برای اینکه هر فرد به حداکثر توانایی خود برسد، به هدفی نیاز دارد که برای رسیدن به آن، مهارت های خود را تقویت کند و خود را فراتر از محدودیت ها بکشاند. آرنولد شوارتزنگر در خلاصه کتاب مفید باش (Be useful) مسیر جایگزینی برای تعریف موفقیت ارائه می کند، مسیری که نهایتا بر خدمت، مشارکت و کمک به اطرافیان تمرکز دارد. او معتقد است با مفید بودن برای دیگران، رضایت عمیق تری پیدا می کنید، روابط قوی تری می سازید و زندگی هدفمندتری را تجربه می کنید.
در کتاب “مفید باشید” که در سال 2023 منتشر شد، آرنولد شوارتزنگر (Arnold Schwarzenegger) اصول موفقیت معنادار و ایجاد تأثیری مثبت بر جهان را شرح می دهد. او این کار را ابتدا با تعریف اهداف شخصی و سپس با استفاده از دستاوردهایتان به عنوان ابزاری برای بهتر کردن زندگی دیگران، انجام می دهد.
شوارتزنگر با سابقه حرفه ای چند وجهی خود به عنوان بدنساز مشهور جهان، ستاره سینما و فرماندار سابق ایالت کالیفرنیا، دیدگاه منحصر به فردی ارائه می دهد.
اصل هدایت کننده او، “مفید باشید”، نصیحتی حیاتی است که از پدرش دریافت کرده است. این کتاب حاوی حکایت های فراوانی است که او از آنها برای شکل دادن به راهنمای انگیزشی خود برای هر کسی که به دنبال تغییر جهت گیری اولویت ها و دستیابی به پتانسیل خود است، استفاده می کند.
در این راهنما، ما با شرح چگونگی یافتن هدف های زندگی، مزایای داشتن طرز فکر مثبت و اهمیت تعهد کامل به کاری که برای تحقق رویاهایتان لازم است، اصول دستیابی معنادار آرنولد شوارتزنگر را بیان خواهیم کرد. در نهایت، به دیدگاه شوارتزنگر در مورد استفاده از دستاوردها برای کمک به دیگران که بسیار باارزشتر از صرفاً بهتر کردن خودتان است، خواهیم پرداخت.
در نهایت، ما به زمینهای که تجربیات زندگی شوارتزنگر او را به سمت دستیابی به آرزوهایش و فراتر از آن سوق داد، خواهیم پرداخت.
تعیین اهداف خود
تا زمانی که نمی دانید به کجا می خواهید برسید، رسیدن به هر جایی در زندگی دشوار است. آرنولد شوارتزنگر معتقد است که تعریف واضح اهداف اصلی، کلید هماهنگ کردن تصمیمات و خواسته های شماست.
تصویری واضح از آینده ای که می خواهید، قدم هایی را که برای موفقیت باید بردارید را ترسیم می کند. شوارتزنگر پیشنهاد می کند که رویاهای دوران کودکی شما اغلب به خواسته هایی که باید دنبال کنید اشاره می کند، اما اگر مطمئن نیستید برای چه چیزی تلاش می کنید، تعیین اهداف کوچک نیز می تواند انگیزه شما را جرقه بزند.
شوارتزنگر می گوید داشتن تصویری واضح از اهداف برای هدایت زندگی شما به مسیر درست ضروری است. درست همانطور که ورزشکاران برای پیشرفت خود موفقیت را تجسم می کنند، شما باید آینده مطلوب خود را با جزئیات واضح تصور کنید.
این تصویر ذهنی روشن می کند که برای نزدیکتر شدن به آرزوهایتان چه تصمیماتی باید بگیرید، همچنین معیاری را ایجاد می کند که با استفاده از آن می توانید پیشرفت خود را اندازه گیری کنید.
با این حال، به خاطر داشته باشید که حتی اگر شرایط ایجاب کند موفقیت را دوباره تعریف کنید یا جهت خود را تغییر دهید، اشکالی ندارد. تجربیات و درس هایی که در طول مسیر به دست می آورید به اندازه رسیدن به مقصد ارزشمند هستند.
