خلاصه کتاب آخرین کتاب قانون جذب که باید حتما آن را بخوانید رویکردی عملی برای درک و کاربرد اصول قانون جذب جهانی ارائه میدهد. اندرو کپ، نویسنده این کتاب، توضیح میدهد که چگونه افکار، باورها و تمرکز ما، فرکانسهای انرژیای را که از خود ساطع میکنیم شکل میدهند و در نتیجه تجربیات متناظر با آن را به زندگی ما جذب میکنند.
اندرو کاپ به خوانندگان کمک میکند تا خواستههای اصلی خود را شناسایی کنند، چالشهای ناشی از ذهن ناخودآگاه را پشت سر بگذارند و ارتعاشات خود را از طریق تکنیکهای شکرگزاری و تجسم هماهنگ کنند. این کتاب استراتژیهای عملی برای ایجاد یک تمرین مداوم برای تجلی خواسته ها و مقابله با موانع ذهنی مرتبط با عزت نفس و محدودیتهای خودساخته ارائه میدهد.
درک اصول و مکانیزمهای اساسی قانون جذب
این بخش به اصول بنیادی قانون جهانی جذب میپردازد که میگوید انرژیهای مشابه یکدیگر را جذب میکنند. اهمیت انرژی، فرکانس و تمرکز و همچنین نحوه پاسخ جهان برای تجلی خواستههای شما در این بخش مورد تأکید قرار گرفته است.
همه چیز شکلهایی از انرژی هستند و هر کدام در فرکانسهای خاصی طنینانداز میشود.
نویسنده تأکید میکند که ما همان ذات انرژی را با همه عناصر دیگر در جهان به اشتراک میگذاریم. این انرژی ایستا نیست؛ بلکه در فرکانسهای خاصی ارتعاش میکند. درک ما از ماهیت جامد یک شی در دنیای فیزیکی تحت تأثیر سرعت ارتعاش آن است. به عنوان مثال، هم یک سنگ و هم یک گل از انرژی تشکیل شدهاند، اما با سرعتهای متفاوتی طنینانداز میشوند که منجر به ویژگیهای فیزیکی منحصر به فرد آنها میشود.
رفتارها، احساسات و فرایندهای شناختی ما انرژیهای خاصی را آزاد میکنند که انرژیهای مشابه را جذب میکنند.
کاپ با گسترش این مفهوم توضیح میدهد که افکار، احساسات و اعمال ما، مانند اشیاء فیزیکی، انرژیهای ارتعاشی متمایزی را منتشر میکنند. این فرکانسها مانند آهنربا عمل میکنند و وقایع و شرایطی را جذب میکنند که با ماهیت ارتعاشی متمایز آنها هماهنگ هستند.
آن را مانند تنظیم کانال یک رادیو در نظر بگیرید؛ زمانی که با یک فرکانس خاص همسو میشوید، کانال مربوطه را دریافت میکنید. فرکانس انرژی منحصر به فرد شما، که توسط افکار، احساسات و اعمال شما شکل گرفته است، تجربیاتی را جذب میکند که با آن هماهنگ هستند.
یک فکر شاد، تجربیات شادی مشابه را جذب میکند، در حالی که یک فکر ترسناک، شرایطی را به وجود میآورد که ترس بیشتری را برمیانگیزد.
مفهوم اساسی قانون جذب
مفهوم بنیادی قانون جذب این است که:
انرژیهای مشابه به طور طبیعی یکدیگر را جذب میکنند.
این قانون بیان میکند که ارتعاش غالب شما که تحت تأثیر افکار، احساسات و اعمال مداوم شما شکل میگیرد، تجربیات متناسبی را به سوی شما جذب خواهد کرد.
کپ این ایده را برجسته میکند که جهان مانند یک آینه بزرگ عمل میکند و بازتابی از افکار و احساسات شماست. اگر به طور مداوم احساس فراوانی و ثروت کنید، ثروت بیشتری به زندگی شما جذب خواهد شد. برعکس، تمرکز بر کمبودها باعث میشود که همچنان در کمبود باقی بمانید.
تمرکز و شدت افکار شما نقش بسیار مهمی در جذب عناصر به زندگی شما ایفا میکند.
