ٰرویاهات را بنویس – استیو هاروی

می خواهم به شما 2 تا کار یاد بدهم که انجام بدهید. اگر این 2 کار را انجام دهید، زندگی شما تغییر خواهد کرد.

زمانی که در برنامه تلویزیونی نیستم، یک سخنران انگیزشی هستم و دلیل اینکه این کار را به عنوان سخنران انگیزشی واقعاً خوب انجام می دهم این است که می دانم دارم در مورد چه چیزی صحبت می کنم.

شما دارید به کسی نگاه می کنید که قبلاً وضعیت مالی خوبی نداشته، پس من از اول یک آدم پولدار نبودم که مادرم پولدار باشد و به من پول بدهد و الان به شما بگویم که چطور از پس مشکلات بر بیایید.

نه، چون خودم هم در شرایط بدی بودم، می خواهم به شما هم بگویم چطور اوضاع را درست کنید. چون خودم زمین خورده بودم، می خواهم بگویم که چطور از جایتان بلند شوید. چون من خودم شروع بدی داشتم، می خواهم به شما بگویم که چطور کارتان را به پایان برسانید.

امروز دو تا چیز به شما می گویم. حالا به من گوش کنید. چیزی که می خواهم بگویم تنها برای افراد معنوی است. اگر فردی معنوی نیستید، پس برای شما نیست. اگر به خدا اعتقاد ندارید، این مورد کاری برای شما انجام نمی دهد. اما نمی دانستم که شما هم قرار است بیایید و من هم نسخه ی دیگری ندارم.

این حرف ها فقط برای افرادی هست که ایمان دارند. نیازی ندارید که یک مسیحی از مرگ برگشته یا چیزی مثل آن باشید؛ فقط باید بدانید که خدا وجود دارد. اگر این را درک کنید، از اینجا به بعد می توانم شما را کمک کنم.

می خواهم 2 چیز به شما بگویم که می تواند زندگی تان را تغییر دهد. 2 آیه از کتاب مقدس است که کل زندگی من را تغییر داد. خیلی ساده است؛ نکته ی جالب چیزی که می خواهم بگویم این است که هرکسی می تواند آن را انجام دهد. این چیزی است که می خواهم به شما بگویم.

قرار نیست در مورد تحصیلات با شما صحبت کنم، چون خودم تحصیلاتی ندارم. من به خاطر عملکرد ضعیفم از مدرسه اخراج شدم. من مشکل لکنت زبان بدی داشتم. خارج از خانه نمی توانستم حرف بزنم. هیچوقت نمی توانستم در مدرسه خوب باشم، در نهایت از مدرسه اخراج شدم، الان هم در سومین ازدواجم هستم. 2 بار هر چیزی که داشتم را از دست دادم. بی خانمان بودم و 3 سال در ماشین زندگی می کردم.

می خواهم چیزی را که می دانم به شما بگویم. این جواب یک پسر پولدار خوشتیپ یا یک تئوری نیست؛ نه، نه، نیاز نیست برای انجام آن برنامه ای را بخرید؛ نیازی نیست جایی ثبت نام کنید؛ من این موضوع را همین الان به شما می گویم. چیزی که میخواهم بگویم را اگر همین الان اجرا کنید، می توانید وجودتان را تغییر دهید. چون هرکسی را که می شناسم، می خواهد شاد باشد. هرکسی را که می شناسم، می خواهد موفق باشد. اگر شما این 2 چیز را نمی خواهید، مطمئناً یک ایرادی دارید.

خب برویم، یک جمله از کتاب مقدس وجود دارد که می خواهم به شما بگویم، یک جمله ی خیلی کوچک و کوتاه است. حتی نمی دانم در کجای کتاب نوشته شده است. وقتی بگویم شاید کسی باشد که بداند، اما می خواهم آن را به شما بگویم. این جمله زندگی من را تغییر داد:

تو چیزی نداری، چون چیزی درخواست نکردی.

آیا می دانید که چقدر این کلمات برای شما بزرگ هستند؟؟

تو چیزی نداری، چون چیزی درخواست نکردی.