برای انتخاب اینکه می خواهید آینده شما چگونه باشد، می توانید با مرور رویاهای دوران کودکی خود شروع کنید. شوارتزنگر می نویسد که آرزوهای اولیه شما اغلب نشان دهنده اشتیاق واقعی شماست و به شما نقطه شروعی می دهد که می توانید آن را اصلاح و گسترش دهید. با این حال، در مراحل اولیه شکل دادن به رویای خود، روی جزئیات ریز گیر نکنید.
در عوض، برای به دست آوردن تصویر کلی از آنچه می خواهید به آن برسید، دیدگاهی گسترده داشته باشید. رویای شما منحصر به فرد است – تنها محدودیت های آن، گام های ضروری برای تحقق آن است.
با گذشت زمان، همانطور که آرزوهای شما تثبیت می شود، روی جنبه های خاصی از مفهوم موفقیت برای خودتان تمرکز خواهید کرد، که به شما امکان می دهد برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید.
تبدیل رویاها به واقعیت
آرنولد شوارتزنگر در خلاصه کتاب مفید باش از داستان زندگی خود برای نشان دادن چگونگی هدایت شدن توسط رویاها استفاده می کند، اگرچه آرزوهای شما با گذشت زمان تغییر خواهد کرد.
شوارتزنگر که در اتریش به دنیا آمد، از سنین پایین می دانست که می خواهد به آمریکا بیاید، سرزمینی که آن را سرزمین فرصت ها می دید، هرچند نمی توانست تصور کند که این فرصت او را تا کجا خواهد برد.
در ابتدا، او خودش را در حال ایستادن روی صحنه بدنسازی تصور می کرد، که آن را سکوی پرتابی به صحنه فیلمبرداری هالیوود به عنوان یک بازیگر نقش اول میدید، درست مانند مردان قوی دیگری که در فیلم ها دیده بود.
اما پس از تحقق بخشیدن به رویاهای اولیه اش، شوارتزنگر متوقف نشد. او رویای ایفای نقش های با ظرافت های بیشتر را برای نشان دادن دامنه بازیگری خود در سر داشت.
در نهایت، رویای او به استفاده از تأثیری که به دست آورده بود برای ایجاد تأثیری مثبت تبدیل شد. در هر مرحله، شوارتزنگر می توانست کوه بعدی را که می خواست فتح کند، ببیند.
رویاپردازی در مورد هدفی که زندگی را تعریف میکند، ممکن است زمانبر باشد و این کاملا طبیعی است. شوآرزنگر پیشنهاد میکند که اگر در تعریف جاهطلبیهای خود با مشکل مواجه هستید، با تعیین اهداف کوتاهمدت برای تقویت یک مهارت یا بهبود جنبهای از زندگیتان، آنها را از پایه بسازید.
هنگامی که به اهداف سطح پایین خود دست یافتید، می توانید به تدریج به سمت اهداف بزرگتر حرکت کنید و از طریق آنها به علایق خود پی ببرید.
به خاطر داشته باشید که حتی اگر پیدا کردن هدف در زندگی سخت باشد، بهتر از آن است که احساس گمگشتگی و عدم ارتباط با هیچ چیز معناداری برای هدایت خود داشته باشید.
فروش رویای خود به دیگران
به همان اندازه که برای پیشرفت، انگیزه دادن به خود و تعریف کردن جاهطلبیهایتان مهم است، زمانی فرا میرسد که برای حرکت رو به جلو به کمک دیگران نیاز پیدا میکنید.
بنابراین، گام کلیدی برای رسیدن به رویایتان، یادگیری چگونگی فروختن آن به دیگران است. شما این کار را برای جلب حمایتکنندگان انجام میدهید، اما برای شناسایی پشتیبانان بالقوه خود، نیاز به درک حوزهی کاریتان دارید.
به همان اندازه مهم است که خودتان را متقاعد کنید که رویایتان چیزی است که میتوانید آن را محقق کنید و همچنین یاد بگیرید که افراد منفی نگر را نادیده بگیرید، یا بهتر است بگوییم، به آنها ثابت کنید که اشتباه می کنند.
آرنولد شوارتزنگر میگوید اگر میخواهید به رویایتان برسید، به ویژه اگر رسیدن به آن به دیگران بستگی داشته باشد، باید یاد بگیرید که چطور آن را به دیگران بفروشید.
در این زمینه، «فروش» به معنای این است که رویایتان را به گونهای ارائه دهید که دیگران را تشویق کند تا آن را مثبت ببینند و به این ترتیب تمایل به حمایت از شما داشته باشند.
