در خلاصه کتاب هنر یادگیری جاش ویتزکین بیان می کند که تعهدی پرشور به یادگیری، منجر به موفقیت در رقابت و داشتن یک زندگی پرمعنا می شود. او با توضیحاتی در مورد آنچه در مسیر رسیدن به قهرمانی جوانان شطرنج آمریکا و همچنین قهرمانی جهان در تای چی آموخته است، استدلال می کند که برتری از تمرکز راسخ، تمرین مداوم و خودشکوفایی خلاقانه حاصل می شود.
کتاب هنر یادگیری (The art of earning) زندگی ویتزکین را دنبال میکند و در سه بخش روایت میشود:
- بخش اول: او ابتدا سالهای اولیه خود را به عنوان یک نابغه شطرنج شرح میدهد و اصول رویکرد خود را توضیح میدهد.
- بخش دوم: در این بخش به سراغ گذر او از شطرنج به تای چی میپردازد و نحوهی تطبیق او با یک مهارت فیزیکی پس از سالها تمرین ذهنی را توضیح میدهد.
- بخش سوم: ویتزکین کتاب را با بحث در مورد استراتژیهای یادگیری سطح بالایی که هنگام تمرین برای مسابقات قهرمانی چون هوا 2004 توسعه داده بود، به پایان میرساند.
به طور کلی، ترتیب اصول کتاب از تکنیکهای اساسی به پیشرفته، مطابق با جریان زمانی کتاب است. ویتزکین اغلب به ایدههای قبلی بازمیگردد، گاهی آنها را بسط میدهد یا به سادگی آنها را تکرار میکند.
خلاصه کتاب هنر یادگیری، رویکرد نویسنده را به صورت گام به گام شرح می دهد:
✔️ بخش اول با سه موضوع کلیدی یادگیری موثر آغاز می شود:
- همیشه برای “حضور” تلاش کنید: منظور از حضور، تمرکز کامل بر روی فعالیت در حال انجام و آگاهی از تمام جزئیات آن است.
- از طریق آزمون و خطا یاد بگیرید: با سعی و خطا و تکرار اشتباهات، به مرور در انجام کار بهتر می شوید.
- در مسیر رشد، تعادل را برقرار کنید: یادگیری با فراز و نشیب همراه است و باید بتوانید بین فشار و استراحت تعادل ایجاد کنید.
توجه: این موارد “مراحل” یادگیری نیستند، بلکه ویژگی های فرآیند رشد هستند که باید به طور مداوم به آن ها رجوع کنید.
می توانید از آزمون و خطا برای بهبود عملکرد خود چه در سطح مبتدی و چه در سطح حرفه ای استفاده کنید؛ و همیشه باید بین فشار و ریکاوری، تعادل برقرار کنید. بعد از بررسی این موضوعات، به اصول روش ویتزکین که حول محور یادگیری تدریجی و صبورانه می چرخد، خواهیم پرداخت.
✔️ بخش دوم به بررسی تکنیکهای یادگیری در سطح متوسط او برای توسعه همزمان روشها و ذهنیت شما میپردازد، بنابراین میتوانید هم مهارتهای فنی خود را بهبود بخشید و هم جنبه خلاقانه خود را پرورش دهید.
✔️ بخش سوم با استراتژیهای ویتسکین برای رقابت در سطح بالا به پایان میرسد، از جمله توضیحاتی در مورد چگونگی ایجاد حالات عملکرد اوج، برنده شدن در بازی ذهنی و توسعه مجموعه تکنیکهای شخصی.
بخش اول: اساس یادگیری
فصل 1: سه کلید یادگیری موثر
ویتسکین از سن کم فردی پرتلاش در یادگیری و رقابت بوده و یک عمر تجربه عملی در مهارت آموزی دارد. او در سن 6 سالگی با شطرنج بازان خیابانی در واشنگتن اسکوئر پارک شهر نیویورک بازی کرد و به سرعت توجه مربی افسانه ای شطرنج، پاندولفینی را به خود جلب کرد که اولین مربی او شد.
ویتسکین در 11 سالگی در یک نمایش همزمان (که در آن یک استاد با چندین بازیکن ضعیفتر به طور همزمان بازی میکند) با قهرمان جهان، گری کاسپاروف مساوی کرد. در دوران کودکی و نوجوانی، ویتسکین بر صحنه شطرنج نوجوانان ایالات متحده تسلط داشت، چندین قهرمانی ملی را به دست آورد و در سن 16 سالگی استاد بین المللی شد.
بعد از اینکه یک مربی [احتمالا در سن بالاتر] اشتیاق او به شطرنج را تحت الشعاع قرار داد، ویتسکن از شطرنج فاصله گرفت و به تای چی روی آورد. او زیر نظر استاد بزرگ ویلیام چی چنگ چن، در تای چی (Tai Chi Push Hands)، نوعی مبارزه تای چی، تمرین کرد. ویتسکن با استعداد ذاتیاش در یادگیری، قهرمان ملی آمریکا شد و در سال 2004 قهرمانی جهان را در تایوان به دست آورد.
از آن زمان به بعد، او به همراه مارسل گارسیا، اسطوره جوجیتسو برزیلی (که زیر نظر او کمربند مشکی جوجیتسو برزیلی خود را به دست آورد)، یک مدرسه جوجیتسو برزیلی تأسیس کرد و اکنون آموزشهای شخصی را برای افراد در بخشهای مالی، سرمایهگذاری و تأثیرگذاری زیستمحیطی ارائه میدهد.
با وجود نوشتن کتابی به نام «هنر یادگیری»، ویتزکین یک رویکرد مشخص را تجویز نمیکند. در عوض، او بازتابی از آنچه آموخته است ارائه میدهد و خوانندگان را به آزمایش و توسعه روشهای خود تشویق میکند. ویتسکن در مصاحبهها میگوید که آموزش شخصی نسبت به هر روش ثابتی برتری دارد، زیرا هر فرد نیازها، نقاط قوت و ترجیحات منحصربهفردی دارد.
ویتزکین معتقد است که یادگیری مؤثر از تعهدی انعطافپذیر نسبت به فرایند رشد شما نشأت میگیرد. شما میتوانید با برداشتن گامهای کوچک، مهارتها و طرز فکر خود را تقویت کنید و به سمت تعالی تلاش کنید؛ که در نهایت به معنای توسعهی رویکرد شخصی شما نسبت به مهارتی است که در حال کسب آن هستید.
او با الهام از تجربهی طولانی خود بهعنوان یک رقیب در سطح جهانی، توضیح میدهد که چگونه یک بنیان محکم بسازید، چگونه سبک شخصی خود را توسعه دهید، چرا عمق بر وسعت مقدم است و موارد بسیار دیگری را بیان میکند.
موضوع #1: حضور در زندگی و یادگیری اهمیت اساسی دارد
ویتزکین میگوید حضور (presence) – که او آن را به عنوان آرامش عمیق و متمرکز تعریف میکند – برای تسلط بر هر مهارتی ضروری است. او حضور در رقابت را به آرامش یک شمشیرزن تشبیه میکند که در عین حال با تمرکز شدید، آماده رویارویی با حریف خود است.
به گفته ویتزکین، حضور زیربنای همه چیز است. هر چقدر در هر روز و در هر شرایطی حضور بیشتری داشته باشید، زندگی شما غنیتر میشود. از آنجایی که حضور در سراسر کتاب “هنر یادگیری” مطرح است، ابتدا آنچه را که حضور برای ویتزکین معنی میدهد، بررسی میکنیم.
تأکید ویتزکین بر حضور، یادآور دیدگاه اکهارت توله در کتاب “قدرت حال” است، جایی که توله استدلال میکند زندگی کردن شدید در “اینجا و اکنون” تنها راه رسیدن به رضایت واقعی است. در حالی که این دو رویکرد متفاوتی به زندگی دارند – ویتزکین با تمرکز شدید و تک بعدی بر یادگیری و رشد، و توله با تأکید بر شفابخشی، شادی و روشنگری معنوی – به نظر می رسد حضور به هر دوی آنها در یافتن و کشف مسیرشان به سوی رضایت کمک می کند. این نشان می دهد که حضور یک ابزار انعطاف پذیر برای هر فرد است تا مسیر خود را به سمت رضایت پیدا کند و کشف کند.