نویسنده بر تأثیر عمیقی که تمرکز شما بر روی آن دارد در شکلدهی انرژی ارتعاشی شما از طریق توزیع توجه و نیروی حیاتی شما تأکید میکند. با تمرکز مداوم بر کمبودهای خود، رزونانس انرژی مرتبط با کمیابی را تقویت میکنید، در نتیجه شرایط بیشتری را جذب میکنید که این حالت را منعکس میکند.
با تمرکز عمدی بر روی رویاهای خود و پرورش قدردانی از نعمتهای فعلی و موفقیتهای آینده، فرکانس ارتعاشی خود را با ماهیت مالکیت هماهنگ میکنید که احتمال تحقق خواستههای شما را افزایش میدهد.
انرژیای که شما از خود ساطع میکنید، همیشه با پاسخ متناظری از سوی جهان مواجه میشود.
کاپ ادعا میکند که کائنات به طور مداوم با وضعیت ارتعاشی شما همخوانی دارد و به انرژیهایی که شما ساطع میکنید، صرفنظر از آگاهی شما، پاسخ میدهد. هر عملی، احساسی و فکری که شما از خود نشان میدهید به طور مداوم واقعیتی را که در آن زندگی میکنید شکل میدهد.
جهان، ارتعاشاتی را که شما ارسال میکنید بدون هیچگونه تعصبی بازتاب میدهد، چه مثبت باشند و چه منفی.
کائنات به ارتعاشاتی که شما ارسال میکنید پاسخ میدهد، صرفنظر از خواستههای فردی شما.
کپ کائنات را به کارمند یک قنادی تشبیه میکند که به طور بیطرفانه به مشتریان خدمات میدهد. کارمند صرفاً سفارش شما را میگیرد بدون اینکه قضاوت کند که دوناتها را دوست خواهید داشت یا نه.
عملکرد کائنات خواستههای شما را در نظر نمیگیرد. این اصل نیز در مورد کائنات قابل اجرا است. افکار، احساسات و اعمال شما انرژیای را ساطع میکنند که کائنات به آن پاسخ میدهد، نه صرفاً آنچه شما آرزو میکنید.
تمرکز بر آنچه که از دست رفته است، حتی اگر آرزوی سعادت داشته باشید، باعث میشود که کائنات واقعیت شما را با کمیابی مطابقت دهد، نه ثروتی که شما آرزو میکنید. پس چیزی که روی آن تمرکز دارید، مهم هست.
عبور از چالشهای ناشی از ناخودآگاه و خودپنداره ذاتی انسان
این بخش به بررسی نقش حیاتی تصویر ذهنی ما در محافظت از ناخودآگاه قدرتمند میپردازد. درک این نکته که ایگو (نفس) اغلب در برابر تغییر مقاومت میکند و یادگیری نحوه تأثیرگذاری موثر بر ناخودآگاه برای تجلی موفق بسیار مهم است.
ایگو برای مخالفت با تغییرات و حفظ وضعیت موجود عمل میکند.
کاپ این ایده را بررسی میکند که ایگو برای حفظ شرایط موجود عمل میکند و به عنوان مکانیزمی برای بقا عمل میکند، حتی اگر وضعیت فعلی مضر باشد. بخشی از شما که بر بقا در کوتاهمدت تمرکز دارد، ارزشهایی را بیش از خوشبختی یا رضایت شما در نظر میگیرد.
هر تغییری، حتی آنهایی که ممکن است مفید باشند، اغلب توسط ایگو به عنوان اختلال در وضعیت فعلی وجود تلقی میشود که میتواند تهدیدی برای بقا باشد. در نتیجه، هدف آن این است که شما را به آنچه که از قبل میدانید محدود کند.
به عبارت ساده تر، بخش ناخودآگاه ما اغلب از تغییر میترسد و برای حفظ وضعیت موجود مقاومت میکند. این مقاومت میتواند مانعی برای رسیدن به اهداف و آرزوهای ما باشد. به عبارت سادهتر، ایگو ما دوست دارد همه چیز همانطور که هست باقی بماند و تغییر را تهدیدی برای خود میبیند.
ایگو از احساسات ناامنی، ترس و تردید در خود برای حفظ شرایط موجود بهره میبرد.
کاپ توضیح میدهد که ایگو چگونه با زیرکی از شک، ترس و ناامنی استفاده میکند تا اطمینان حاصل کند که شما در محدودههای شناخته شده خود باقی میمانید.