این یک جمله ی خیلی ساده است، اما در کتاب مقدس شما نوشته شده است. فقط در کتاب مقدس آدم های پولدار نوشته نشده است، در همان نسخه ای نوشته شده است که شما هم دارید.

تو چیزی نداری، چون چیزی درخواست نکردی.

این درست ترین عبارتی هست که امروز از من می شنوید، چون این واقعیت دارد.

اکثر آدم ها زندگی رؤیاهایشان را ندارند، چون از خدا برای داشتن زندگی رؤیایی شان درخواست نکرده اند.

تا الان تلاش کردید که خودتان همه چیز را بفهمید و کنترلش کنید. خب چه نتیجه ای گرفتید؟ می دانید این کار به تنهایی چقدر سخت است؟ چون من این کار را کردم.

من این کار را حدود 30 سال انجام دادم. تلاش کردم که همه چیز را خودم بفهمم. آیه ی ساده ی کتاب مقدس می گوید:

تو چیزی نداری، چون چیزی درخواست نکردی.

اگر شما از خدا درخواست کنید، او هم به طور خودکار به شما می دهد. شما فرزند او هستید. او شما را خلق کرده است. او شما را ساخته است. شما تصادفی اینجا حضور ندارید. شما به خاطر مادر و پدرتان اینجا حضور ندارید. پدر و مادرتان از کجا آمده اند؟ یک نفر همه ی این چیزها را شروع کرده است. خدا شما را خلق کرد، او به شما این کارهای کوچک و ساده را داده تا انجام دهید. 

تو چیزی نداری، چون چیزی درخواست نکردی.

دومین دلیلی که مردم چیزی که می خواهند را ندارند و بعد کارم با شما تمام است. چیزی که می خواهند را یادداشت نمی کنند. این قسمت بسیار بسیار مهم موفقیت است. این یک اصل موفقیت است. هر آدم ثروتمندی این را می داند. من هیچ آدم ثروتمندی را نمی شناسم که تخته ی آرزوها نداشته باشد.

من هیچ آدم ثروتمندی نمی شناسم که رؤیاهایش را روی کاغذ ننوشته باشد. هیچ کسی را نمی شناسم. من افراد خیلی زیادی را می شناسم که اوضاعشان خوب است. ما زمان زیادی روی این موضوع بحث کردیم. آنها چند تا از تخته ی آرزوهایشان را به من نشان دادند و متوجه شدم که چرا باید برگردم و روش خودم را تغییر دهم. شگفت زده شده بودم. باید تخته ی آرزوها داشته باشید و روی کاغذ نوشته شده باشد. می دانید چرا؟

  چون این موضوع هم در کتاب مقدس آمده است. می دانم این یکی کجاست. «حبقوق  2:2» خانه که رفتید این را بخوانید. نوشته:

چشم اندازت را بنویس و آن را واضح کن، طوری که هرکسی که آن را می خواند، درکش کند و حتی اگر خیلی طول بکشد، منتظرش باش، چون مطمئناً در یک زمانی خاص به واقعیت تبدیل می شود.

دارم واقعیت را به شما می گویم. یادداشت کن.

چیزی که دارم به شما می گویم، جواب می دهد. هیچ جادویی در کار نیست. اگر درخواست خود را مطرح کنید و هر چیزی که از خدا می خواهید را روی کاغذ بنویسید.

خب حالا این تمرینی هست که می خواهم انجام دهید. این شما را نگران می کند. هر چیزی که از خدا می خواهید را روی کاغذ بنویسید، تمام جزئیات را تا جایی که می توانید، بنویسید. یادداشتش کنید. هدف شما این است که 300 مورد را یادداشت کنید، چون من 300 مورد می شناسم که می توانید استفاده کنید. شاید وقتی به شماره 75 ام برسید، دیگر برایتان سخت شود. ممکن است همینجا گیر کنید، چون ذهن شما شرطی نشده که به بیشتر از آن فکر کند.