ویتزکین دو دلیل کلیدی برای اهمیت حضور در زندگی و رقابت ارائه می دهد:
✔️ دلیل اول: حضور به شما کمک می کند تا در تلاطم زندگی حرکت کنید
دنیا غیرقابل پیش بینی است. ویتسکن میگوید، حواسپرتی و ناراحتی اغلب بدون هشدار ظاهر میشوند. اگر میخواهید در هر کاری عالی باشید، باید یاد بگیرید که بر این موانع غلبه کنید.
حضور ذهن -ذهنی آرام و متمرکز- به شما کمک می کند تا با تنش های جسمی، روحی یا روانی مقابله کنید. اگرچه ویتسکن به طور خاص توضیح نمی دهد که چگونه، اما می گوید که حضور ذهن یک ابزار کلیدی برای تمرکز در محیط های پرتنش و غلبه بر ناراحتی های عاطفی است.
برای مثال، در فوتبال، ممکن است یک رقیب غیرصادقانه شما را به طور غیرقانونی زمین بزند. عصبانی شدن از چنین رفتاری منطقی است، اما به عملکرد شما کمکی نمی کند. در عوض، از حضور ذهن برای تمرکز مجدد و بازگشت به مسیر استفاده کنید.
✔️ دلیل دوم: حضور، کلید موفقیت در رقابت است
حضور به شما کمک می کند تا روی روند پیشرفت تمرکز کنید و زمانی که شکست می خورید، دیدگاه خود را بازیابی کنید. به عنوان مثال، ویتسکین باخت زودهنگام در دوران شطرنج خود را تعریف می کند که باعث برهم خوردن تعادل او شد. با جدا کردن خود از بازی و حضور در زندگیاش، توانست با طراوت و الهام مجدد بازگردد.
در سطح بالا، سطح حضور یک رقیب تأثیر زیادی بر موفقیت او دارد. در سطوح بالا، میزان حضور عمیقتر یک مزیت قابل توجه است – زیرا به شما کمک میکند به حالت جریان یا «منطقه» برسید. ویتسکین میگوید، اگر تحت فشار رقابت بتوانید به منطقه برسید و حریفتان نتواند به آنجا برسد، برنده خواهید شد.
برای موفقیت در رقابت، در هر سطحی، لازم است احساسات خود را کنترل کنید و با آمادگی کامل ظاهر شوید. هر دوی این موارد به حضور ذهن وابسته هستند، که به شما کمک می کند آشفتگی احساسی را آرام کنید و همچنین تمرکز خود را به دست آورید و حفظ کنید.
نویسنده کتاب هنر یادگیری، ویتزکین میگوید زمانی که در مسابقات حضور ذهن خود را از دست میداد، حریفان از آشفتگی احساسی و عدم تمرکز او سوءاستفاده میکردند.
موضوع #2: یادگیری از طریق سعی و خطا حاصل می شود
ویتزکین توضیح میدهد که یادگیری از طریق آزمون و خطا اتفاق میافتد. شما گام به گام پیش میروید، گاهی موفق میشوید، اما اغلب هم اشتباه میکنید. زمانی که اشتباه میکنید، فرصتی برای رشد پیدا میکنید.
برای مثال، تصور کنید میخواهید آکوردی روی گیتار بنوازید. صدای آن کاملاً درست نیست، بنابراین انگشتان خود را تنظیم کرده و دوباره امتحان میکنید. هر بار که آن را اشتباه انجام میدهید، بازخورد به شما میگوید که چگونه حالت دست خود را اصلاح کنید. در نهایت، جایگذاری صحیح انگشتان را پیدا خواهید کرد.
هر بار که این چرخهی آزمون و خطا را انجام میدهید (عمل، خطا، اصلاح، تکرار)، یک پیشرفت تدریجی ایجاد میکنید. از نظر ویتسکین، یادگیری یعنی ساختن پیشرفت کوچک بر روی پیشرفت کوچک. هر اضافه شدن به دانش شما را گسترش میدهد. به عبارت دیگر:
قلهی موفقیت بر روی کوهی از اشتباهات قرار دارد.
