داستان کوتاه

مقاله به مواهب زندگی فکر کنید

مواهب زندگی

به مواهب زندگی فکر کنید

مواهب زندگی

سال ها قبل و پیش از آنکه پرواز بر فراز اقیانوس اطلس عمومیت داشته باشد، مردی تصمیم گرفت از اروپا به آمریکا سفر کند. او مدت ها تلاش کرد و هرچه می توانست پول پس انداز کرد و سرانجام در شرایطی قرار گرفت که بلیت یک کشتی را خریداری کند. در آن زمان عبور از اقیانوس، دو تا سه هفته به طول می انجامید. او چمدانی خرید و آن را از پنیر و نام تُست پر کرد. این تنها کاری بود که می توانست بکند.

وقتی سوار کشتی شدند، سایر مسافرین به رستوران کشتی رفتند تا شام بخورند. روزها پشت سر هم ادامه یافت. او بوی غذاهای لذیذ و خوشمزه را که از رستوران بیرون می آمد، به مشام می کشید. حرف های سایر مسافران را می شنید که دستی بر شکم خود می مالیدند و از غذاها تعریف می کردند.

می گفتند پس از تمام شدن سفر رژیم غذایی می گیرند تا خودشان را لاغر کنند. مرد بینوا دوست داشت به جمع سایر مسافرین بپیوندد و در رستوران غذا بخورد، اما آهی در بساط نداشت تا با ناله سودا کند. گاه به هنگام شب با چشم های باز در رختخوابش دراز می کشید و در رؤیای توصیفاتی که سایر مسافران از غذاها می کردند، فرو می رفت.

این را هم بخوانید:  دو ویژگی کسب و کارهای موفق

در آخرهای سفر، کسی به او مراجعه کرد و گفت: «متوجه شده ام که شما همیشه نان و پنیر می خورید. چرا به رستوران نمی آیید و با ما غذا نمی خورید؟»آرزوها و رؤیاها

صورت مرد بینوا از خجالت سرخ شد و گفت: «راستش را بخواهید من آنقدر پول داشتم که تنها یک بلیت بخرم. پولی ندارم که با آن برای خوردن غذا به رستوران بیایم.»

مرد مسافر با ناباوری ابرویی بالا انداخت و گفت: «مگر نمی دانید که غذا مجانی است، شما با خرید بلیت، پول غذا را هم پرداخته اید.»

چه مردم بی شماری در دنیا، شرایطی شبیه این مرد ساده لوح دارند. آنها متوجه نیستند که پول بسیاری از مواهب زندگی از قبل پرداخته شده است.

هرگاه با ذهنیت ضعیف با مسائل برخورد می کنیم، نان و پنیر بیشتری می خوریم.

هرگاه می گوییم «از عهده انجام دادن این کار بر نمی آیم» نان و پنیر بیشتری می خوریم.

این را هم بخوانید:  زندگی بدون حسرت

هرگاه گرفتار هراس می شویم و نگرانی و اضطراب بر ما حاکم می شود، نان و پنیر بیشتری می خوریم. 

ممکن است در زندگی با ناامیدی بزرگی رو به رو شده باشید! ممکن است ناکامی را تحمل کرده باشید! به دنیای واقعی خوش آمدید. اما شما انسان هستید. مخلوق خداوند بزرگ هستید. صرفاً اینکه چیزی بر وفق مراد شما اتفاق نیفتاد، آن کسی را که شما هستید تغییر نمیدهد. اگر به زمین خوردید دوباره از جای خود برخیزید. وقتی دری به رویتان بسته می شود، در دیگری به رحمت به رویتان گشوده می شود. سرتان را بالا بگیرید و بی جهت به گوشه خلوت زندگی نروید تا نان و پنیر بخورید.

ممکن است شروع دشواری در زندگی تجربه کرده باشید. ممکن است فقر، ناامیدی و بدرفتاری و چیزهای منفی دیگری را در دوران کودکی تجربه کرده باشید. ممکن است وسوسه شوید و بگذارید که این جنبه های منفی روی بقیه دوران زندگی شما نیز تأثیر بگذارند. اما اینکه زندگی را اینگونه شروع کردید، بدین معنا نیست که این گونه هم ادامه بدهید. باید به ذهنیت و نگرش جدیدی برسید.

این را هم بخوانید:  راز موفقیت از زبان یک میلیونر

اگر رؤیایتان تحقق نیافت، در رؤیای دیگری فرو روید

بازگشت به لیست

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *