خلاصه کتاب قدرت اثر راندا برن

بفرست برای دوستت
مشخصات کتاب
جلد کتاب قدرت راندا برن

فهرست مطالب

زندگی راندا برن نویسنده کتاب قدرت در نهم سپتامبر سال 2004 برای همیشه تغییر کرد. اوضاع کار، روابط و مسائل مالی‌اش به هم ریخته بود و به نظر می‌رسید اوضاع غیرقابل ‌حل است. اما در آن روز خاص، دخترش کتابی 100 ساله به او هدیه داد. کتابی به نام علم ثروتمند شدن نوشته والاس واتلز. این کتاب زندگی او را متحول کرد.

برن بر اساس این کتاب، اصول کتاب خودش یعنی راز را بنا نهاد. موفقیت آن کتاب باعث شد تا هزاران خواننده داستان‌هایی از اینکه چگونه «راز» زندگی‌شان را تغییر داده است، به اشتراک بگذارند. برن از طریق این داستان‌ها یک عامل مشترک را کشف کرد: عشق. این عامل مشترک، اساس کتاب «قدرت» است.

برای درک راهنمایی‌های درون کتاب «قدرت» نیازی به خواندنِ کتاب راز ندارید. همین که خلاصه کتاب راز را در نگرش نیک بخوانید، می تواند برای درک بهتر کمک کننده باشد.

شما فقط باید نسبت به امکاناتی که درون شما وجود دارد برای ساختن زندگی‌ای که می‌خواهید، از طریق عشق، پذیرا باشید. شما می‌توانید هر آنچه در این دنیا می‌خواهید داشته باشید؛ چون توانایی عشق ورزیدن را دارید. خلاصه کتاب قدرت به شما کمک می‌کند تا یاد بگیرید چگونه از قدرت عشق به نفع خود بهره‌مند شوید.

در خلاصه کتاب قدرت (The Power) پنج فصل اول شما را در مسیر قدرت عشق، تأثیر افکار و احساسات بر آن قدرت و نحوه استفاده از عشق برای جذب آنچه در زندگی می خواهید، راهنمایی می کند. چهار فصل آخر به طور خاص بر استفاده از عشق برای بهبود وضعیت مالی، روابط، سلامتی و کل زندگی شما تمرکز دارد.

 

فصل اول: چیزی به نام عشق

زندگی پیچیده نیست. برخلاف چیزی که فکر می کنید، زندگی تنها از دو چیز تشکیل شده است:

  1. عناصر مثبت و
  2. عناصر منفی.

در هر جنبه‌ای از زندگی، چه شخصی، چه حرفه‌ای، چه مالی و چه معنوی، موفقیت یا شکست شما توسط میزان خوش بینی یا بدبینی شما تعیین می‌شود.

اگر زندگی شما بیشتر منفی است تا مثبت، آن زندگی‌ای را که سزاوارش هستید، ندارید. حتی ممکن است نسبت به دیگران که به نظر می رسد همه چیزهایی را که می خواهند دارند حسادت کنید و فکر کنید آنها زندگی جذاب خود را از طریق شانس یا ارتباطات به دست آورده اند.

اما در قلب دستاوردهایشان، رفتار نهفته است. این افراد کار خاصی برای ایجاد زندگی دلخواه خود انجام دادند – آنها با عشق پیش رفتند. با دانشی که در «قدرت» به دست می آورید، شما نیز می توانید زندگی دلخواه خود را داشته باشید.

 

عشق همه چیز است

عشق اغلب به اشتباه به عنوان یک احساس واحد در نظر گرفته می شود که در شعرها، آهنگ ها، فیلم ها و متون فلسفی نوشته شده است. اما چیزی که شما متوجه نمی شوید این است که عشق یک نیروی زندگی است، درست مانند سایر نیروهای طبیعی مانند گرانش و میدان مغناطیسی.

شما نمی توانید آنها را با چشمان خود ببینید، اما می دانید که آنها در پس زمینه همه چیز کار می کنند. عشق نیز به همین ترتیب یک نیروی نامرئی است که پشت همه چیز کار می کند و کاملاً مثبت است.

بدون عشق، زندگی دیگر وجود نخواهد داشت. کودکان از عشق به دنیا می آیند. ساختمان ها ساخته می شوند زیرا کسی عاشق طراحی آنهاست و دیگری عاشق ساختن آنهاست.

تکنولوژی به وجود می آید زیرا کسی عاشق اختراع است. کتاب ها نوشته می شوند زیرا کسی عاشق داستان هاست. همه چیز در زندگی از دانه تمایلی نشأت می گیرد که از طریق عشق پرورش یافته است.

زندگی شما محصول عشق است. بدون چیزی برای دوست داشتن، دلیلی برای زندگی کردن ندارید. شما هیچ انگیزه ای برای غذا خوردن، آواز خواندن، کار کردن، رقصیدن، قرار عاشقانه یا بزرگ کردن فرزندان نخواهید داشت. عشق نیرویی است که شما را به حرکت در می آورد. این یک نیروی مثبت ذاتی درون شماست.

اما سوال اینجاست که اگر این نیرو را در خود دارید، پس چرا زندگی شما کامل نیست؟ جواب این است که داشتن نیرو و استفاده از آن دو چیز کاملاً متفاوت است. برای رسیدن به یک زندگی بهتر، باید استفاده از نیروی عشق را انتخاب کنید و طرز استفاده از آن را یاد بگیرید.

 

انتخاب های زندگی

شما هر دقیقه از هر روز تصمیم می گیرید که از نیروی عشق استفاده کنید یا خیر. وقتی عشق را احساس و تجربه می کنید، تجربیات مثبتی خواهید داشت. وقتی احساس مخالف عشق را داشته باشید، تجربیات منفی را تجربه می کنید. این به این دلیل است که عشق ریشه در قانون جذب دارد.

  خلاصه کتاب از کارمندی تا کارآفرینی اثر استیو گلاوسکی

قانون جذب نیرویی است که یک چیز را به سمت دیگری می کشاند. به عنوان مثال، گرانش به زمین جذب می شود، بنابراین همه چیز توسط نیروی گرانش در جای خود نگه داشته می شود.

جاذبه همچنین همان چیزی است که افراد را به هم نزدیک می کند. این قانون آنچه را که می خورید، نحوه تزئین خانه خود، نحوه تکثیر سلول هایتان و اینکه در کدام جامعه زندگی می کنید را تعیین می کند. شما بر اساس آنچه جذب می شوید انتخاب می کنید و از طریق آن جاذبه، عناصر زندگی را به خود جذب می کنید.

شما فقط به چیزی که دوست دارید جذب می شوید، بنابراین زمانی که با چیزی که به آن علاقه دارید درگیر می شوید، به طور مثبت با دنیا درگیر می شوید. مثال زیر این نکته را نشان می دهد:

  • شما نسبت به غذای خاصی واکنش مثبتی نشان می دهید. به دلیل طعم و احساسی که هنگام خوردن آن غذا دارید، جذب آن می شوید. بنابراین، هر بار که آن غذا را می خورید، یک تجربه مثبت دارید.
  • اگر آن غذا را دوست نداشتید یا هیچ جذبی به سمت آن احساس نمی کردید، آن را نمی خوردید. و اگر هم آن را می خوردید، احساس خنثی یا تجربه منفی می داشتید.

این رابطه، جوهره ی بخشیدن و دریافت کردن است. بخشیدن و دریافت کردن دو عنصر اصلی قانون جذب هستند.

 

قانون جذب: چیزهای مشابه یکدیگر را جذب می کنند

در ادامه خلاصه کتاب قدرت آمده که وقتی عشق می ورزید، عشق دریافت می کنید. به همین سادگی است. قانون جذب بیان می کند که هر انرژی که به دنیا ساطع کنید، همان انرژی به شما باز خواهد گشت. به عبارت ساده تر، آنچه می دهید به همان اندازه به شما بازگردانده می شود.

شما انرژی مثبت را وارد دنیا می کنید و در مقابل انرژی مثبت دریافت می کنید. به همین ترتیب، شما انرژی منفی را وارد دنیا می کنید، و حدس بزنید چه چیزی به دست می آورید؟ درسته، منفی گرایی.

به این شکل به آن فکر کنید:

  • وقتی سر کسی داد می زنید، آیا آنها با عشق پاسخ می دهند؟
  • وقتی از شام گله می کنید، آیا طعم لذیذی دارد؟
  • وقتی از دنیای اطرافتان انتقاد می کنید، آیا زندگی رضایت بخشی دارید؟

پاسخ به همه این سوالات “احتمالا نه” است. وقتی احساسات خود را به طور منفی بیان می کنید، درِ مثبت اندیشی را به روی خود می بندید.

 

قدرت افکار و احساسات

چطور بفهمیم که در حال انتشار انرژی مثبت یا منفی هستیم؟ افکار و احساسات خود را بررسی کنید، زیرا اینها جنبه هایی هستند که از طریق آنها نیروی عشق را ابراز می کنید.

افکار: زندگی شما از طریق چیزهایی که فکر می کنید ساخته می شود. اگر فکر می کنید امروز روز سختی خواهد بود، همینطور خواهد شد. اگر فکر می کنید زندگی شگفت انگیز است، زندگی شگفت انگیز خواهد بود.

  • افکار شما انرژی مثبت یا منفی ایجاد می کنند. افکار مثبت در مورد چیزهایی هستند که دوست دارید. افکار منفی در مورد چیزهایی هستند که دوست ندارید. از آنجایی که شما فقط می توانید همان نوع انرژی را جذب کنید، اینکه به چیزی که دوست دارید یا دوست ندارید فکر کنید، تعیین می کند که چه نوع شرایطی را در زندگی تجربه خواهید کرد.
  • اگر به پیدا کردن عشق اعتقاد دارید و به طور مثبت به عشق فکر می کنید، جهان هستی چاره ای جز این ندارد که شرایطی را برای شما به ارمغان بیاورد که از آرمان های مثبت شما نسبت به عشق حمایت کند.
  • اگر در مورد نداشتن پول کافی غر بزنید یا وسواس داشته باشید، به جهان هستی می گویید که رابطه منفی با پول دارید. تنها چیزی که می تواند به شما بازگردد، موقعیت هایی است که از رابطه منفی شما با پول حمایت می کند.
  • شما یک آهنربا هستید و افکار شما چشم اندازی را ایجاد می کند که از طریق آن چیزها به سمت شما کشیده می شوند. برای ایجاد یک زندگی مثبت، به طور مثبت به آنچه می خواهید فکر کنید.

 

احساسات: افکار شما گروه‌های جداگانه‌ای از کلمات نیستند. آنها دارای وابستگی‌های احساسی هستند و احساسات ضمیمه شده همان چیزی است که به افکار شما قدرت می‌دهد. وقتی افکار مثبت دارید، احساس خوبی دارید. وقتی افکار منفی دارید، احساس بدی دارید.

  • هنگامی که به چیزی که در زندگی می‌خواهید فکر می‌کنید، می‌توانید انتخاب کنید که احساس مثبت یا منفی نسبت به آن داشته باشید. هر احساسی که به فکر خود پیوند می‌دهید، انرژی‌ای است که آن فکر را احاطه می‌کند.
  • اگر فکر می‌کنید شغل شما خسته‌کننده است اما روی نکات مثبت آن، مانند توانایی حمایت از خانواده یا تجربه‌ای که برای آینده کسب می‌کنید، تمرکز کنید، احساس شما نسبت به کار مثبت می‌شود. شما شادی بیشتری را تجربه خواهید کرد زیرا احساسات مثبت شما، شرایط مثبتی را برای یافتن عشق بیشتر جذب می‌کنند.
  • اگر فکر می‌کنید شغل شما خسته‌کننده است و احساس ناامیدی یا عدم رضایت دارید، زندگی‌ای را برای خود رقم می‌زنید که در آن کار، خسته‌کننده یا غیررضایت‌بخش است.
  خلاصه کتاب طرحواره های معنا اثر جردن بی پیترسون

احساس خوب نسبت به چیزهای منفی یا احساس بد نسبت به چیزهای مثبت، غیرممکن است. در هر شرایطی روی احساس عشق تمرکز کنید و عشق بیشتری را به زندگی خود وارد خواهید کرد.

 

چگونه مثبت فکر کنیم؟

هر روز با کارها و اتفاقات زیادی روبرو می‌شویم. بعضی خوب و بعضی بد هستند. اگر بیشتر در مورد اتفاقات بد فکر کنیم یا صحبت کنیم، احساس منفی نسبت به روزمان پیدا می‌کنیم. این احساسات منفی، تا زمانی که تمرکزمان را تغییر ندهیم، همچنان اتفاقات ناخوشایند بیشتری را به خودمان جذب می‌کنند.

تا جایی که ممکن است بر روی نکات مثبت تمرکز کنید. هیچ کار کوچکی را نباید نادیده گرفت و از آن لذت نبرد:

  • کسی در ترافیک به شما راه داد؟
  • مصاحبه‌ی خوبی داشتید؟
  • به رستوران مورد علاقه‌تان رفتید؟
  • اتفاق خوبی در دنیا افتاد؟
  • از سلامتی خودتان خوشحال هستید؟
  • توانستید یک قبض را پرداخت کنید؟
  • با فرد جدید و دوست‌داشتنی‌ای آشنا شدید؟

با تمرکز بر روی نکات مثبت، احساس خوبی پیدا می‌کنید. احساس خوب، راهی برای ابراز عشق است و زمانی که عشق می‌دهید، اتفاقات بهتری را تجربه می‌کنید.

این چرخه‌ی قانون جذب و نقش عشق در قانون جذب است. هیچ محدودیتی برای رسیدن به خواسته‌ها وجود ندارد، چون هیچ محدودیتی برای عشق وجود ندارد.

روی افکاری تمرکز کنید که نیروی عشق شما را تقویت می‌کند، نسبت به آن افکار احساس خوبی داشته باشید و ببینید که چگونه دنیا چیزهای بیشتری را برای دوست داشتن به پایتان می‌ریزد.

 

فصل دوم: احساسات خود را برای شکل دادن به زندگی خود شکل دهید

احساسات بخشی از ذات شما هستند. شما نمی توانید انتخاب کنید که احساسی داشته باشید یا نداشته باشید. شما فقط می توانید انتخاب کنید که چه احساسی داشته باشید.

اینکه در هر لحظه از روز چه احساسی دارید بسیار مهم است، زیرا احساسات شما همیشه مسیر زندگی شما را شکل می دهند.

 

احساسات باعث معنادار شدن افکار می شوند

هر روز میلیون ها فکر از ذهن شما عبور می کند، اما همه آنها مهم نیستند. و اگر مهم نباشند، احساساتی به آنها وابسته نیست و نقشی در شکل گیری زندگی شما نخواهند داشت. افکار شما برای اینکه قدرت پیدا کنند به ارتباط احساسی نیاز دارند.

فکر خود را مانند یک ماشین و احساسات خود را مانند بنزین تصور کنید. ماشین بدون بنزین نمی تواند در جاده حرکت کند و افکار شما بدون احساسات نمی توانند زندگی را به سمت شما جذب کنند. به همین دلیل است که تمرکز بر احساس خود بسیار مهم است.

انرژی که به دنیا می فرستید، تصویری از احساساتی است که تجربه می کنید. وقتی احساس خوبی دارید، لازم نیست نگران آنچه در انتظار شماست باشید. شما عشق را بیرون می فرستید و این عشق چاره ای جز جذب عشق بیشتر ندارد.

 

تفاوت بین احساس خوب و بهتر، از احساس بد

شاید فکر کنید نبود احساسات بد، همان احساس خوب است، اما اینطور نیست. احساسات بد فقط شامل ناامیدی، غم، اندوه، ناامیدی یا اضطراب نمی شود، به همین ترتیب، احساسات خوب فقط به معنای نبود تجربیات بسیار آسیب زا یا دراماتیک نیست.

احساس “خوب بودن” با احساس عالی بودن یکسان نیست. درست است که احساس خوب بودن از احساس بد بودن بهتر است، اما احساسات معمولی فقط منجر به یک زندگی معمولی می شوند. اگر می خواهید زندگی خود را تغییر دهید، به احساسات متوسط ​​راضی نشوید.

هدف از زندگی شما صرفاً داشتن احساس بهتر نیست. شما در حال تلاش برای جذب نوع خاصی از زندگی هستید. فقط کافیست احساس اشتیاق کنید و بعد خواهید دید که تجربیاتی به شما ارائه می‌شود که به شما امکان می‌دهند احساس اشتیاق بیشتری داشته باشید. مثلاً:

  • افرادی که ملاقات می‌کنید، افراد پرشوری خواهند بود.
  • روابطی که دارید، روابط پرشوری خواهند بود.
  • حتی آهنگ‌هایی که می‌شنوید، الهام‌بخش شور و اشتیاق خواهند بود.

همه این چیزها به سراغ شما می‌آیند زیرا شما احساس اشتیاق را از قبل به جهان هستی فرستاده‌اید و جهان هستی نیز به همان شکل پاسخ داده است.

 

روی احساساتتان سرمایه گذاری کنید

چرا به واکنش‌های مثبت ساده بسنده کنید، در حالی که می‌توانید واکنش‌های عظیمی را ایجاد کنید. برای حجم چیزهای مثبتی که می‌توانید احساس کنید هیچ محدودیتی وجود ندارد، بنابراین صدای احساسات خوبتان را برای ایجاد بهترین زندگی ممکن بالا ببرید.

  خلاصه کتاب نیروی حیات اثر تونی رابینز

با احساسات خوبتان بنشینید. کنترل آنها را در دست بگیرید و بگذارید به ابعاد عظیمی برسند.

در شادی خود غوطه ور شوید. در هر لحظه چقدر می توانید احساس شادی کنید؟ با تمام وجود از احساسات مثبت خود قدردانی کنید و تا جایی که می‌توانید شادی را به لیست تان اضافه کنید تا جایی که از شادی سرشار شوید.

با انباشتن روی احساسات مثبت، احساسات مثبت خود را تقویت کنید. هر چه بیشتر بتوانید احساسات مثبت خود را تقویت کنید، پاداش بزرگتر خواهد بود.

 

نظارت بر احساسات

زندگی شما بدون راهنما به جلو نمی رود. شما هر لحظه که بیدار هستید، در حال خلق زندگی خود هستید. اگر مطمئن نیستید که چه احساسی دارید، به زندگی خود نگاه کنید. آیا همه چیز همانطور که می خواهید پیش می رود؟ اگر نه، احساسات شما احتمالا مقصر آن هستند.

اگر شغل شما رضایت بخش نیست، به افکار و احساساتی که در مورد شغلتان داشته اید فکر کنید. به احتمال زیاد، آن ها مثبت نبوده اند.

اگر اغلب احساس خستگی یا کمبود انرژی برای زندگی دارید، افکار شما در مورد سلامتی یا توانایی های جسمی تان چه بوده است؟ اگر از نداشتن انرژی کافی احساس بدی دارید، به جهان هستی می گویید که می خواهید به احساس بد در مورد این موضوع ادامه دهید. در این صورت خستگی و بی حالی بیشتری به شما داده خواهد شد.

برای درک الگوهای فکری و احساسی خود، زندگی تان را بررسی کنید. سپس تصمیم بگیرید که به طور متفاوتی در مورد زندگی خود فکر کنید.

شما راوی داستان خودتان هستید. همه اتفاقاتی که برایتان می افتد تحت کنترل شما نیست، اما احساس شما نسبت به آن رویدادها تحت کنترل شماست. شما می توانید با انتخاب احساس خود، آنچه برایتان اتفاق می افتد را تغییر دهید. به دنیا خوبی بدهید تا بتوانید در ازای آن، خوبی دریافت کنید.

 

با عشق، زندگی خود را متحول کنید

خبر خوب این است که احساسات بد به پایین ترین حد خود می رسند. برخلاف احساسات خوب که می توانند تا جایی که شما می توانید آنها را بالا ببرید، احساسات بد فقط می توانند تا حدی پیش بروند. عبارت «رسیدن به ته خط» زمانی را توصیف می کند که مردم متوجه می شوند که یا باید تغییر کنند یا نابود شوند.

وقتی به آن ته خط می رسید، عشق به شما نشان می دهد که چقدر از نیروی زندگی خود دور هستید. شما تشویق می شوید که احساس بهتری داشته باشید و در نتیجه زندگی شروع به بهبود می کند.

عشق به عنوان نیروی حاکم بر زندگی، همیشه شما را صدا می زند. عشق می خواهد به قله های بزرگی برسید تا بتواند شما را پر کند. از دانش «قدرت» برای درک این موضوع استفاده کنید که چه زمانی از نیروی زندگی خود استفاده نمی کنید تا بتوانید زندگی خود را متحول کنید.

یک راه برای اینکه زندگی‌تان را متحول کنید، تمرکز روی “چرایی” یا همان دلیلِ خواستنِ چیزهایی است که ندارید. گیر کردن روی نداشتنِ زندگیِ دلخواه و احساس بد نسبت به آن، ساده است. اما اگر این تمرکز را به این تغییر دهید که آن چیزها چطور زندگی‌تان را بهتر می‌کنند، انرژیِ مثبت ساطع می‌کنید و آن‌ها را به سمت خود جذب می‌کنید.

اگر درگیرِ جدایی هستید، احساس بدی دارید چون یک پیوند خاص، عشق یا همراهی را از دست داده‌اید. اگر تمام تمرکزتان روی از دست دادنِ آن چیزها باشد، تنها تجربیاتی را جذب می‌کنید که به شما احساسِ از دست دادنِ بیشتری بدهند.

اگر بتوانید روی این تمرکز کنید که داشتنِ کسی برای صحبت کردن یا سهیم شدنِ زندگی‌تان با او چقدر حس خوبی دارد، این همان احساسی است که به جهان هستی ارسال می کنید و در نتیجه وقایع، آدم‌ها یا موقعیت‌هایی را به سمت خود جذب می‌کنید که به شما اجازه می‌دهند آن حس خوب را تجربه کنید.

همیشه مثبت ماندن، کار ساده‌ای نیست، اما اگر بفهمید که خواستنِ چیزهایی که ندارید، از جایگاهی از عشق به آن چیز نشأت می‌گیرد، می‌توانید شروع به جذب کردنِ آن چیز به سمت خودتان کنید.

هر چیز خوبِ که می‌خواهید، منتظر شماست. تنها کاری که باید انجام دهید، احضار کردنِ آن به وسیله‌ی حس کردنِ عشقی است که نسبت به آن دارید. شما فقط چیزهایی را می‌خواهید که دوستشان دارید، پس تا حدِ ممکن آن‌ها را دوست داشته باشید، و آن‌ها مالِ شما خواهند شد.

 

ادامه دارد…

Rating 3.67 from 3 votes

آموزش پیشنهادی
وبینار قانون جذب باب پراکتور

آیا ویدیوهای آموزشی نویسنده این کتاب در سایت نگرش نیک موجود است؟

آیا پادکست (صوت فارسی) این
خلاصه کتاب نیز موجود است؟

guest
3 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
محمد فعله گری
محمد فعله گری
13 روز قبل

باسلام من تازه عضو شدم و واقعا از شما ممنونم بابت این پست مفید و سودمند از شما کمال تشکر را دارم

ایمان خسروی
ایمان خسروی
7 روز قبل

عالی بود

دوره طراحی مجدد سرنوشت دکتر جو دیسپنزا + پادکست ساده سازی و مدیتیشن

خانه
منو
×