روی فرآیند تمرکز کنید
برای اینکه از طریق آزمون و خطا پیشرفت کنید، نیاز به طرز فکر رشد (Growth Mindset) دارید. وایتزکین تحقیقات کارول دووک در مورد تئوریهای هوش به صورت “افزایشی” در مقابل “ذاتی” را بررسی میکند. دووک در کتاب طرز فکر (Mindset) به این دو به ترتیب “رشد” و “ثابت” میگوید. در اینجا، ما تفسیر وایتزکین از این دو طرز فکر را در ارتباط با مهارت سازی و رقابت بررسی میکنیم.
با طرز فکر رشد، شما بر این باورید که میتوانید تواناییهای خود را از طریق تمرین صبورانه، گام به گام و با دیدن چالشها به عنوان فرصتی برای ارتقای ظرفیتهای فعلیتان، توسعه دهید.
ویتزکین معتقد است که طرز فکر رشد با تمرکز بر فرآیند یادگیری همراه است. این طرز فکر درمورد کل تجربه یادگیری است، نه رسیدن به یک نقطه خاص در آن. اهداف کوتاه مدت، پیشرفت شما را ارزیابی میکنند، اما هدف نهایی نیستند.
در مقابل، افرادی که طرز فکر ثابتی دارند، بر این باورند که استعداد ذاتی و غیرقابل تغییر است.
وایتسکین هشدار میدهد که طرز فکر ثابت خطرناک است، زیرا شما را برای موانع آماده نمی کند. در عوض، افرادی که طرز فکر ثابتی دارند، هنگام مواجهه با چالشهایی که فراتر از تواناییهای فعلیشان است، تمایل به تسلیم شدن دارند.
برای مثال، یک بازیکن نوجوان فوتبال با طرز فکر ثابت، زمانی که به محدودیتهای استعداد ذاتی خود میرسد، شروع به کم آوردن میکند. زمانی که او دیگر نمیتواند فقط با استعداد برنده شود، از کسانی که از نقاط ضعف خود یاد میگیرند عقب میافتد.
طرز فکر ثابت بر نتایج به جای فرآیند تمرکز دارد. بنابراین، رقبا با طرز فکر ثابت بیشتر نگران این هستند که موفق شوند یا نه، تا اینکه روی چیزهایی که میتوانند یاد بگیرند تمرکز کنند.
وقتی با سختیهای اجتنابناپذیر روبرو میشوید، طرز فکر ثابت چیزی برای تکیه کردن به شما نمیدهد – کل هویت شما حول برنده شدن ساخته شده است، بنابراین باخت باعث فروپاشی عاطفی شما میشود. این امر مانع رشد میشود، زیرا:
رشد از تلاش در محدودیتهایتان حاصل میشود.
تعهد به تلاش بلندمدت
ویتزکین استدلال میکند که تمرکز وسواسگونه روی نتایج، شما را شکننده میکند. در نهایت، برد یک انگیزهی ضعیف است. این انگیزه قابل اعتمادی نیست، چون ممکن است در نقطه ای دیر یا زود بازنده شوید- عالی شدن و به سطح استادی رسیدن مستلزم آن است.
ویتزکین مثال یک شطرنج باز جوان را می زند که بهترین بازیکن مدرسه خود بود اما در یک مسابقه شطرنج، این پسر از بازی با ویتزکین یا هر کسی که می دانست از او بهتر است، امتناع کرد. طبق نظریه نگرش دوگانه کارول دوِک، این کار برای حفظ هویت او به عنوان بهترین بازیکن محلی با اجتناب از شکست انجام می شود و نمونه ای از شکنندگی تمرکز صرف بر نتیجه است.
به جای تمرکز بر نتیجه مطلوب، ویتزکین توصیه می کند که خود را به روند رشد متعهد کنید – تمرین روزانه، صبر متمرکز و انطباق در مواجهه با موانع. به گفته ویتزکین، این رویکرد شما را انعطاف پذیر نگه می دارد، زیرا به جای ترس از شکست، آن را به عنوان بخشی از مسیر در آغوش می گیرید.
برای مثال، او جزئیات باخت های مکرر خود مقابل شطرنج بازان دوره گردی که در پارک های نیویورک مستقر بودند را شرح می دهد، اما هر باخت را به عنوان یک تجربه یادگیری در نظر گرفت. با انباشته شدن باخت ها و در نتیجه درس ها، او مهارت های خود را بهبود بخشید.
برقراری تعادل بین فرآیند و نتایج
در حالی که نتایج همه چیز نیستند، ویتزکین معتقد است که در صورتی که آن ها را در خدمت فرآیند رشد خود قرار دهید، مفید خواهند بود. به عبارت دیگر، اهداف کوتاه مدت مانند کسب مدال در یک رقابت مهم را تعیین کنید، اما به آنها به عنوان آزمون نگاه کنید، نه معیاری نهایی برای ارزش خودتان.
سنجیدن خودتان با اهداف کوتاه مدت، شما را از پیشرفتتان آگاه نگه می دارد. ویتزکین توضیح می دهد که وقتی شکست می خورید، این به شما می گوید که باید سخت تر تلاش کنید؛ و هنگامی که موفق می شوید، می توانید از پیشرفت خود احساس خوبی داشته باشید.
برای ایجاد اعتماد به نفس رقابتی، به اندازهی کافی باید برنده شوید و برای اینکه دچار خودبزرگ بینی نشوید، به اندازهی کافی باید بازنده شوید. وایتسکین میگوید خودبزرگبینی باعث تکبر میشود و تکبر شما را مستعد اشتباه میکند. فراموش میکنید که ممکن است اشتباه کنید و در نهایت کسی از این ضعف شما سوء استفاده کرده و شما را زمین میزند.ر
وایتسکین توصیه میکند که به طور منظم خودتان را در معرض خطر قرار دهید تا بتوانید اهمیت رقابت را درک کرده و اعتماد به نفسی متعادل ایجاد کنید. در عین حال، سعی کنید چه در برد و چه در باخت، به دنبال یادگیری باشید و هر هدفی را به عنوان بخشی از مسیر کلی خود در نظر بگیرید.
نسیم نیکولاس طالب در کتاب «پوست در بازی» توضیح میدهد که «پوست در بازی داشتن» یعنی داشتن سهم شخصی در نتیجهی یک تلاش یا کارآفرینی، به گونهای که در صورت شکست، چیزی ملموس را از دست بدهید.
ویتسکین زمانی که در مسابقات قهرمانی پوش هندز در سال ۲۰۰۲ شرکت کرد، پوست در بازی داشت – ساعتها تمرین بیوقفه به علاوهی سلامت جسمی خودش. پوست در بازی اهمیت دارد چون ما از تجربیات دردناک بهتر از تجربیات آسان یاد میگیریم.
اگر راه آسانتری وجود داشته باشد، درس به اندازهی کافی عمیق نمیشود. ویتسکین آن قهرمانی سال ۲۰۰۲ را باخت، اما درک عمیقی از آنچه برای بهترین شدن نیاز است با مصدومیت شانه به خانه برد. فقط دو سال بعد، او به صدر جدول رسید.
موضوع #3: رشد نیازمند برقراری تعادل بین کشش ها
ویتزکین معتقد است یادگیری فرآیندی است که در آن باید بین نیروهای مختلف تعادل برقرار کرد. خطوط تمیز و مشخصی برای اینکه چه کاری انجام دهید، کجا متوقف شوید و غیره وجود ندارد.
برعکس، رشد یک ناحیه خاکستری است که نیازمند حرکت شما در تجربیات مبهم و نامشخص است. برای مثال، بدن شما هیچ نشانهی مشخصی مبنی بر رسیدن به محدودیتهای ذهنی نمیدهد، بنابراین باید یاد بگیرید که نزدیک شدن به آن لبه را حس کنید.
کشش شماره 1: تلاش و استراحت
مدیریت صحیح نحوهی افزایش سطح تواناییها و همچنین چگونگی بازیابی بعد از آن، یکی از کلیدهای اصلی رشد پایدار است. خودتان را تا اندازهای که باعث افزایش سطح تواناییتان میشود، به چالش بکشید، اما نه آنقدر که از لحاظ ذهنی یا جسمی آسیب ببینید.
برای مثال، در هنگام ورزش باید با محدودیتهای عضلانی خود آشنا شوید. به راحتی میتوان بیش از حد یا کمتر از حد توان تمرین کرد. کلید یافتن «کشش بهینه» در جایی میانهی این دو و حفظ آن تا حد امکان است.
در سطح خرد، چرخه موثر تلاش و استراحت، کلید اصلی برای ساختن ذهن و بدن قوی است. به فرسودگی شغلی فکر کنید – اگر بدون توقف کار کنید، در نهایت دچار سقوط خواهید شد، بنابراین استراحت در فواصل زمانی مشخص در جریان کاری شما ضروری است.
در سطح کلان، ویتزکین استدلال می کند که همه رقبا دوره هایی از سختی و دوره هایی از نرمی را پشت سر می گذارند. حضور در این دورهها به شما کمک میکند تا خودشفقتی خود را حفظ کنید و با سرعت سالمی رشد کنید. برای مثال، ورزشکاران برای تناسب اندام و سلامتی به برنامه تمرینی منظم در کنار فصل استراحت نیاز دارند.
کشش شماره 2: فرآیند و نتایج
همانطور که در موضوع شماره توضیح دادیم، برای یادگیری و رشد مؤثر به طرز فکر بلندمدت و فرآیندمدار نیاز دارید. در عین حال، ویتسکین میگوید از نتایج برای درک جایگاه خود استفاده کنید، در حالی که به خاطر داشته باشید، موقعیت شما همه چیز نیست. لذت بردن از خود فرآیند، تمرکز پایدارتری است.
برای مثال، درخواست برای شغل رویایی تان به شما میگوید که آیا رقابتی هستید یا خیر. اما کاری که با نتیجه انجام میدهید، چه به آن برسید یا نه، مشخص میکند که رشد میکنید یا پسرفت.
کشش شماره 3: مهارتهای فنی و خلاقانه
ویتزکین معتقد است مهارتها دو جنبه دارند: جنبهی کاربردی و مبتنی بر تکنیک و جنبهی خلاقانه و احساسی. برای رسیدن به برتری در هر مهارتی، نیاز به توسعهی هر دو جنبه وجود دارد. یعنی باید یک بنیان فنی محکم داشته باشید، اما اجازه ندهید جنبه تکنیک، بر اشتیاق شما به آن مهارت غلبه کند.
برای مثال، بسیاری از فیلمسازان مستقل به دلیل اشتیاق به سینما، پروژههای پرهزینهای را شروع میکنند. اما شما نمیتوانید فقط دوربین را نشانه بگیرید و فریاد بزنید «حرکت!»؛ در واقع باید بدانید که چه کاری انجام میدهید. در عین حال، اجازه ندهید روشهای آموزشی دستوری – که معمولاً همه را در یک قالب و سبک خاص شکل میدهند – روحیهی هنری منحصربهفرد شما را تحتالشعاع قرار دهد.
فصل 2: ساختن اساس یادگیری
این فصل نحوه ایجاد اساس یادگیری خود و نحوه توسعه آن در جهت آنچه به شما الهام میبخشد، طبق نظر ویتزکین می پردازد.
شروع با اصول یادگیری
ویتزکین میگوید با اصول بنیادین مهارت خود شروع کنید. برای هر مهارتی، راههای بهتر و بدتری برای شروع یادگیری وجود دارد. ویتزکین روشی صبورانه و گام به گام را برای اصول بنیادین توصیه میکند.
ابتدا، از شروع با استراتژیهای سختگیرانه و سریعالعملی که فقط در سناریوهای خاص کار میکنند، خودداری کنید. برای مثال، ویتزکین توضیح میدهد که بسیاری از بازیکنان جوان شطرنج، توالیهای تهاجمی از حرکات را یاد میگیرند که هدفشان غلبه بر حریفی بیمهارت است.
با این حال، این بازیکنان درک درستی از کارکرد داخلی استراتژیهای خود ندارند. بنابراین وقتی با موقعیتهایی روبرو میشوند که از دانش آنها فراتر میرود و استراتژیهای آنها از هم میپاشد، مجهز به سازگاری نیستند. این نوع بازیکن برنامه بازی شکننده و یک بعدی دارد.
به گفته ویتزکین، روش بهتر این است که با مطالعه عناصر پایه مهارت خود شروع کنید. هر مهارتی از بخشهای ساده و عنصری از دانش تشکیل شده است. به عنوان مثال، شما یاد میگیرید که چگونه یک توپ بسکتبال را دریبل کنید، چگونه آن را پاس دهید، چگونه آن را بگیرید و غیره.