پس می روی و برای لیست کوچکت تلاش می کنی. اما من فقط می خواهم تصورات شما را بالاتر ببرم. فرض کنید می توانستید هر چیزی را که می خواهید، داشته باشید. همان ها را روی کاغذ بنویسید، هر چیزی.

✔ چند تا ماشین می خواهی؟

✔ چه نوع ماشین هایی می خواهی؟

✔ چه رنگی؟

✔ دوست داری خانه ی بعدی ات کجا باشد؟

✔ یک خانه ی تابستانه می خواهید؟

✔ دوست دارید به کجا سفر کنید؟   

✔ می خواهی چقدر پول در بانک داشته باشی؟

✔ دوست دارید چقدر داشته باشید تا بازنشسته شوید؟

✔ چه چیزهایی می خواهید برای نوه هایتان به جا بگذارید؟

✔ چقدر پول دوست دارید به خواهران و برادرانتان بدهید؟

✔ دوست دارید یک روز پیش خانواده بروید و یه چک به همه شان بدهید؟

هر چیزی که می خواهید را روی کاغذ یادداشت کنید. تا وقتی که 300 مورد را یادداشت نکردید، متوقف نشوید. کمی وقت تان را می گیرد. دارم به شما می گویم، وقتی که به مورد 75 ام برسید، مغزتان قفل می شود.

اما به نوشتن ادامه دهید و هر روز صبح، لیست تان را بخوانید. از شما نمی خواهم که شب ها تلویزیون نگاه کنید، می خواهم لیست تان را بخوانید. مگر اینکه تلویزیون برنامه ی «دعوای خانوادگی» من را داشته باشد. نه، اما جدی 5 دقیقه زمان بگذارید و هر شب و هر صبح، لیست تان را بخوانید. یک سال پس از امروز صبر کنید. یک مداد بردارید و به سراغ لیست تان بروید و هر موردی را که در این لیست نوشته اید و برایتان اتفاق افتاده است را تیک بزنید.

به من گوش کنید. اگر این کار را با ایمان انجام دهید، اگر لیست را با انتظار اینکه خدا قرار است کار فوق العاده ای برای شما انجام دهد، بخوانید؛ در انتهای یک سال، شما شوکه خواهید شد. قطعاً شوکه می شوید که چند تا از این موارد موجود در لیست تان تیک خورده اند.

به شما قول می دهم حداقل 30 مورد از این لیست تیک می خورد. حداقل 10 درصد موارد موجود در لیست تان به واقعیت تبدیل می شوند. می دانید از کجا می دانم؟ چون افراد خیلی زیادی را می شناسم که این کار را انجام داده اند. اما می دانید که چطور واقعاً این را می دانم؟

چون خودم هم انجامش داده ام. وقتی گوشی ام را باز می کنم، کاش الان همراهم بود. گوشی من، تخته ی آرزوهای من است. روی گوشی من عکس سگ و غروب آفتاب و این چیزها نیست. تخته ی آرزوهای من روی تمام کامپیوترهایم هست، روی آیپدها، تبلت و لپتاپم. تخته ی آرزوهایم روی همه شان هست،

چون این علامتی است که دارم برای خدا می فرستم که به کاری که قرار است برای من انجام دهی، باور دارم.

الان هم باید یک لیست آرزوهای جدید درست کنم، چون خیلی از آن موارد در آن لیست خط خورده و آنها را حدود یک سال یا دو سال پیش نوشتم و الان به آنها رسیده ام.

دارم به همه ی شما می گویم که این شکلی جواب می گیرید.

• چیزی ندارید، چون درخواستی نکرده اید.
• رؤیاهایتان را بنویسید و آن را واضح کنید.

از امروز این دو کار را انجام دهید. لیست آرزوهایتان را بنویسید و هر صبح و هر شب، آن را بخوانید. یک سال بعد، آن را تیک بزنید، شوکه خواهید شد. شما را به این چالش دعوت می کنم، بنشین و تماشا کن که خدا چه کارهایی می کند. خدا سر تمام وعده هایش می ماند، دارم به شما می گویم.

متشکرم از همه.