منتقد درونی با پرسیدن سوالاتی مانند “اگر اصول تجلی برای من موثر نباشد چه؟” یا “اگر شایستگی رسیدن به رویاهایم را نداشته باشم چه؟” باعث ایجاد ناامنی میشود. مفاهیمی که به نظر میرسد از درون تولید میشوند در واقع تأثیرات پنهانی از ایگو هستند که مصمم است وضعیت فعلی را حفظ کند، صرف نظر از جذابیت آن.
به عبارت سادهتر،ایگو، بخشی از ذهن ما که میخواهد همه چیز همانطور که هست باقی بماند، از احساسات منفی مانند ترس و تردید استفاده میکند تا ما را از تغییر باز دارد و در شرایطی که برای ما آشنا و راحت است نگه دارد.
آموزش ناخودآگاه برای غلبه بر جنبه خودمحور روان ما
تلاش برای مقابله مستقیم با ایگو معمولاً بیاثر است، زیرا الگوهای ریشه دار آن به ندرت با نیروی محض اراده شکست میخورند. کپ روشی را تبلیغ میکند که با دور زدن کامل ایگو، بر ناخودآگاه تأثیر میگذارد. تأثیر عمیق ناخودآگاه شما در تبدیل رویاهایتان به واقعیت با شکل دادن به باورهایتان و هدایت رفتارتان بسیار مهم است.
کاپ طیف وسیعی از تکنیکها برای دستیابی به اهداف ارائه میدهد که با زیرکی از ذهن آگاه عبور کرده و عادات جدیدی را در سطوح عمیقتر آگاهی ایجاد میکنند.
- با تمرین شکرگزاری،
- تعریف روشن اهداف خود و
- استفاده از قدرت تجسم
میتوانید به طور ظریف انرژی ارتعاشی و دیدگاه خود را تغییر دهید تا با زندگیای که میخواهید ایجاد کنید همسو شوید و همچنین می توانید بر ناخودآگاه خود تأثیر بگذارید.
با اعمال مداوم این روشها، افراد میتوانند بر مقاومت ایگوی خود غلبه کنند و بدین ترتیب مسیر روشنی را برای ناخودآگاه خود ایجاد کنند تا به راحتی آرزوهایشان را به واقعیت تبدیل کنند.
درک قدرت ذهن ناخودآگاه
کپ بر کارایی خارقالعاده مکانیسمهای ناخودآگاه ذهن ما تأکید میکند که به طور یکپارچه در پس پرده عمل میکنند. با پذیرفتن دیدگاهی تازه در مورد آنچه واقعاً درست است، ناخودآگاه شما رویدادها را هماهنگ میکند، شما را با افراد مناسب مرتبط میکند و اعمال شما را برای تجلی آن حقیقت در زندگیتان هدایت میکند.
ناخودآگاه ما تأثیر بسیار بیشتری نسبت به ذهن آگاه ما در شکلدهی واقعیت اطرافمان دارد. تصور کنید که ناخودآگاه شما کاملاً متقاعد شده است که ثروتاندوزی سرنوشت ذاتی شماست. این فرایند به طور مداوم عمل میکند، فرصتها را جذب میکند، انتخابها را تحت تأثیر قرار میدهد و رفتار شما را به سمت هدف خاص هدایت میکند، و همه اینها به طور نامحسوس انجام میشود.
ممکن است ناگهان خود را غرق در ایدههای تجاری درخشان، ارتباط با افراد بانفوذ یا انتخابهای “شانسی” که منجر به سودهای مالی میشود، بیابید.
قدرت ذهن ناخودآگاه شما پتانسیل دارد تا زندگی شما را به شیوههایی شکل دهد که ممکن است فراتر از آگاهی آشکار شما باشد.
به عبارت ساده تر، بخش ناخودآگاه ذهن ما نقش بسیار مهمی در شکلدهی زندگی ما دارد. با تغییر باورهایمان در سطح ناخودآگاه، میتوانیم رویدادها و فرصتهایی را به سمت خود جذب کنیم و به اهدافمان برسیم. پس برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی، مهم هست که علاوه بر تلاشهای آگاهانه، به ناخودآگاه خود نیز توجه کنیم.
ادامه دارد…
بسیار عالی بود ممنونم