پس از مطالعه این مقاله یاد می گیرید که
چگونه با فراموشی گذشته روی آینده خود متمرکز شوید
درهای اتوماتیک
سال ها پیش به یک ساختمان دولتی رفتم که دو در اتوماتیک داشت. این درها به فاصله 15 متر از یکدیگر طراحی شده بودند.
همین که نزدیک شدم در نخست باز شد، اما به دلیل مسائل امنیتی پس از رد شدن باید صبر می کردم تا کامل پشت سرم بسته شود و سپس در بعدی برایم باز شود.
مادامی که در آستانه در نخست ایستاده بودم، در دوم برایم باز نمی شد.
زندگی نیز در بسیاری از موارد مثل همان درهای اتوماتیک عمل می کند. تا یک گام بر نداری گام بعدی برایت مشخص نمی شود.
باید ناامیدی ها را رها کنی و از شکست ها دست برداری و اجازه دهی درهای پشت سرت کامل بسته شوند.
نمی توانیم گذشته را عوض کنیم، اما می توانیم آینده را با دستان خود و با اختیار خود بسازیم. آنچه که در مقابلت قرار دارد بسیار مهمتر از آنچه که پشت سر نهاده ای، است.
اگر مسیر درست را پیش بگیری مطمئنا آنچه که در آینده بدست خواهی آورد، از آنچه که از دست رفته است شکوهمندتر خواهد بود.
پس دیگر پشت سرت را نگاه نکن. امروز یک روز تازه است. خداوند از تو می خواهد شروعی تازه داشته باشی.
اولین قدم برای دریافت موهبت های خدا
شاید بی عدالتی ها و تجربه های تلخی را پشت سر گذاشته باشی اما این را بدان خدا می خواهد شروعی تازه داشته باشی. خدا قادر مطلق است و برایت نعمت های زیادی کنار گذاشته است.
حال سوال من از تو این است که:
«آیا می توانی آن ها را دریابی؟ می توانی برای آنها فضای خالی ایجاد کنی؟»
اولین قدم از نگرش یا طرزفکر تو شروع می شود. اگر باورهای محدودکننده مثل «من چوب خطم پر شده است، دیگر نمی توانم بیشتر از این پیشرفت کنم» داشته باشی پس زندگی ات نیز محدود می شود.
در مقابل اینکه اتفاقات بدی برای شما افتاده است فقط می توانم بگویم که «جای تأسف دارد، اما آخر خط نیست».
وقتی یک در بسته می شود خدا در جدیدی را به رویت باز می کند. اگر همه درها بسته شوند، خدا یک پنجره باز می کند! چون می خواهد همیشه شروعی تازه داشته باشی و به این باور برسی که هیچوقت به بن بست نخواهی رسید.
خدا همیشه برنامه های بی نظیری برای زندگی ات دارد، اما می دانی چه زمانی قرار است رخ دهند؟
✔ به محض اینکه از نگاه کردن به گذشته دست برداری.
✔ به محض اینکه زاری کردن برای آنچه را که از دست رفته است تمام کنی.
خودت به خودت انگیزه بده!
ما برای انجام کارهایی که برای آنها برنامه ریزی می کنیم نیاز به انگیزه داریم. اگر کسی را ندارید که به شما انگیزه بدهد خودتان باید اینکار را برای خود انجام دهید.
صبح ها که از خواب بلند می شوید شانه هایتان را صاف کنید و جلوی آینه بروید و بگویید:
«حالاحالاها مانده که دست بردارم، شاید زمین خورده باشم اما نباخته ام. دوباره بلند می شوم، من برنده هستم و همیشه پیروزم، نه قربانی.»
پیشنهاد می کنم در ادامه یک کلیپ انگیزشی از جول اوستین را حتما ببینید. کلیک کنید:
چه کارهایی را افراد موفق در 8 دقیقه ابتدایی صبح خود انجام می دهند؟
به اندازه کافی خوب است؟!
افراد بیشماری را می شناسم که در سرزمین «به همین راضی ام» زندگی می کنند. یعنی می گویند:
✔ جول من شغل خودم را دوست ندارم، اما به همین وضع راضی هستم.
✔ من و همسرم با یکدیگر نمی سازیم، اما به همین وضع راضی هستم و تحمل می کنم!
نه، نباید اجازه دهی این اتفاق برای تو بیفتد و وارد این سرزمین شوی. نباید به زندگی متوسط راضی باشی، باید درخواست بهترین ها را از خداوند داشته باشی.
