی از پیش ساخته شده در آنجا دارید.
عملکرد برچسب گذاری و نوار جستجو، دوست شما در مورد بازنمایی بسته های میانی هستند. شما باید با برچسب گذاری اطلاعات و دارایی های دانشی که به دست می آورید با یک بخش از کلمات کلیدی مرتبط، زمینه را ایجاد کنید. اگر به من اعتماد کنید، بعدا از خودتان تشکر می کنید.
یک بخش پرسش و پاسخ برای وب سایت شرکت خود بنویسید. خوشبختانه، شما هر چیزی را که اغلب مطرح می شود به عنوان “پرسش متداول” برچسب گذاری کرده اید. برچسب را جستجو کنید و سوالات متداول شما اساسا برای شما نوشته شده است. اگر متوجه سؤالات متداول جدیدی شدید، آن ها را به محض بالا آمدن تگ کنید. هنگامی که نیاز به روز رسانی است، برچسب را دوباره جستجو کنید و هر گونه اطلاعات جدید را در آن قرار دهید. به همین سادگی است.
بهترین انگیزه برای ابراز وجود چیست؟ فیلسوف قرن هجدهم، جیامباتیستا ویکو، آن را به خوبی در این جمله خلاصه کرده است: ما فقط می دانیم که چه چیزی می سازیم.
به عبارت دیگر، تا زمانی که دستمان را کثیف نکنیم، نمی توانیم واقعاً چیزی را بفهمیم. وقتی از دانش و بینشی که جمع آوری کرده اید برای ایجاد چیزی جدید استفاده می کنید، در آن زمان است که می توانید واقعاً خود را یک متخصص بدانید. سعی کنید یک پروژه را تکمیل نمایید.
لازم نیست پروژه شما کامل باشد، فقط باید انجام شود و اگر شما یک سری کارهای ناتمام دارید، این قانون سرانگشتی را امتحان کنید: فقط زمانی پروژه ای را شروع کنید که 80 درصد آن انجام شده باشد، تا به احتمال زیاد به همه چیز پی ببرید.
خلاصه نهایی
وقتی مغز دوم دیجیتالی ایجاد می کنید، به شما امکان می دهد اطلاعات را به طور مستقیم ذخیره و مرتب کنید، بنابراین می توانید رابطه خود را با اطلاعات تغییر دهید. با استفاده از سیستم CODE، می توانید ضبط، سازماندهی، تقطیر، و علم را بیان کنید. وقتی به این روش عادت کردید، دیگر هرگز اطلاعات یا ایده های مهم را فراموش نخواهید کرد.
عالی خیلی کاربردیه
همین ی مغزی که داریم هم نمی تونیم کنترل کنیم، فقط فقط فقط برید ببینید جیم ران چی می گه. هر بنی بشری که می یاد همایش یا سمینار می ذاره قسمتی از مطالب جیم ران یا ارل نایتینگل یا ناپلئون هیل است. هرچی توی دنیا مطلب درست و کاربردی درباره موفقیت و موفقیت فردی وجود داره از این ۳ نفره
عالی بود ممنون اما ایده کتاب مثل ایده تقکر خلاق ارل نایتینگل هست