برای مثال، اگر رویای شما این است که یک موسیقیدان موفق باشید، باید رویایتان را به همگروهیهای احتمالی، صاحبان سالنهایی که میخواهید در آنها اجرا کنید و افرادی که میخواهید به نمایش شما بیایند، بفروشید و این تازه شروع کار است. به عبارت دیگر، برای دیگران مفید باشید.
پس اول از همه باید حامیان بالقوه خود را پیدا کنید. این حامیان میتوانند از مؤسسات مالی گرفته تا نزدیکترین افراد زندگیتان که روی حمایت آنها حساب میکنید، باشند. برای شناسایی این «مشتریان»، همانطور که شوارتزنگر میگوید، باید خودتان را در مورد زمینهی کاریتان و الزامات موفقیت در آن، آموزش دهید.
حدس نزنید چه افراد یا سازمانهایی ممکن است از شما حمایت کنند، به جای آن، زمان بگذارید و تحقیقات جامعی انجام دهید. به واکنش دیگران نسبت به آرزوهایتان توجه کنید و از آن واکنشها به عنوان سرنخهایی برای نحوهی ارائهی ایدهی رویاهایتان به آنها استفاده کنید.
هرگز از وفاداری به خودتان هنگام به اشتراک گذاشتن رویاهایتان خجالت نکشید. اصالت شما بیش از هر نمایشی با دیگران همخوانی پیدا میکند.
تسلط بر فن بیان خود برای فروش
وقتی آرنولد شوارتزنگر برای اولین بار به آمریکا رسید، از عدم درک و برداشت عموم مردم نسبت به ورزش محبوبش یعنی بدنسازی شوکه شد. اما او به جای شکایت کردن، این ناآگاهی را به عنوان یک چالش پذیرفت و خودش را به عنوان سفیر بدنسازی به مردم معرفی کرد.
او با تأکید بر نظم و هنری که در این رشته وجود دارد، به تدریج بدنسازی را از یک ورزش خاص و تمسخرآمیز (که اغلب در رسانههای دهه ۷۰ میلادی اینطور به تصویر کشیده میشد) به چیزی الهامبخش تبدیل کرد.
با چارچوببندی مثبت روی علاقهاش، او لژیونی از طرفداران و حامیانی را به وجود آورد که به او در معرفی این ورزش به جریان اصلی کمک کردند.
مهمترین کسی که در مورد آرزوهای شخصیتان باید او را متقاعد کنید، خودتان هستید. به همین دلیل است که شوارتزنگر تأکید میکند داشتن تصویری ذهنی واضح از هدفتان بسیار مهم است.
به اشتراک گذاشتن این رویا با دیگران نه تنها به شما کمک میکند تا «ارائهی فروش» خود را اصلاح کنید، بلکه شما را به صورت علنی متعهد به تحقق آن میکند و این باعث تقویت عزم و ایجاد حس مسئولیتپذیری در شما میشود.
همچنین، به جای اینکه رویاهایتان را به عنوان یک احتمال دور بیان کنید، دربارهی آنها به عنوان یک واقعیت در حال انجام صحبت کنید.
برای مثال، نگویید که میخواهید رمانی بنویسید، بلکه به مردم بگویید که در حال نوشتن رمان هستید. این تغییر باعث میشود آرزوهایتان واقعیتر شوند و این انگیزهی بیشتری برای برداشتن گامهایی به سمت آنها و دنبال کردن تمام سختیهای لازم را به شما میدهد.
خاموش کردن صدای تردیدکنندگان
در ادامه خلاصه کتاب مفید باش شوارتزنگر هشدار میدهد که در مسیر رسیدن به اهدافتان با افراد بدبینی مواجه خواهید شد که به توانایی شما برای رسیدن به آنها شک دارند. تردید آنها، که اغلب ریشه در آرزوهای تحقق نیافتهی خودشان دارد، میتواند اعتماد به نفس شما را تضعیف کند، به شرطی که اجازه دهید این اتفاق بیفتد.
بنابراین، شما دو گزینه دارید:
- بیتوجهی به منفینگری آنها
- یا استفاده از آن بهعنوان انگیزهای برای ثابت کردن اشتباهشان.
