10 کلید موفقیت تونی رابینز را می خواهیم در این صفحه به طور کامل بررسی کنیم. تونی رابینز بعد از خواندن بیش از هفتصد جلد کتاب درباره موفقیت، آنها را تماماً برای ایجاد تغییر در انسان ها به کار گرفت. این همان دلیل اصلی است که باعث می شود بعضی ها افراد بسیار موفقی باشند و برخی دیگر در بدبختی و فقر به سر برند. وقتی تونی می گوید: «موفقیت، سرنخ هایی از خودش باقی می گذارد» بدان معنی است که می توان رفتار سایر افراد را الگو قرار داد.
موفقیت یک تصادف نیست، بلکه در مورد تونی حاصل تلاش مداوم او در راستای رسیدن به هدف است. کاری که تونی رابینز کرد این بود که به جستجوی موفق ترین افراد جامعه پرداخت و سپس ویژگی های ممتاز آنان را الگوی خود قرار داد.
تونی رابینز معتقد است که همگی ما دارای سیستم عصبی مشابهی هستیم، به همین دلیل قادریم حالت های روانی هر شخصی را دارا باشیم و اعمال فیزیکی او را دقیقاً انجام دهیم و به هر چه او رسیده است، نایل شویم. دانستن این موضوع، ما را تشویق می کند که هر محدودیتی را از زندگی خود برداریم زیرا اگر شخص دیگری قادر است کاری را انجام دهد، ما نیز می توانیم.
10 کلید موفقیت تونی رابینز
اکنون می خواهیم با 10 قانون موفقیت تونی رابینز آشنا شویم:
1- داشتن آمادگی و استفاده از فرصتها
داشتن آمادگی و استفاده از فرصتها، حالتی را پدید میآورد که معمولاً بخت و اقبال نامیده میشود. زمانی که تونی برای جیم ران شروع به کارکرد و تمام رکوردهای فروش را شکست، این موفقیت تنها به دلیل خوششانسی او نبود! ما گاهی وقتها پیشزمینهها را کاملاً نادیده میگیریم و در عوض، تنها به موفقیتی که آن شخص کسب کرده است چشم میدوزیم.
تونی خودش را از قبل برای فروشندگی آماده کرده بود و به همین دلیل موفق شد. او قبل از آنکه برای جیم ران کار کند، دوره آموزش فروشندگی را گذرانده بود، در این زمینه مطالعه کرده بود، به سمینارهای جیم ران رفته و به مطالب ارزشمند او ایمان آورده بود. به همین خاطر وقتی کار فروشندگی را آغاز کرد، از اکثر فروشندگان دیگر کارش بهتر بود زیرا از همان روز سخنرانیاش در کلاس، شدید داشت در خودش آمادگی ایجاد میکرد.
او قبلاً در دبیرستان برای خودش بهعنوان حلال مشکلات شخصیت کسب کرده بود. او قبلاً در سن چهاردهسالگی، بهخوبی از پس مصاحبه با وودی هایس و هوارد کازل برآمده و برای خودش در یک روزنامه کاری دستوپا کرده بود. مسلماً همین تجارب بودند که اعتمادبهنفس را در او تقویت کردند و در زمان استخدامش نزد جیم ران، باعث شدند که آنهمه امتیازات کسب کند.
2- گرفتن یک تصمیم واقعی
تصمیمهای شماست که زندگیتان را شکل میدهد، نه شرایط خارجی. زمانی زندگی برای تونی بیاهمیت شده بود؛ وقایعی نظیر طرد شدن او از خانه در سن هفدهسالگی، یا زمانی که در یک آپارتمان چهل متری زندگی میکرد، داشت او را از پا درمیآورد. ولی یک روز، بعد از آنکه دوستی او را تشویق به تغییر زندگیش نمود، سرانجام با خودش فکر کرد: «باید همین کار را بکنم! میدانم که به لحاظ روانی، هیجانی و فیزیکی، بیشتر از آن چیزی هستم که نشان میدهم.» آن روز تونی تصمیم گرفت که زندگیش را برای همیشه تغییر دهد. تصمیم گرفت که دیگر هرگز به کمتر از آن چیزی که میتواند باشد رضایت ندهد.
تونی معتقد است که گرفتن یک تصمیم واقعی، بدان معنی است که برای گرفتن نتیجه، کمر همت ببندید و از هر چیز دیگری دست بشویید. سه تصمیم است که سرنوشت شما را رقم میزند:
- اینکه فعالیت خودتان را بر روی چه چیزی متمرکز کنید.
- هر چیزی برایتان چه معنایی دارد.
- برای رسیدن به نتیجه دلخواهتان چه باید بکنید.
اگر در زندگی به کسی برخوردید که بیشتر از شما احساس شادکامی و موفقیت میکند، بدانید دلیلش آن است که تصمیمگیری او در این سه مورد با شما فرق داشته است.
3- تمرکز روی هدف
نگاهتان را بر روی هدف متمرکز سازید، نه بر روی آنچه که موجب هراستان میشود. توني فهمید که شرکتش در معرض ورشکستگی است، زیرا مت پولهای او را بالا کشیده و او را با هفتصد و پنجاه و هشت هزار دلار بدهی تنها گذاشته بود.
در شرایطی که همه به او میگفتند بهتر است ورشکستگیاش را اعلام کند، او طور دیگری فکر میکرد. او نگاهش را بر روی خواستهاش متمرکز کرده بود. به همین خاطر توانست همه کارها را درست کند. او فکرش را بر روی یافتن راهحل متمرکز کرده بود و دائماً از خودش میپرسید که بایستی چه کار کند.
4- اعتقاد نداشتن به شکست
چیزی به نام شکست وجود ندارد، تنها نتایج موجودند. موفقیت چیزی است که همه آن را میخواهند ولی از شکست میهراسند. مهمترین عقیدهای که مانع موفقیت افراد میشود این است که فکر کنند ممکن است شکست بخورند. اگر چیزی به نام شکست وجود نداشته باشد آنوقت چه؟ اگر هر بار که هدفی را بر روی کاغذ مینویسید، آن هدف تحقق یابد آنوقت چه؟ آیا هدفهای بزرگتری را انتخاب میکنید؟ آیا نسبت به هدفهایی که بر روی کاغذ مینویسید دقت بیشتری به خرج میدهید؟
زمانی که تونی از روی موفقترین چهرههای کشور نظیر آرنولد شوارتزینگر، جیم کری و بیل کلینتون الگوبرداری میکرد، متوجه شد که آنها هرگز اعتقادی به شکست نداشتند. سؤال من از شما بسیار ساده است: اگر بدانید که امکان شکست وجود ندارد، آنوقت چه میکنید؟
5- پرسیدن سؤالهای مفید
تمام پیشرفتهای انسان از یک سؤال آغاز میشود. وقتی تونی زندگیش بهکلی دگرگون شد، نهتنها هدفهای تازهای برای خودش وضع کرد، بلکه سؤالهای تازهتری نیز از خودش پرسید: «چه چیزی مردم را به انجام کارهایشان وادار میسازد؟ چه چیزی باعث میشود که افراد خاصی به توفیق دست یابند درحالیکه بهظاهر دارای امکانات کمتری نسبت به افراد شکستخورده هستند؟
چگونه میشود موفقیتی نظیر آنان کسب کرد؟ چگونه میتوان تغییرات سریعتر و با دوام تری در افراد ایجاد کرد؟ چگونه میتوان کیفیت زندگی انسانها را بهبود بخشید»، پرسیدن سؤال چه اهمیتی دارد؟ آنقدر مهم است که اگر از پرسیدن برخی از آنها دربمانید، پاسخ این سؤال را که «چگونه میتوانید زندگیتان را کاملاً تغییر دهید» نیز نخواهید گرفت.
این قابلیت پرسیدن سؤالهای مفید است که تفاوتهای میان انسانها را پدیدار میسازد. انسانهای موفق کسانی هستند که سؤالهای بهتر پرسیدهاند و درنتیجه، جوابهای بهتری نیز دریافت کردهاند. اگر در زمینهای قصد پیشرفت دارید، مطمئناً سؤالهایی در آن زمینه وجود دارد که پاسخ آنها برایتان کارساز خواهد بود. مسئله این است که سؤالهای صحیح بپرسید.
6- حاکم بودن بر روحیه و احساس
قابلیتهای انسانها محدود نیست، بلکه روحیهشان محدود است. یکی از دلایل اصلی رسیدن تونی به این سطح از بینش و بصیرت، این بود که او میدانست چگونه بر روحیه خودش حاکم باشد. افراد موفق کسانی هستند که قادرند عواطف و احساساتی را در خودشان کنند که باعث تحرک دائمی در آنان شود.