مدام باید به خودت یادآوری کنی که گنجینه بزرگ و باارزشی درونت داری و بسیار بااستعداد هستی.
فراموشی گذشته
فرض کنیم که در زندگی شروعی دشوار داشته ای، شاید بی عدالتی های زیادی را تجربه کرده باشی اما نحوه ای که شروع می کنی مهم نیست، آنچه اهمیت دارد نحوه پایان رساندن است.
گذشته را پس بزن. ناامیدی ها را کنار بگذار و به خودت یادآوری کن که خداوند کماکان بر زندگی ات نظارت دارد.
مهم نیست در گذشته چه کارهایی کرده ای، چه اشتباهاتی مرتکب شده ای یا چه تجربیات تلخی را پشت سر گذشته ای. باید به حال و آینده فکر کنی. باید رؤیاهایت را پس بگیری.
آتش اشتیاقت را دوباره شعله ور کن. زندگی زناشویی خودت را صرفا تحمل نکن. امروز رنگ جدیدی به آن بزن و شغلت را اتوماتیک وار ادامه نده.
آنچه آرزو داشتی، شاید در گذشته به وقوع نپیوسته باشد، هیچ مشکلی ندارد. گذشته، گذشته است اما امروز یک روز تازه است.
اگر ادامه دهی، امیدوار بمانی و باور داشته باشی اوج خواهی گرفت و می بینی تمام اوضاع به نفعت تغییر کرده است.
به خاطر بسپار:
اگر نقش خود را در فراموشی گذشته ایفا کنی و رو به جلو گام برداری، آینده ات از گذشته ات پرثمرتر خواهد بود.
چطور گذشته را فراموش کنیم؟
یک اتومبیل را در نظر بگیرید. شیشه جلویش بزرگ است. اما درون خودرو فقط یک آینه کوچک برای دیدن پشت سرتان وجود دارد. مفهوم آن واضح است:
✔ آنچه که در گذشته رخ می دهد به اندازه چیزی که پیش رویتان در آینده قرار دارد، اهمیت ندارد.
✔ جایی که قدم می گذاری از آنجایی که بوده ای مهم تر است.
می گویید:
«خب جول من می خواهم با فراموشی گذشته، تمرکزم را روی آینده بگذارم، اما چطور می توانم از گذشته خلاص شوم؟»
می گویم:
✔ نخست افکارت را نظم بده تا در مورد آن نیندیشی.
✔ از صحبت کردن در مورد گذشته دست بردار.
✔ از جان بخشیدن و مرور تجربه های منفی دست بکش.
✔ اگر آسیب دیده ای یا یکی از عزیزانت را از دست داده ای، البته که باید مدتی را به عزاداری بگذرانی اما پس از آن به نقطه ای خواهی رسید که باید بلند شوی، گرد و خاک آن آسیب را از خودت بتکانی، برنامه ریزی کنی و به جلو گام برداری.
✔ برای چیزی که نمی توانی تغییر بدهی افسوس نخور. خدا می خواهد شروعی تازه داشته باشی. اما قبل از دیدن روزهای تازه باید ابتدا از عزاداری برای گذشته دست برداری.
✔ همانطور که در ابتدای مقاله گفتم باید اجازه دهی که درِ اول بسته شود تا درهای بعدی به رویت باز شوند.
تمرکز روی آینده به جای گذشته
این کلیپ زیبا از جول اوستین در مورد فراموشی گذشته را حتما ببینید یا حتی می توانید دانلود کنید در گوشی یا کامپیوتر خود ذخیره نگه دارید:
متن کلیپ بالا:
من می دانم که شما یا می توانید در جهت رشد گذشته تان گام بردارید یا در جهت رشد آینده تان، نمی توانید همزمان هر دو کار را انجام دهید.
یا باید به گذشته ات نگاه کنی، با پشیمانی از گذشته زندگی کنی و در مورد اتفاقات بدی که برایت افتاده است، فکر کنی یا باید روی آینده ات تمرکز کنی و بگویی:
«خدایا من می دانم که شرایط سختی که در زندگی ام به وجود می آید را به نفع من تغییر می دهی. من می دانم که تو به من زیبایی می بخشی.
من می دانم که امشب شرایط سختی دارم اما فردا صبح خوشحال خواهم بود.»
اگر همیشه به عقب نگاه کنی، احساس ناامیدی و گناه و عصبانیت و شرمندگی پیدا می کنی.
پس یکی لطفی به خودت بکن. به گذشته ات بگو که «دیگر برای من اهمیتی نداری».