بهخصوص اگر به خاطر ویژگی خاصی در داستان زندگیتان، مثلا اولین فرد خانوادهای باشید که به دانشگاه میروید، دستکمتان میگیرند، میتوانید با عزم راسخ و تلاش خستگیناپذیر آنها را شگفتزده کنید و حتی شاید بتوانید آنها را به سمت خود جلب کنید. ثابت کردن اشتباه به دیگران، خودش نوعی «فروش» است.
با یک ذهنیت مثبت پیش بروید
برای اینکه خود و دیگران را به رویای خود علاقهمند کنید، باید بدون تسلیم شدن در برابر منفینگری، به آن ایمان داشته باشید. داستانِ شوارتزنگر نشان میدهد که داشتنِ ذهنیتی مثبت، دیدنِ سختیها به عنوان فرصت و مدیریتِ کارآمدِ زمان، ابزارهای قدرتمندی برای رسیدن به رویاهایتان هستند.
رسیدن به رویاها مملو از چالش است، به همین دلیل است که شوارتزنگر بر تغییر ذهنیت به سمتِ مثبت تأکید میکند. قطعا با موانعی روبرو خواهید شد، اما مفید است که به مبارزات خود به عنوان فرصتی برای رشد مهارتهایتان نگاه کنید.
axهمه ما تمایل داریم روی نکات منفی تمرکز کنیم – باقیماندهی غریزیای از اجدادمان که در درجهی اول به فکرِ بقا بودند. با این حال، اگر به جایِ بقا به دنبالِ پیشرفت باشیم، این غریزه کمتر کارآمد است.
داشتنِ یک چشمانداز خوشبینانه به شما کمک میکند تا به طورِ سازنده با شرایط خود درگیر شوید، بنابراین دفعهی بعد که دلتان میخواهد از سختیهای زندگی شکایت کنید، این کار را نکنید. در عوض، نکات مثبت بالقوهای را که ممکن است از آن سختیها به وجود بیاید، بیان کنید.
به جایِ فکر کردن به صورتِ مثبت و منفی، آموزشدهندگان و روانشناسان بینِ طرز فکرهای “ثابت” و “رشد” تمایز قائل میشوند. کارول دِوِک در کتاب طرز فکر توضیح میدهد که افرادی که طرز فکرِ ثابتی دارند، اعتقاد دارند که تواناییهایشان تغییرناپذیر است؛ بنابراین، مبارزات نشانهی ضعف هستند و پشتکار در برابرِ دشواریها اتلافِ وقت است.
آنچه شوارتزنگر طرفداری میکند، داشتنِ طرز فکرِ رشدی است که در آن میفهمید تواناییهایی که با آنها به دنیا آمدهاید، صرفاً نقطهی آغازی هستند که میتوانید با کار و پشتکار آنها را بهبود بخشید. از آنجایی که بسیاری از افراد در سنین پایین طرز فکرِ ثابتی را یاد میگیرند، اغلب تغییرِ طرز تفکر به سمتِ طرز فکرِ رشدِ مفید، نیازمندِ تلاشِ آگاهانه است.
برای بسیاری از مردم، یک ترس پزشکی تهدید کننده زندگی مانند جراحی ناموفق قلب آرنولد در سال ۲۰۱۸، می توانست دلیلی برای ناامیدی باشد. اما خودِ آرنولد به یاد می آورد که بعد از موج اولیه ترس و ناامیدی، شوک فروکش کرد و ذهن او به حالت آشنای “من می توانم این کار را انجام دهم” تغییر یافت و آرنولد روی هدف بعدی خود، یعنی بهبودی کامل، صرف نظر از سختی مسیر پیش رو تمرکز کرد.
او بحران سلامتی خود را تنها به عنوان یک چالش دیگر برای غلبه بر آن می دید و این ناکامی به جرقه ای برای تجدید نیروی اراده او برای غلبه بر هر چالشی که پیش روی او بود تبدیل شد. او به تمام اهداف بهبودی خود رسید و بلافاصله به ساخت فیلم های اکشن بازگشت.
مدیریت زمان خود را عاقلانه انجام دهید
آرنولد شوارتزنگر میگوید همانطور که نیاز به بازنگری شرایط خود دارید، تغییر طرز فکر نسبت به زمان نیز به همان اندازه مهم است. به جای اینکه از کمی زمانی که دارید شکایت کنید، نحوه گذراندن آن را به طور انتقادی ارزیابی کنید. اگر زمان تلف شده را شناسایی و به کار دیگری اختصاص دهید، می توانید به طور قابل توجهی بهره وری خود را افزایش دهید.