تونی بر این باور است که انسانها قادرند از قابلیتهایشان بهترین استفاده را بکنند. همچنین معتقد است که انسانها قابلیتهای بیکران دارند. تونی میگوید که عواطف و احساسات ما قادرند هرکدام از قابلیتهای ما را در زمان محدود سازند.
این روحیه شماست که درک شما را از واقعیت و همچنین تصمیمها و رفتارتان را تعیین میکند. روحیه در دسترسی به موفقیت چه نقشی دارد؟ اگر آدمی ترسو، بیحوصله، افسرده و با عصبی باشید، هرگز قادر نخواهید بود به موفقیت دست پیدا کنید.
7- التزام رسیدن به هدف
یکی دیگر از 10 کلید موفقیت تونی رابینز ضرورت رسیدن به هدف است. تاکنون هرگز کسی بهصرف داشتن علاقه به هدف نرسیده است، کسی به هدف میرسد که خودش را برای رسیدن به آن هدف ملزم ساخته باشد. چرا التزام رسیدن به هدف تا این حد مهم است؟ افرادی که فقط علاقهمند رسیدن به هدف هستند معمولاً شکست میخورند زیرا بهجای کلمه باید، کلمه شاید را به کار میبرند.
وقتی باید در کار باشد، هر کاری را به خاطر آن انجام میدهید. زمانی که تونی قصد مصاحبه با هایس را داشت، آنقدر در این کار پافشاری کرد تا سرانجام موفق به مصاحبه با او شد. زمانی که تونی مشغول تهیه وام بود تا بتواند نزد جیم ران کار کند و در سمینارهای او شرکت کند، به سه بانک مراجعه کرد. این اولین وام او بود، درحالیکه شرایط دریافت وام را هم نداشت!
زمانی که تونی بلیطهای سمینار جیم ران را میفروخت، مردم قبل از خریدن بلیط معمولاً به او سه یا چهار بار نه گفته بودند. شما هم اگر با مواردی از این قبیل مواجه شدید، این میتواند برایتان فرصتی باشد که خودتان را امتحان کنید و ببینید تا چه حد ملزم به انجام آن کار هستید. جان کلام در این است که مشخص شود شما ملزم به انجام چهکاری هستید و ملزم به انجام چهکاری نیستید.
8- پیشرفت دائمی و پایانناپذیر
تونی معتقد است که چهرههای موفق همواره به پیشرفت خود و حرفهشان فکر میکنند، زمانی که تونی دبیرستان بود، از طریق خواندن کتاب و شرکت در سمینارها، تمرین بر روی پیشرفت دائمی را آغاز کرده بود. در آن زمان برای پیشرفت، روزی یک کتاب میخواند. دانش تونی از این بابت بسیار غنی شد زیرا او نیرویش را بر روی یادگرفتن راههای تازه – بهمنظور ارزش بخشیدن به زندگی انسانها – متمرکز کرده بود.
افراد جامعه ما احساس امنیت مالی و شغلی نمیکنند. آنها دائماً وحشت دارند که نکند از محل کارشان اخراج شوند و درنهایت، پول، همسر، دارایی و چیزهای دیگر خود را از دست بدهند. تنها راه صحیحی که در زندگی به انسان احساس امنیت میدهد این است که بدانید هرروز در حال پیشرفت هستید.
9- تسلط بر روابط
دلیل آنکه هر دفعه سه الی پنج هزار نفر در سمینارهای تونی شرکت میکنند این است که تونی متخصص ایجاد ارتباط با افراد است. اخیراً صاحبنظران، از تونی بهعنوان یکی از ده سخنران برتر جهان نام بردهاند.
10- انگیزه
آنچه برندهها را از بازندهها متمایز میسازد، میزان تحریکپذیری و تحرک آنان است. تمام چهرههای موفق دارای انگیزه و اشتیاقی هستند که آنان را به سمت موفقیت سوق میدهد. وقتی تونی در مصاحبهای با جیم کری از او راز موفقیتش را پرسید، جیم گفت که این انگیزه و علاقه او بوده که از او چنین هنرپیشه فوقالعادهای ساخته است. حتی زمانی که همه کار را تعطیل میکردند و میرفتند، جیم باقی میماند و نقش خودش را تمرین میکرد زیرا آرزو داشت که بهترین باشد.
سخن آخر
پیشنهاد می کنم چند مورد از 10 کلید موفقیت تونی رابینز را انتخاب کنید و روی آنها تمرکز کنید و سعی کنید آنها را در زندگی روزانه خود اجرا کنید. آن موردی که انتخاب کردید را در پایین همین صفحه با ما به اشتراک بگذارید.