اگر همیشه به گذشته ات فکر کنی، نمی توانی پیشرفتی داشته باشی.
اگر روی اتفاقات گذشته ات تمرکز کنی، نمی توانی به چیزهایی که در آینده ات قرار دارد، دست یابی.
به آینده ات توجه کن و بگو:
«خدایا متشکرم که خوبی ها را برایم رقم می زنی. متشکرم که مسیر پیش رویم را برایم روشن و روشن تر می سازی. متشکرم که پیروزی را در آینده من قرار می دهی.»
اگر ذهن ات را بتوانی به مسیر درستی هدایت کنی، آنوقت جریان زندگی ات وارد مسیر درستی می شود.
پس از فراموشی گذشته چه کارهایی باید انجام دهیم؟
اولین کاری که پس از فراموشی گذشته باید انجام دهیم قرار گرفتن در محیطی مناسب و برقراری ارتباط با افراد مناسب است.
افرادی را می شناسم که بسیار بااستعداد هستند و توانایی های بی نظیری دارند، اما اصرار دارند که با افراد نادرست نشست و برخاست کنند.
اگر با افراد بی انضباط و تنبل صمیمی شده ای، افرادی که منفی باف هستند و رؤیاهای بزرگ ندارند، پیشنهاد می کنم ارتباط خود را با آنها هرچه زودتر قطع کنی، چون مانع اوج گرفتن تو خواهند شد.
نمی توانی با افراد منفی نگر معاشرت کنی اما انتظار زندگی مثبت داشته باشی. مسلماً به دوستان خود علاقمند هستی و نمی توانی به همین راحتی آنها را رها کنی.
راهکار من برای شما در این موقعیت این است که دعای خیر خود را بدرقه راه آنان کنی و باعث انگیزه شوی تا در زندگی خود تغییرات مثبت ایجاد کنند.
بهترین کاری که می توانی بکنی فاصله گرفتن از افراد منفی باف و قرار گرفتن در محیطی سالم، مثبت و سرشار از ایمان و یقین است.
این مسأله بسیار ضروری است. زیرا فرقی نمی کند چه استعداد چشمگیری داری، اگر آن بذر را در خاک خوب قرار ندهی، ریشه نمی دهد و رشد نمی کند.
اشتباهات زیادی مرتکب شده ام، چطور فراموش شان کنم؟
بیشتر افراد خود را در محکومیت زنجیر می کنند و با عزت نفسی پایین و احساس بی ارزش بودن زندگی را به سر می برند.
طرزفکر آنها این است که:
«خداوند هیچوقت به من لطف نمی کند. اشتباهات زیادی مرتکب شده ام و گند زدم.»
نه، خدا می داند که تو بی عیب و نقص نیستی. اصلا از تو انتظار ندارد که همیشه کار درست را انجام دهی. پس چرا آنقدر سخت گیری می کنی؟
دیگر خود را برای خطاهایی که انجام داده ای سرزنش نکن. از این ها که بگذریم، تو نمی توانی گذشته را تغییر دهی.
اگر اشتباه کرده ای فقط بگو:
«خدایا، متأسفم، به تو روی آورده ام، کمک کن تا دفعه بعد بهتر عمل کنم.»
سپس رها کن و به جلو گام بردار. اگر گذشته را همچنان در دستان خود نگه داری، درهای گناه و محکومیت را باز می کنی و چیزی نمی گذرد که روزهایت با ذهنیت و خاطرات «منِ بیچاره» سپری می شود.
نمی توانم دوستم را ترک کنم!
مردم به من می گویند:
«جول نمی دانم چرا مدام به طرف چنین کسانی کشیده می شوم. من از یک رابطه بد بیرون آمدم و وارد رابطه دیگری شدم که دوبرابر بدتر از قبلی بود. می دانم باید تمام کنم، می دانم به خیر و صلاحم نیست، اما از عهده اش بر نمی آیم.»
معمولاً اینگونه پاسخ چنین افرادی را می دهم:
«نه، تو وظیفه داری خودت را سالم و بدون نقص نگه داری. تو یک موهبتی. خداوند استعدادها و آرزوهایش را به تو سپرده است،
شاید دردناک باشد اما بهترین کار برای تو این است که خود را از شر افرادی که با آنها احساس خوب نداری، خلاص کنی. برای خودت باید ارزش قائل باشی.»
بعضی دیگر می گویند:
«جول من می ترسم کاری کنم که او من را ترک کند!»