هر عنصر را به تنهایی، یکی یکی مطالعه کنید و وقت بگذارید تا هر کدام را به طور کامل درک کنید. در شطرنج، ویتزکین ابتدا شاه-پیاده مقابل شاه را مطالعه کرد، یک موقعیت پایه که سادهترین اصول را آموزش میدهد. پس از آن، او به شاه-روک مقابل شاه و به همین ترتیب، از طریق هر موقعیت پایه شطرنج حرکت کرد. در بسکتبال، ممکن است ابتدا دریبل کردن، سپس پاس دادن، تنظیم شوت، چرخش و غیره را یاد بگیرید – به هر کدام در هر لحظه توجه کامل خود را بدهید.
این روش دو مزیت عمده دارد:
✔️مزیت شماره 1: مهارت انعطافپذیر ایجاد میکند. از آنجایی که عناصر پایه مهارت خود را به طور جداگانه تمرین کردهاید، خود را برای ترکیب آنها به روشهای جدید هنگام مواجهه با موقعیتهای جدید آماده کردهاید. بنابراین وقتی موانع سختتر میشوند، میتوانید خود را سازگار کنید.
✔️مزیت شماره 2: بر فرایند تأکید میکند. یادگیری عناصر پایه یکی یکی، شما را تشویق میکند تا در کار تمرینِ متعهدانه، معنا پیدا کنید. بنابراین علاوه بر یک پایه فنی محکم، قدردانی از سفر رشد خود را نیز تقویت میکنید.
توسعه قطعات مهارت
پس از بحث در مورد نحوه آموزش مبانی، ویتزکین از “قطعهبندی” برای توضیح نحوه توسعه بیشتر مهارت خود استفاده میکند. به طور خلاصه، قطعات عناصر پایه (همانطور که در بالا توضیح داده شد) هستند که در مهارتهای ترکیبی ترکیب میشوند. یادگیری از طریق قطعهبندی به شما امکان میدهد مهارتهای پیچیدهتر را با سهولت شهودی انجام دهید و چندین عنصر را به طور همزمان اجرا کنید.
ویتزکین میگوید این نحوه ساخت مهارتها است:
- به صورت افزایشی، شما درک را شکل میدهید،
- کوچکترین عناصر را در قطعات بزرگتر،
- قطعات را در خوشههای قطعات و…
ادغام میکنید.
به عنوان مثال، یک کوارتربک ماهر قطعات متعددی دارد که به او امکان میدهد زمین را بخواند و قضاوت کند؛ برای ارسال توپ به کجا و انجام پرتاب صحیح برای تحویل آن به گیرنده خود.
هنگامی که شما قطعهبندی میکنید، ذهن چندین عنصر اساسی را میگیرد، نحوه ارتباط آنها را با توجه به اصول مهارت خود مییابد و آنها را در یک واحد ادغام میکند. سپس، شما به طور شهودی به آن قطعه مهارتها دسترسی پیدا میکنید و از آن استفاده میکنید.
همانطور که یاد میگیرید عناصر مهارت شما چگونه با هم مرتبط هستند، هر بخش اضافی، دانش غریزی را به شما میدهد که در یک شبکه قدرتمند از مهارت شهودی ساخته میشود. به عنوان مثال، شما برای زبان انگلیسی قطعاتی دارید – کلمات، الگوهای دستوری، ساختار جمله و غیره – که در حال حاضر برای درک این راهنما از آنها استفاده میکنید.
قطعات را در شبکه مهارتها ترکیب کنید
ویتزکین میگوید تا زمانی که بین دو چیز ارتباط برقرار نکنید، درک چگونگی ارتباط آنها سخت است. این را به ساختن یک مسیر جدید در جنگل مقایسه کنید. اولین بار سخت است، اما بعد از آن آسانتر میشود. هر چه بیشتر از این مسیر استفاده کنید، راحتتر میشود. اینگونه است که دو چیز را به هم متصل میکنید و یک چیز جدید ایجاد میکنید.
ادامه دارد…
نکته مهمی که در این خلاصه هست اینه که می گه عمق مهمتر از وسعت هست که درست هست اما پیشرفته تر از این حالت این هست که شما در یک زمینه یک وسعتی برسید و در یک نقطه از لون عمق پیدا کنید و حالا بیاید در نقاط مجاور عمیق شید