به نظر شما ویژگی یک رهبر خوب چیست؟
ویژگی یک رهبر خوب
زنی همراه پسرش بیش از نیمی از روز در صف ایستاد تا به ملاقات ماهاتما گاندی برود. وقتی بالاخره نوبتش فرا رسید، آن زن گفت:
«جناب ماهاتما، لطفاً به پسرم بگویید دیگر اینقدر شیرینی نخورد. شیرینی سلامتی را به خطر می اندازد، دندان هایش را خراب می کند و روی خُلق و خویش هم اثر می گذارد.
هر بار که شیرینی دستش می بینم، متوجه تغییراتی در او می شوم و اصلا نمی توانم جلویش را بگیرم تا کمتر شیرینی بخورد. او پسر خوبی است، وقتی پای شیرینی در میان باشد، به یک دروغگو، حیله گر و یک دزد تبدیل می شوم.
می ترسم آخر سر زندگی اش به خاطر این شیرینی ها به خطر بیفتد. لطفا به او بگویید از این کار دست بردارد.»
گاندی چند دقیقه ای به پسر بچه نگاه کرد. او ترسیده بود و سعی داشت خودش را پشت پیراهن مادرش پنهان کند. بالاخره، گاندی سکوت را شکست و گفت:
«دو هفته ی دیگر پیش من برگردید.»
مادر پسرک از اینکه می دید که ماهاتما گاندی حتی به پسرش نگفت که از شیرینی خوردن دست بردارد، گیج و سردرگم و ناامید شده بود. او دست پسرش را گرفت و از آنجا رفت.
بیشتر بخوانید: مقاله «10 قانون موفقیت از ناپلئون هیل»
دو هفته بعد، آن مادر همراه پسرش دوباره برگشت و ساعت ها منتظر ماند تا نوبت به او رسید و توانست جناب ماهاتما گاندی را ملاقات کند. او گفت:
«جناب ماهاتما، ما برگشتیم. ما نزد شما آمدیم تا به پسرم بگویید اینقدر شیرینی نخورد و شما گفتید که برویم و دو هفته دیگر برگردیم.»
گاندی گفت:
«بله، خوب یادم هست.»
بعد به پسرک اشاره کرد و گفت:
«بیا اینجا پسرجان.»
پسرک با اصرار و سیخونک های مادرش، پیراهنش را رها کرد و روبروی گاندی ایستاد. گاندی دستانش را روی شانه های پسرک گذاشت و او را جلوتر آورد. بعد مستقیماً به چشمان پسرک نگاه کرد و با لحنی جدی گفت:
«شیرینی نخور».
بعد دستش را از روی شانه های پسرک برداشت.
مادر پسرک مات و مبهوت گفت:
«همین؟ فقط همین را می خواستید به او بگویید؟ چرا دو هفته پیش همین را به او نگفتید؟»
گاندی پاسخ داد:
«چون دو هفته پیش خودم هنوز شیرینی می خوردم. تا وقتی خودم خوردن شیرینی را کنار نمی گذاشتم، نمی توانستم از او بخواهم که از شیرینی خوردن دست بردارد.»
نتیجه گیری
اگر واقعاً می خواهید رهبر بانفودی باشید، هیچ چاره ای ندارید جز آنکه همانند گاندی، هر چیزی را که می خواهید در دیگران ببینید در خودتان تغییر بدهید.
رهبری در قرن بیست و یکم با کلماتی که از دهان تان خارج می شوند ارتباط چندانی ندارند و بیشتر به چیزی که در درون تان وجود دارد مربوط می شود.
آیا رفتاری در سازمان تان دیده می شود که همچون شیرینی دندان های سازمان تان را پوسیده می سازد و سلامتی اش را به خطر می اندازد؟
اگر این چنین است، لازم است که شما اولین نفری باشید که این شیرینی ها را دور می اندازید.
قبل از آنکه از کسی بخواهید کاری انجام دهد یا به نحو خاصی رفتار کند، به یاد ماهاتما گاندی و داستان «پسر کوچک و شیرینی ها» بیفتید. این داستان مثالی عالی است برای تبعیت از آن و در مورد ویژگی رهبری به ما درس ارزشمندی می دهد.
فقط وقتی از دیگران بخواهید کاری را انجام دهند که قبل از آن خودتان آن را انجام داده باشید.
لینک کوتاه مقاله: negareshenik.ir/?p=1181