مطمئناً می توانید هر روز یک یا دو ساعت را به آرزوهای خود اختصاص دهید، حتی اگر به معنای فدا کردن برخی از “اوقات فراغت” باشد. از خود بپرسید، “واقعاً چه چیزی مهمتر است؟”
اگر اهداف شما واقعاً مهم هستند، باید زمان لازم برای دنبال کردن آنها را اختصاص دهید. اگر چارچوب زمانی کلی برای تحقق آرزوهایتان در ابتدا بسیار دلهره آور به نظر می رسد، پس اهداف خود را به کارهای کوچکتر تقسیم کنید که نیاز به زمان کمتری دارند.
با چالش ها روبرو شوید و ذهن خود را باز نگه دارید
یادگیری مدیریت زمان و نحوه نگرش به مسائل می تواند به شما کمک کند تا این باور نادرست را که زندگی فقط اتفاقاتی است که برایتان رخ می دهد، از بین ببرید.
زندگی انبوهی از شرایط را برای شما فراهم می کند، هم مثبت و هم منفی، و نحوه واکنش شما به به این شرایط، طور قابل توجهی مسیر شخصی شما را شکل می دهد.
شوآرزنگر توضیح می دهد که باید شکست را تنها به عنوان فراخوانی برای بهبود بیشتر در نظر بگیرید، که می توانید با همیشه باز نگه داشتن ذهن خود برای دانش جدید و کنجکاوی فعال در مورد دنیای اطرافتان آن را تسهیل کنید.
همه چیز در زندگی تحت کنترل شما نیست، اما مطمئناً واکنش شما به آن تحت کنترل شماست – خواه عقب نشینی، مشکلی یا حتی ضربه غیرمنتظره ای از خوش شانسی باشد. شوآرزنگر پیشنهاد می کند که ناله کردن در مورد مشکلات گذشته یا حال حاضر فقط اتلاف زمانی است که می توان صرف دنبال کردن رویاهایتان کرد. برای بازپس گیری این زمان از دست رفته و یادگیری از سختی های خود، باید مکث کنید و تفکر خود را به دیدگاهی خوش بینانه تغییر دهید. حتی شکست به این معنی نیست که تلاش های خود را هدر داده اید – در عوض، آن را به عنوان یک لحظه آموزشی در مسیر خود در نظر بگیرید.
شوآرزنگر وزنه برداری را به عنوان ورزشی مثال می زند که در آن شکست برای سنجش پیشرفت هر روزه به کار می رود. تنها زمانی که یک وزنه بردار عضلات خود را تا جایی که دیگر توانی نداشته باشد تحت فشار قرار می دهد، می داند که به اندازه کافی تلاش کرده است.
همانطور که فشار آوردن به خود برای آمادگی جسمانی کلیدی است، برای تیزبینی ذهنی نیز حیاتی است. شوارتزنگر می نویسد که یادگیری شما باید فراتر از محدوده آموزش سنتی گسترش یابد و در طول زندگی ادامه یابد.
شما می توانید و باید هر دانشی را که می توانید از هر کسی، هر جایی و به هر روشی به دست آورید. تجربیات دنیای واقعی – اقدام کردن، حل مشکلات، فراتر رفتن از مرزهای خود و حتی شکست – درس های ارزشمندی را ارائه می دهد که نمی توانید در یک محیط آموزشی کنترل شده بیاموزید.
به یاد داشته باشید که دانش مانند یک ماهیچه عمل می کند – باید از آن استفاده کنید در غیر این صورت ممکن است آن را از دست بدهید. اما اگر آموخته های خود را به طور فعال حفظ و به کار بگیرید، می توانید زندگی خود و دنیای اطرافتان را به طور قابل توجهی بهبود بخشید.
همیشه کنجکاو و مشتاق یادگیری باشید
کنجکاوی کلید یادگیری مادام العمر است. کنجکاو بودن، افراد اطرافتان را به معلمان بالقوه تبدیل میکند و افرادی را که اشتیاق یادگیری شما را تشخیص میدهند، به خود جذب میکند.
