اصل «کیلومتر بعدی»!!!
اریک سوارید، نویسنده و خبرنگار معروف، در گزارشی در مجله ی ریدرز دایجست نوشته است:
بهترین نصیحتی که در تمام عمر شنیده ام پیروی از اصل «کیلومتر بعدی» است. در اینجا بخشی از گزارش او را می خوانیم:
«در جنگ جهانی دوم، من و عده ی زیادی از چتربازها مجبور شدیم با چتر از یک هواپیمای حمل و نقل ارتشی که دچار سانحه شده بود، در یک جنگل کوهستانی در مرز برمه و هند فرود بیاییم. این اتفاق چند هفته پیش از پیوستن یک گروه نجات مسلح به ما رخ داد، پس از آن، یک راهپیمایی کند و طاقت فرسا را تا هند در پیش داشتیم. ما با یک کوره راه دویست و چهل کیلومتری از میان کوه ها، در گرمای طاقت فرسای جولای و باران های موسمی روبه رو شده بودیم…
در نخستین ساعت های آن راهپیمایی، میخی که در یکی از پوتین هایم بود، پایم را سوراخ کرد. شب روی هر دو پایم تاول های خونینی به اندازه ی یک سکه ی پنجاه سنتی ایجاد شده بود. آیا می توانستم آن دویست و چهل کیلومتر را با پاهای لنگ طی کنم؟ ایا بقیه ی افراد، که عده ای از آنها شرایطی به مراتب بدتر از من داشتند، میتوانستند این مسافت را بپیمایند؟ همه ی ما متقاعد شده بودیم که نمی توانیم. ولی توانستیم. ما توانستیم خودمان را لنگان لنگان به آن سوی مرز برسانیم و البته تنها کاری که باید انجام میدادیم همان بود و بس…»
«هنگامی که شغل و درآمدم را برای نوشتن کتابی با دویست و پنجاه هزار لغت رها کردم، جرأت این را نداشتم که طرح کلی آن را در ذهن مجسم کنم. سعی کردم که فقط به پاراگراف بعد فکر کنم نه به صفحه ی بعد و مطلقاً نه به فصل بعد. به این ترتیب، برای شش ماه متوالی، کارم فقط نوشتن پاراگراف، پشت پاراگراف بود… در نتیجه کتاب خودش نوشته شد.»
«سال ها پیش، مسئولیت نوشتن و اجرای برنامه ی روزانه ای را بر عهده گرفتم که به تدریج، بالغ بر دو هزار صفحه شد. اگر همان موقع از من می خواستند قراردادی را برای نوشتن دوهزارصفحه مطلب امضا کنم هیچوقت زیر بار نمی رفتم چون از حجم کار وحشت می کردم. ولی تنها از من خواسته شده بود یک مطلب را بنویسم، سپس مطلب بعدی را و همینطور الی آخر.»
همیشه از کارهای کوچک شروع کنید تا برای کارهای بزرگ آمادگی پیدا کنید.
اگر اصل «کیلومتر بعدی» برای اریک سوارید مثمرثمر بوده است، برای شما هم خواهد بود. تنها راه معقول و مطمئن برای رسیدن به هر نوع هدفی، روش گام به گام است.
شخصی که می خواهد یکباره از دست عادتی خلاص شود شکست می خورد زیرا فشار روحی حاصل از چنان تصمیمی، فوق طاقت اوست…
«یک ساعت» به راحتی طی می شود ولی «همیشه» به دشواری.
یک زندگی مؤفق به همان صورتی ساخته می شود که یک ساختمان زیبا از روی هم قرار گرفتن تکه سنگ های به ظاهر بی ارزش بنا می شود.
اگر در راه رسیدن به مقصد (هدف) به بن بست و مانعی برخورد کردید این نکته را فراموش نکنید:
بی معطلی مسیر خود را عوض کنید.
درست مثل اینکه شما در مسیر خانه تان باشید ناگهان می بینید راه بسته است، چه کار میکنید؟ توقف میکنید همانجا تا راه باز شود؟ مطمئنا خیر… از راه دیگری می روید.
اینکه «جاده بسته است» فقط به این معناست که نمی توانید از این طریق به مقصد خود برسید. پس باید دنبال راه دیگری برای رسیدن به مقصد باشید.
برای دانلود فایل PDF متن بالا روی لینک زیر کلیک کنید:
دانلود PDF با حجم 150 کیلوبایت