می گویم:
«در حقیقت این بهترین اتفاق ممکن است. از کسی شنیدم که این را «نعمت خداحافظی» می نامید. یعنی اگر کسی که تو را تحقیر می کرد اکنون از زندگی ات خارج شده است، لطف بزرگی به تو کرده است.
ببینید، برخی از شما ممکن است در دوره ای از زندگی تان فردی که خیلی به او علاقه داشته اید، ترکتان کرده باشد.
می خواهم به این موضوع با این نگرش نگاه کنید که:
آنهایی که شما را برخلاف میلتان ترک کرده اند الزاما افراد بدی نبوده اند، بلکه صرفاً فصل حضور آنها در زندگی شما خاتمه یافته است.
خدا به همه امور آگاه است. آن ها می توانستند مانع شما بشوند. شما را عقب بیاندازند و آنوقت به آن چیزی که می خواستید هیچوقت نمی رسیدید.
وقتی یکی تو را ترک می کند یا یک رابطه به پایان می رسد، حال فرق نمی کند رابطه کاری، دوستی یا ازدواج باشد، غمگین نشو. تلاش نکن او را برای ماندن متقاعد کنی.
بگذار خدا کارهای جدیدی بکند. این را بدان:
سرنوشت تو با کسانی که از تو فاصله گرفته اند، گره نخورده است.
شاید فکر کنی:
«نه نمی توانم او را ترک کنم، به او وابسته هستم، به او نیازمندم. او دوست محشری است.»
نه، او شاه کلید خودسازی تو نیست. وقتی خدا رابطه ای را خاتمه می دهد باید آن را رها کنی و برای چالش جدیدی که مدنظر خدا است آماده شوی.
خود را در محیط جسمانی سالمی نگه دار. اگر با افسردگی و ناامیدی دست به گریبان شده ای، خود را در گوشه اتاق حبس نکن تا به مشکلاتت فکر کنی.
✔ به موسیقی های انرژی بخش گوش کن.
✔ اطراف خود را سرشار از انرژی مثبت کن.
✔ دور خودت را با دوستان افسرده پر نکن که فقط بلدند مشکلاتت را تحلیل کنند.
✔ کسی را پیدا کن که خنده بر لبانت آورد و از آینده برایت صحبت کند.
✔ با کسانی معاشرت کن که تو را برای اوج گرفتن تشویق می کنند.
دوری و دوستی
ممکن است اقوام و آشنایانی داشته باشی که باورهای محدودکننده و ضعیفی دارند یا شاید نمی توانند تو را در حال دستیابی به بهترین ها تصور کنند.
از آنها عصبانی نباش. اغلب آنها آدم های خوبی هستند. آنها را دوست داری و برایشان احترام زیادی قائل هستی.
اما این را درک کن که نمی توانی شبانه روز در کنار آنها باشی. بنابراین باید از آنها فاصله گرفت و از دور به اقوام و آشنایانی که با تو هم فرکانس نیستند، عشق بورزی.
زندگی کوتاه تر از آن است که در مجاورت آدم های منفی، حسود و دردسرساز سپری شود.
نکته آخر:
اگر به شما بگویم که همین الان می توانید برگردید به گذشته، به 5 سال، 10 سال یا 20 سال پیش، اگر قادر به این کار بودید چه کاری را انجام می دادید که نداده بودید؟
ابتدا کمی فکر کنید و نظر خود را به این سوال در قسمت نظرات حتما بنویسید و سپس پاسخ جول اوستین به این سوال را در کلیپ زیر ببینید:
متن کلیپ بالا:
یک نفر از من پرسید اگر می توانستی کاری را دوباره انجام دهی، کدام کار را متفاوت نسبت به گذشته انجام می دادی؟
جواب دادم:
به خدا بیشتر اعتماد می کردم، خواب هایم را از دست نمی دادم تا نگران هزینه ها باشم، تا نگران این باشم که چه می شد اگر می توانستم وزیر باشم یا نگران این باشم که مردم مرا دوست داشته باشند.
هیچکدام از این نگرانی ها به من کمک نمی کند تا حتی ذره ای پیشرفت کنم.
شگفت زده می شویم اگر بدانیم چه تعداد زیاد مسائلی بودند که بیخود نگران شان بوده ایم اما هیچوقت رخ ندادند.
بسیار عالی،جول بی نظیره
به۱۰سال پبش برگردم۱۴سالم میشه .نمیذارم توی ۱۷سالگی عروسم کنن و درسمو ب بهترین شکل ادامه میدم و خیلی از اشتباها و انجام نمیدم مثل رابطه با بعضی ها