در مورد تجربیات دیگران و زمینههای تخصصشان تردید نکنید. اگر رویکردی فروتنانه داشته باشید، مردم اغلب از به اشتراک گذاشتن دانش خود خوشحال می شوند.
پرسیدن سوالات “چگونه” و “چرا” به ویژه در به خاطر سپردن آنچه دیگران به شما یاد می دهند مفید است، زیرا به شما کمک می کند تا با چیزهایی که قبلاً یاد گرفته اید ارتباط برقرار کنید و منجر به درک عمیق تر شود. از طریق یادگیری مداوم، درک شما از جهان گسترش می یابد و با آن، کنترل شما بر شرایط زندگی تان افزایش می یابد و مسیر رسیدن به رویاهایتان را آسان می کند.
آرنولد شوارتزنگر مینویسد که در طول مشاغل مختلف خود در بدنسازی، فیلمسازی و سیاست، او هرگز دست از یادگیری برنداشته است. اشتیاق او برای ادامهی یادگیری، در هر مرحله از زندگیاش او را به پیشرفت سوق داده است. او با نگاه کردن به خودش بهعنوان یک دانشجوی همیشگی، از هر معلمی که در مسیرش قرار میگرفت، درسهای ارزشمندی آموخت.
طحتی زمانی که در باشگاه بدنسازی تمرین میکرد – میدانی که در آن یک استاد مسلم به حساب میآید – همچنان به سراغ وزنهبرداران دیگر میرفت تا دربارهی هر تمرینی که با آن آشنایی نداشت، سؤال کند. او بهعنوان فرماندار کالیفرنیا، دورش را با کارشناسان سیاستی که دائماً از آنها سؤال میپرسید تا بتواند تمام جوانب مسائل پیچیدهای که با آنها روبرو بود را درک کند، احاطه کرده بود.
کار را انجام بده
حالا که اهداف خود را به طور واضح تعریف کرده اید و طرز فکر رسیدن به آنها را پذیرفته اید، تنها، نیروی تحول آفرینِ کار سخت است که می تواند شما را به بهترین نسخه خودتان تبدیل کند.
دیدگاهِ شوارتزنگر، این نکته را برجسته می کند که کار صرفاً وسیله ای برای رسیدن به هدف نیست، بلکه لازمه ی احساس غرور نسبت به دستاوردهایتان است و در عین حال که طاقت فرساست، برای پیشرفت واقعی ضروری است. بعلاوه، برای به حداکثر رساندن بازدهی کاری که انجام می دهید، نیازمند تعهد و پایبندی به استانداردهای بالا هستید.
شوارتزنگر ارزش کار سخت را تجلیل می کند، که به گفته او، فراتر از صرفاً رسیدن به اهدافِ فوری است. کار سخت، موتوری است که شما را وادار می کند تا هر دستاوردی، به هر اندازه کوچک، را باارزش بدانید. تصور کنید که بدون هیچ سختی از کوهی بالا می روید – آیا به اندازه ی زمانی که برای به دست آوردن هر سانتی متر در مسیر رسیدن به قله مبارزه کرده اید، برای تلاش خود ارزش قائل می شوید؟
احتمالا نه. حقیقت این است که خودِ مبارزه به آن چه به دست آورده اید ارزش می بخشد. علاوه بر این، کار سخت مهارت های شما را برای زمان هایی که اهمیت دارند، آماده و کامل می کند و شما را به فردی متخصص تبدیل می کند که بدون توجه به شرایط، بهترین عملکرد خود را داشته باشید.
هنگامی که برای رسیدن به اهداف خود تلاش میکنید، به دنبال نتایج فوری یا پاداش آسان نباشید. شوارتزنگر مینویسد که هرگز نباید انتظار داشته باشید که سختکوشی هیجانانگیز یا راحت باشد، چون اینطور نخواهد بود. کار سخت نیازمند تلاش فوقالعاده و تکرار زیادی است که گاهی اوقات طاقتفرسا و یکنواخت به نظر میرسد. اما به خاطر داشته باشید: همان ناراحتیای که احساس میکنید نشان میدهد که در حال پیشرفت هستید، زیرا نشان میدهد که فراتر از منطقه امن خود حرکت میکنید، مهارتهای خود را بهبود میبخشید و آنها را به عادتی تبدیل میکنید که در مواقع ضروری آماده خدمت هستند.
سختی که هنگام تلاش برای ترک منطقه امن خود احساس می کنید، در واقع ممکن است محصول غرور شما باشد. جن سینسرو در کتاب تو کله خر هستی توضیح می دهد که غرور شما برای محافظت از خود در برابر آسیب های بالقوه – در این مورد از خجالت ناشی از تمسخر دیگران – مناطق امن ایجاد می کند.
غرور شما، به نوعی مانند یک والدین بیش از حد محافظ عمل می کند که مانع از ریسک پذیری یا قدم گذاشتن خارج از قلمرو آشنا می شود. این موانعی که غرور شما تحمیل می کند ممکن است آرامش بخش باشند، اما رشد شما را محدود می کنند. اگر سعی کنید خود را رها کنید، غرور شما مقاومت می کند و برای حفظ وضعیت موجود موانع احساسی بیشتری ایجاد می کند. بنابراین، پیشرفتی که شوآرزنگر توصیه می کند، مبارزه با غرور شماست.
تعهد به کار
هنگام تلاش برای رسیدن به رویاهایتان، باید کاملاً متعهد باشید. تلاشهای نیمهتمام نتایجی را که میخواهید به همراه نخواهد داشت.
با این حال، شوارتزنگر پیشنهاد میکند که تعهد کامل فراتر از صرفاً تلاش کردن به بهترین شکل شماست – همچنین به معنای عقب نکشیدن از وسعت جاهطلبیهایتان است. به عبارت دیگر، رویاهای بزرگ داشته باشید! سپس، اگر به آرزوهای بزرگ خود نرسیدید، به احتمال زیاد تا حدودی به موفقیتهای کوچکتر دست خواهید یافت.
به خودتان بیاحترامی نکنید که اهداف کوچکی تعیین کنید، و اگر برای رسیدن به رویای خاصی مسیر را مشخص کردهاید، در برابر وسوسه برای تهیه یک برنامه پشتیبان مقاومت کنید – چنین تفکری تنها میتواند پیشرفت به سمت هدف اصلی شما را تضعیف کند.
آرنولد شوارتزنگر مینویسد که تلاش سخت در تمرین و آمادهسازی تنها نیمی از چیزی است که به آن نیاز دارید. وجه دیگر تعهد قاطعانه، پایبندی به کاری است که شروع کردهاید تا انتها.
او این موضوع را با روایت زمانی که به عنوان فرماندار کالیفرنیا، اطمینان حاصل کرد که آژانسهای واکنش اضطراری به طور جدی پروتکلهای آتشسوزی خود را تمرین کنند، نشان میدهد.
هنگامی که آتشسوزیهای واقعی ایالت را درنوردید، او آستینهایش را بالا زد و به کار خود ادامه داد، و جاهایی را که برنامههای موجود در آن ناکافی بودند شناسایی کرد و برای پر کردن شکافها آنها را تطبیق داد. گذراندنِ صرفِ تمرینات فایدهای نداشت، اگر شوارتزنگر همان تعهدی را که به مشاغل قبلی خود اختصاص داده بود، به کار نمیبرد – امتناع از راضی شدن به چیزی کمتر از تلاش همه جانبه از خود و تیمش.
دیگران را با تلاشهای خود بلند کنید
بحث شوارتزنگر درباره فرمانداری او نشان میدهد که موفقیت بر دوش یک نفر سوار نمیشود. همه دستاوردهای ما تلاشهای جمعی هستند که بر کمک و حمایت متقابل ساخته شدهاند.
شوارتزنگر تأکید میکند که باید کمکهایی را که از اطرافیانمان دریافت میکنیم با ارتقای دیگران هر زمان که ممکن است جبران کنیم. این نیکوکاری نیرویی است که هم شما و هم جامعه را ارتقا میدهد.
شوارتزنگر با کنار گذاشتن مفاهیم رقابتی موفقیت، زندگی را بهعنوان یک بازی همکاریآمیز توصیف میکند که همه از کمک متقابل بهرهمند میشوند.
شوارتزنگر به وضوح بیان میکند که عبارت “خودت را با بند کفشهایت بالا بکش” بی معنی است. هر موفقیتی که کسب میکنید به تنهایی اتفاق نمیافتد. هر قدم رو به جلو مدیون آموزش یا راهنمایی فرد دیگری است. تحقق رویاهای ما یک فرایند جمعی است که نه تنها آینده یک نفر را شکل میدهد بلکه صحنه را برای دستاوردهای دیگران نیز فراهم میکند. حتی اگر گذشته شما سخت یا ناخوشایند بوده باشد، شما را به یک بازمانده تبدیل کرده است که به خودی خود برای موفقیت ضروری است.
این ماهیت به هم پیوسته دستاوردها تأکید میکند که چرا باید تلاشهای کسانی را که به ما کمک کردند تا موفق شویم، با بالا بردن دیگران زمانی که توانایی آن را داریم، جبران کنیم.
بالاترین دستاورد – کمک به دیگران
کمک به دیگران نه تنها از نظر اخلاقی پاداشدهنده است، بلکه خود شما و جامعه اطرافتان را ارتقا میدهد.
شوارتزنگر اصرار دارد که زندگی یک بازی نیست که موفقیت یک نفر به معنای شکست فرد دیگری باشد. در واقع، کاملاً برعکس است – وقتی به دیگران کمک میکنید، چه در شغلتان، چه در میان دوستان و خانوادهتان، یا حتی به عنوان بخشی از یک سرگرمی که درگیر آن هستید، یک چرخه بازخورد مثبت ایجاد میشود که به نفع همه افراد درگیر است.
اگر در مورد چگونگی کمک به دیگران مشکل دارید، به سادگی با حرکات کوچک مهربانی شروع کنید. ممکن است متعجب شوید که چقدر ارزش و کمک میتوانید ارائه دهید – چه از طریق به اشتراک گذاشتن مهارتهایتان یا صرفاً اختصاص دادن زمان برای کمک به یک غریبه نیازمند.
شوارتزنگر وقتی با المپیک ویژه شروع به کار کرد، لذت کمک به دیگران را آموخت. او آنجا شاهد شجاعت و پشتکار ورزشکاران معلول شرکتکننده بود، بهخصوص با توجه به موانعی که این افراد روزانه بر آنها غلبه میکردند. وقتی شوارتزنگر وقت گذاشت تا آنها را در تمرینات وزنهبرداری پایه راهنمایی کند، دید که ترس اولیه آنها از بین میرود زیرا آنها به منابع جدیدی از قدرت دست مییافتند. شوارتزنگر میگوید که کشف کرد کمک به مردم برای آزاد کردن پتانسیلشان واقعیترین معیار موفقیت است.
در نتیجه، شوارتزنگر بیان میکند که با تأمل در مورد اینکه چگونه افراد دیگر به شما کمک کردهاند و تکرار همان اعمال مهربانی برای شخص دیگری، میتوانید تغییر قابلتوجهی در جهان ایجاد کنید و در عین حال رشد شخصی خود را تقویت کنید.
تمرین های خلاصه کتاب مفید باش
تمرین: آیا به اندازه کافی با انگیزه هستی؟
شوارتزنگر میگوید برای اینکه بیشترین بهره را از پتانسیل خود ببرید، باید تصویر روشنی در ذهن خود داشته باشید که میخواهید آیندهتان چگونه باشد. او میگوید باید با یک ذهنیت مثبت به هر چالشی نگاه کنید و به دنبال راههایی باشید تا از دستاوردهای خود برای ارتقای دیگران استفاده کنید. در مورد چگونگی اعمال این ایدهها در زندگی خود فکر کنید.
- بزرگترین رویای شما برای زندگی چیست؟ آیا این چشمانداز در طول سالها تغییر کرده است؟ چه دستاوردهای ملموس و قابل اندازهگیری به شما نشان میدهد که به آن دست یافتهاید؟
- چه موانعی مانع از دستیابی شما به رویاهایتان میشود؟ چه دیدگاه مثبتی میتوانید در مورد آن موانع داشته باشید که شما را برای غلبه بر آنها انگیزه دهد؟ برای مثال، چه مهارتها یا بینشهای مفیدی میتوانید در حین غلبه بر موانع خود بیاموزید؟
- اگر به رویاهایتان برسید، چگونه میتوانید از آن دستاورد برای کمک به دیگران استفاده کنید؟ حتی اگر هنوز به رویاهایتان نرسیدهاید، با مهارتهایی که اکنون در حال یادگیری هستید چه کاری میتوانید انجام دهید تا تأثیر مثبتی بر دیگران بگذارید؟